گنجور

 
سنایی رودکی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها سنایی مصرع یا بیتی از رودکی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سنایی (بیت ۴): «ریگ آموی و درازی راه او - زیر پامان پرنیان آید همی»

    رودکی (بیت ۲): ریگ آموی و درشتی راه او - زیر پایم پرنیان آید همی

  2. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سنایی (بیت ۵): «آب جیحون از نشاط روی دوست - اسب ما را تا میان آید همی»

    رودکی (بیت ۳): آب جیحون از نشاط روی دوست - خنگ ما را تا میان آید همی

  3. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سنایی (بیت ۶): رنج غربت رفت و تیمار سفر - «بوی یار مهربان آید همی»

    رودکی (بیت ۱): بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی

  4. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سنایی (بیت ۷): این از آن وزنست گفته رودکی - «یاد جوی مولیان آید همی»

    رودکی (بیت ۱): بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب - فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰:آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب - با صدهزار نزهت و آرایش عجیب


  2. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد - ز یاد تو نبوم فرد اگر بوم ز تو فرد

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد؟ - چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد؟


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸:چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد: - تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد


  3. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:ناز را رویی بباید همچو ورد - چون نداری گرد بدخویی مگرد

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳:ای چو عقل از کل موجودات فرد - وی جوان از تو سپهر سالخورد

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸ :شکر ایزد را که تا من بوده‌ام - حرص و آزم ساعتی رنجه نکرد

    سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء:صدر تو چرخست و تن را بال سست - روی تو شیدست و جان را چشم درد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۰ - در مدح نصر بن احمد سامانی:حاتم طایی تویی اندر سخا - رستم دستان تویی اندر نبرد

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۲:اندر آن شهری که موش آهن خورد - باز پرد در هوا، کودک برد


  4. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:هزار سال به امید تو توانم بود - هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود - چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود


  5. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:لشکر شب رفت و صبح اندر رسید - خیز و مهرویا فراز آور نبید


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۶:سرخی خفچه نگر از سرخ بید - معصفر گون، پوشش او خود سفید

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۷:چون کشف انبوه غوغایی بدید - بانگ وژخ مردمان، خشم آورید


  6. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰:هر کو به خرابات مرا راه نماید - زنگ غم و تیمار ز جانم بزداید


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱:اندی که امیر ما باز آید پیروز - مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید


  7. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:ای من غلام عشق که روزی هزار بار - بر من نهد ز عشقِ بتی صد هزار بار

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:ما را مدار خوار که ما عاشقیم و زار - بیمار و دل‌فگار و جدا‌مانده از نگار

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در مدح خواجه ابو نصر منصور سعید:تا چرخ برگشاد گریبان نوبهار - از لاله بست دامن کهپایه‌ها ازار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹:ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار - بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار


  8. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:جانا ز غم عشق تو من زارم من زار - از تودهٔ سیسنبر در بارم در بار

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۴ - در مدح علی بن محمد طبیب:ای گردن احرار به شکر تو گرانبار - تحقیق ترا همره و توفیق ترا یار

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶ - در مدح بهرامشاه:ای بی سببی از بر ما رفته به آزار - وی مانده ز آزار تو ما سوخته و زار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی - همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار


  9. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:زینهار ای یار ِگلرخ زینهار - بی‌گنه بر من مکن تیزی چو خار


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۹:خور به شادی روزگار نوبهار - می گسار اندر تکوک شاهوار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۰:داشتی آن تاجر دولت شعار - صد قطار سار اندر زیر بار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۱:مرد مزدور اندر آغازید کار - پیش او دوستان همی زد بی کیار


  10. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:سکوت معنویان را بیا و کار بساز - لباس مدعیان را بسوز و دور انداز


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹:زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز - زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز


  11. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰:چه رسم‌ست آن نهادن زلف بر دوش - نمودن روز را در زیر شب‌پوش

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴:ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش - دلم پر نیش گشت و طبع پر نوش


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۷:بود زودا، که آیی نیک خاموش - چو مرغابی زنی در آب پاغوش


  12. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:ای بس قدح درد که کردست دلم نوش - دور از لب و دندان شما بی خبران دوش


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۳:گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی - تاخلق جهان را بفگندی به خلالوش


  13. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷:عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان - گر نشان خواهی در آنجا جان و دل بیرون نشان

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح خواجه علاء الدین ابویعقوب یوسف بن احمد حدادی شالنکی غزنوی و ابوالمعالی احمدبن یوسف:ای ز راه لطف و رحمت متصل با عقل و جان - وی به عمل و قدر و قدرت برتر از کون و مکان

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰:ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان - زان که روحانی رود بر آسمان از آستان


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲:خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان - لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان


  14. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶:صبر کم گشت و عشق روز افزون - کیسه بی سیم گشت و دل پرخون


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۲:بودنی بود، می بیار اکنون - رطل پرکن ، مگوی بیش سخون


  15. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:من نه ارزیزم ز کانِ انگیخته - من عزیزم از فلک بگریخته

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱:ای نقاب از روی ماه آویخته - صبح را با ماهتاب آمیخته


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۹:پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته - خاک گشته، باد خاکش بیخته


  16. سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹:ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی - از محنت تو نیست مرا روی رهایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰:از ماه‌رخی نوش‌لبی شوخ‌بلایی - هر روز همی بینم رنجی و عنایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱:ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی - برخاسته از راه تو چونی و چرایی

    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳:ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی - مانندهٔ یعقوب شد از درد جدایی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در مدح خواجه ابو یعقوب یوسف‌بن احمد:ای بنده به درگاه من آنگاه بر آیی - کز جان قدمی سازی و در راه درآیی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۴:ای خواجه ترا در دل اگر هست صفایی - بر هستی آن چون که ترا نیست گوایی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۸:دل تنگ مدار، ای ملک، از کار خدایی - آرام و طرب رامده از طبع جدایی


  17. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در تزییفِ علمای دنیاجوی گفته شد:ای سنایی! ز جسم و جان تا چند؟ - برگذر زین دو بی‌نوا در بند


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۶:دیوه هر چند کابرشم بکند - هرچه آن بیشتر به خویش تند


  18. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در عزت عزلت و قناعت گوید:درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید - که جای نیک و بدست و سرای پاک و پلید

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵:ز راه رفتن و آسودنم چه سود و زیان - چو هر دو معنی نتوان همی معاینه دید


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷:دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل - که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید


  19. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - موعظه و نصیحت در اجتناب از زخارف دنیا:طلب ای عاشقان خوش رفتار - طرب ای شاهدان شیرین‌کار

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۸:این جهان بر مثال مرداریست - کرکسان گرد او هزار هزار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من:بر رخش زلف عاشق است چو من - لاجرم همچو منش نیست قرار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۸:دور ماند از سرای خویش و تبار - نسری ساخت بر سر کهسار


  20. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در مدح ابوعمر عثمان مختاری شاعر غزنوی:نشود پیش دو خورشید و دو مه تاری تیر - گر برد ذره‌ای از خاطر مختاری تیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴:چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند - گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر


  21. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸ - در اندرز و ترغیب در طریق حقیقت:ای دل خرقه سوز مخرقه ساز - بیش ازین گرد کوی آز متاز


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷:زندگانی چه کوته و چه دراز - نه به آخر بمرد باید باز؟


  22. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در بیان عزت و جلال ذات اقدس الهی:مقدسی که قدیمست از صفات کمال - منزهی که جلیل ست بر نعوت جلال

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۹:طلوع مهر سعادت به ساحت اقبال - ظهور ماه معالی بر آسمان جلال


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰:کسان که تلخی زهر طلب نمی‌دانند - ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال


  23. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۵ - در مدح امام زکی‌الدین بن حمزهٔ بلخی و نکوهش خواجه اسعد هروی:دوش چون صبح بر کشید علم - شد جهان از نسیم او خرم

    سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء:زین جهان همه سراسر غم - دلم از دل گرفت و از جان هم


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۷:از تو خالی نگارخانهٔ جم - فرش دیبا فگنده بر بجکم


  24. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح محمد ترکین بغراخان:چرخ نارد به حکم صدر دوران - جان نزاید به سعی چار ارکان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲:یاد کن: زیرت اندرون تن شوی - تو برو خوار خوابنیده، ستان


  25. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:شبها ز فراق تو دلم پر خونست - وز بی‌خوابی دو دیده بر گردونست


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:جایی که گذرگاه دل محزون‌ست - آن جا دو هزار نیزه بالا خون ست


  26. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:رازی که سر زلف تو با باد بگفت - خود باد کجا تواند آن راز نهفت

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:چون دید مرا رخانش چون گل بشکفت - آن دیدهٔ نیمخوابش از شرم بخفت

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳:افلاک به تیر عشق بتوانم سفت - و آفاق به باد هجر بتوانم رفت

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴:تا کی باشم با غم هجران تو جفت - زرقیست حدیثان تو پیدا و نهفت


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت - بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت


  27. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد - بر من سپه هجر تو پیروز مباد


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد - هم بی تو چراغ عالم افروز مباد


  28. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:ای گشته چو ماه و همچو خورشید سمر - خوی مه و خورشید مدار اندر سر

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶:آن کس که چو او نبود در دهر دگر - در خاک شد از تیر اجل زیر و زبر


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر - ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر


  29. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:بازی بنگر عشق چه کردست آغاز - می‌ناز ازین حدیث و خود را بنواز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸:هرگز دل من به آشکارا و به راز - با مردم بی خرد نباشد دمساز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹:اول تو حدیث عشق کردی آغاز - اندر خور خویش کار ما را می‌ساز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:از عشق تو ای صنم به شبهای دراز - چون شمع به پای باشم و تن به گداز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱:خوشخو شده بود آن صنم قاعده‌ساز - باز از شوخی بلعجبی کرد آغاز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۲:نادیده ترا چو راه را کردم باز - پیوسته شدم با غم و بگسسته ز ناز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳:خواهی که ترا روی دهد صرف نیاز - دستار نماز در خرابات بباز

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:عقلی که همیشه با روانی دمساز - دهری که به یک دید نهی کام فراز


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:چون کشته ببینی‌ام، دو لب گشته فراز - از جان تهی این قالب فرسوده به آز


  30. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:روز آمد و برکشید خورشید علم - شب کرد ازو هزیمت و برد حشم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱:تیغ از کف و بازوی تو ای فخر امم - هم روی مصاف آمد و هم پشت حشم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۰:دارد پشتم ز وعدهٔ خام تو خم - بارد چشمم ز بردن نام تو نم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۱:ای چون شکن زلف تو پشتم خم خم - وی چون اثر خلق تو صبرم کم کم


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:واجب نبود به کس بر، افضال و کرم - واجب باشد هر آینه شکر نعم


  31. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۵:یک شب غم هجران تو ای جان جهان - با هشت زبان بگفتم ای کاهش جان


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان - از گریهٔ خونین مژه‌ام شد مرجان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:دیدار به دل فروخت، نفروخت گران - بوسه به روان فروشد و هست ارزان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:رویت دریای حسن و لعلت مرجان - زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان


  32. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۸:زان چشم چو نرگس که به من در نگری - چون نرگس تیر ماه خوابم ببری

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۹:گیرم که غم هجر وصالم نخوری - نه نیز به چشم رحم در من نگری

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲:باشد همه را چو بر ستارهٔ سحری - دل بر تو نهادن ای بت از بی‌خبری

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:راهی که به اندیشهٔ دل می‌سپری - خواهی که به هر دو عالم اندر نگری


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:دل سیر نگرددت ز بیدادگری - چشم آب نگرددت، چو در من نگری


  33. سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۴:هست از دم من همیشه چرخ اندر دی - وز شرم جمالت آفتاب اندر خوی

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴:می خور که ظریفان جهان را دردی - برگرد بناگوش ز می بینی خوی

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۱:ای شور چو آبکامه و تلخ چو می - چون نای میان تهی و پر بند چو نی


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:ای طرفهٔ خوبان من، ای شهرهٔ ری - لب را به سپید رگ بکن پاک از می


  34. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - دریغا کو مسلمانی:مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی - ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - توصیف روح در بدن:شگفت آید مرا بر دل ازین زندان سلطانی - که در زندان سلطانی منم سلطان زندانی


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۰:ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی - به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟


  35. سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱:بمیر ای حکیم از چنین زندگانی - ازین زندگانی چو مردی بمانی

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۰:اگر بد گمان گشتی ای دوست بر من - نیازارم از تو بدین بدگمانی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴:کسی را چو من دوستگان می چه باید؟ - که دل شاد دارد بهر دوستگانی


  36. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹:گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست - زان رو که تا مرا ببری پیش خواجه آب


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸:تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟ - تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟


  37. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸:برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت - بنشین و برافگن شکم قاقم بر پشت


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲:چون تیغ به دست آری، مردم نتوان کشت - نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت


  38. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳:بی‌طمع باش اگر همی خواهی - تا نیفتی ز پایهٔ امجاد

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵:گرچه شمشیر حیدر کرار - کافران کشت و قلعه‌ها بگشاد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶:شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد - که جهان نیست جز فسانه و باد


  39. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷:مرا به غزنین بسیار دوستان بودند - به نامه‌ای ز من آن قوم را نیامد یاد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷:جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد - برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد


  40. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:چون ز بد گوی من سخن شنوی - بر تو تهمت نهم ز روی خرد

    سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۶ - فصل فی البلا:عاشقان را غذا بلا باشد - عاشقی بی بلا کجا باشد

    سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۰ - الایمان نصفان‌، نصفه صبر ونصفه شکر:وقت ضر و عنا دل صابر - گاه نفع و غنا زبان شاکر

    سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۴ - حکایت در شجاعت و غیرت:از زره بود پشتِ حیدر فرد - کرد خصمش سؤال گفتا مرد


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۰:بخت و دولت چو پیشکار تواند - نصرة و فتح پیشیار تو باد


  41. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:صدر اسلام زنده گشت و نمرد - گرچه صورت به خاک تیره سپرد


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۴:اشتر گرسنه کسیمه برد - کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد


  42. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۹:ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست - درست گرددت این چون بپرسی از بیمار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷:اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت - هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار


  43. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:ای خداوند قایم قدوس - ملک تو ناقیاس و نامحسوس


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۱:تبر از بس که زد به دشمن کوس - سرخ شد همچو لالکای خروس


  44. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۰:خواهد که شاعران جهان بی صله همی - باشند پیش خوانش دایم مدیح خوان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۰:هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان - زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۴:ای مج، کنون تو شعر من از بر کن و بخوان - از من دل و سگالش، از تو تن و روان


  45. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۱:چو شعر حکیمانه گفتم ترا - تو جود کریمانه با من بکن


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۹:اگر باشگونه بود پیرهن - بود حاجت برکشیدن زتن


  46. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۲:هر که چون کاغذ و قلم باشد - دو زبان و دو روی گاه سخن

    سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۱۶ - اندر مذمّت فرزند گوید:بود فرزند بد بود به دو باب - زنده مالت برند و مرده ثواب


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸:هست بر خواجه پیچیده رفتن - راست چون بر درخت پیچد سن


  47. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - تقاضای گوشت و انگور:ای چو ماهی نشسته در خرگاه - وز تو خرگاه چون سپهر از ماه


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۵:از شبستان ببشکم آمد شاه - گشت بشکم ز دلبران چون ماه


  48. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۴:به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم - نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:سپید برف برآمد به کوهسار سیاه - و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای


  49. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۶:نکند دانا مستی نخورد عاقل می - ننهد مرد خردمند سوی مستی پی


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۶:از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی - موزهٔ چینی می‌خواهم و اسب تازی


  50. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - هم در هجای معجزی شاعر:معجز معجزی پدید آمد - چون فرورید قوم او پسری


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۵:این جهان را نگر به چشم خرد - نی بدان چشم کاندر او نگری


  51. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰:خسرو از مازندران آید همی - یا مسیح از آسمان آید همی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی


  52. سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۹:چونت نپرسم بگویی اینت کراهت - چونت بخوانم نیایی اینت گرانی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۲:آن که نماند به هیچ خلق خدای است - تو نه خدایی، به هیچ خلق نمانی


  53. سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء:ما کلف الله نفسا فوق طاقتها - ولا تجود ید الا بما تجد


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴:شب زمستان بود، کپی سرد یافت - کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰:وز درخت اندر، گواهی خواهد اوی - تو بدانگاه از درخت اندر بگوی:


  54. سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السّلام:اذا ما التبر حک علی المحک - تبین غشه من غیر شک


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۶:ای لک، ار ناز خواهی و نعمت - گرد درگاه او کنی لک و پک