عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان
گر نشان خواهی در آنجا جان و دل بیرون نشان
چون مجرد گشتی و تسلیم کردستی تو دل
بی گمان آنگه تو از معشوق خود یابی نشان
چون ز خود بیخود شدی معشوق خود را یافتی
ذات هستی در نشان نیستی دیدن توان
نیستی دیدی که هستی را همیشه طالبست
نیستی جوینده را هستی کم اندر کهکشان
تا همی جویم بیابم چون بیابم گم شوم
گمشده گمکرده را هرگز کجا بیند عیان
چون تو خود جویی مر او را کی توانی یافتن
تا نبازی هر چه داری مال و ملک و جسم و جان
آنگهی چون نفی خود دیدی و گشتی بیثبات
گه فنا و گه بقا و گه یقین و گه گمان
گه تحرک گه سکون و گاه قرب و گاه بعد
گاه گویا گه خموشی گه نشستی گه روان
گه سرور و گه غرور و گه حیات و گه ممات
گه نهان و گه عیان و گه بیان و گه بنان
حیرت اندر حیرتست و آگهی در آگهی
عاجزی در عاجزی و اندهان در اندهان
هر که ما را دوست دارد عاجز و حیران بود
شرط ما اینست اندر دوستی دوستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عاشقی و جستجوی معشوق میپردازد. شاعر میگوید که برای یافتن نشان معشوق باید جان و دل را از خود بیرون گذاشت. وقتی که فرد از خود بیخود میشود و تسلیم عشق میگردد، به نشان معشوق خواهد رسید.
شاعر اشاره میکند که وجود در غیبت از خود را باید دید و بودن را جستجو کرد. همچنین، او به تضادهای وجود (مانند سکون و تحرک، قرب و بعد) اشاره میکند و میگوید که در این مسیر، انسان ممکن است دائما در حال تغییر و حیرت باشد.
این شعر بیانگر عمق احساسات عاشقانه و چالشهای درونی در مسیر عشق است و به نوعی بر لزوم خلوص نیت و از خودگذشتگی در دوستی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی و میخواهی نشانهای از محبوبت ببینی، باید جان و دل خود را در آن مکان به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: وقتی که از دنیای مادی رها شوی و خودت را تسلیم کنی، در آن moment بدون شک نشانهای از محبوب خود را خواهی یافت.
هوش مصنوعی: زمانی که از خود بیخود شدی، معشوق واقعی خود را پیدا خواهی کرد. میتوانی ذات وجود را در چیزی که به نظر نمیرسد، ببینی.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که عدم وجود یا نیستی، همیشه در جستجوی وجود و هستی است. در عین حال، هستی نیز در مقیاس وسیع و در میان کهکشانها به مقدار کمی موجود است. به عبارتی، نیستی تمایل به وجود دارد ولی هستی خود به طور محدودیتآمیز در عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: من به دنبال چیزی میگردم و هر بار که آن را پیدا میکنم، دوباره گم میشوم. آنچه را که گم کردهام، هرگز نمیتوانم بهوضوح ببینم.
هوش مصنوعی: وقتی خودت به دنبال او نباشی، چگونه میتوانی او را پیدا کنی؟ تا زمانی که حاضر نباشی هر چه داری، از جمله ثروت، ملک، بدن و جان خود را برای او فدا کنی، موفق به یافتن او نخواهی شد.
هوش مصنوعی: زمانی که خود را نادیده گرفتی و احساس عدم ثبات کردی، دچار تغییرات شدید خواهی شد؛ گاهی در حال از بین رفتن و گاهی در حال بقا، گاهی در اوج یقین و گاهی در دنیای تردید.
هوش مصنوعی: گاهی در حالت تحرک هستی و گاهی در سکون، گاهی به نزدیکان خود نزدیک میشوی و گاهی دور میشوی. گاهی سخن میگویی و گاهی سکوت میکنی. در بعضی مواقع نشستهای و در مواقعی دیگر در حال حرکت هستی.
هوش مصنوعی: گاهی انسان باعث خوشحالی و سرور میشود، گاهی دچار غرور، گاهی زندگی و گاهی مرگ را تجربه میکند. او در برخی مواقع در حالت پنهان و در دیگر مواقع در حالت آشکار است. همچنین گاهی بیانگر احساساتش بوده و گاهی در سکوت و آرامش کرده است.
هوش مصنوعی: در شگفتی به شگفتی دیگر گرفتار شدهام و آگاهی دیگری به معرفتهای من اضافه نمیشود. در ناچیزی و ناتوانی خود هیچ تفاوتی نمیبینم و در دلشکستگیهای متعدد همچنان درگیرم.
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را دوست دارد، باید ناتوان و شگفتزده باشد. این یکی از شرایط دوستی ما با دوستان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.