بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
ذکر زوجالبتول و ابن عم الرسول ابیالحسن والحسین المبارز الکرّار غیرالفرّار غالب الجیش العرمرم الجرّار سیدالمهاجرین والانصار، قال النّبی من احبّ علیّاً فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزلاللّٰه تعالی فی شأنه: انما ولیکم اللّٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمونالصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون، و قالاللّٰه تعالی: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً و قال علیهالسلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی، و قال صلیاللّٰه علیه و سلم: اللهم و الِ من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله: و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قال جابربن عبداللّٰه الانصاری رضیاللّٰه عنهما: دخلت عایشة رضیاللّٰه عنها و هن ابیها علیالنبی صلیاللّٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فیامیرالمؤمنین علیبن ابیطالب صلواةاللّٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین:
اذا ما التبر حک علی المحک
تبین غشه من غیر شک
و فیناالغش والذهب المصفا
علی بیننا شبه المحک
و قال النبی علیهالسلام انا مدینة العلم و علی بابها.
آن ز فضل آفت سرای فضول
آن علمدار و علمدار رسول
آن سرافیل سرفراز از علم
ملکالموت دیو آز از حلم
آن فدا کرده از ره تسلیم
هم پدر هم پسر چو ابراهیم
آنکه در شرع تاج دین او بود
وآنکه تاراج کفر و کین او بود
حکم تسلیم را خلیل به شرط
درگه شرع را وکیل به شرط
نشنیده ز مصطفی تأویل
گشته مکشوف بر دلش تنزیل
مصطفی چشم روشن از رویش
شاد زهرا چو گشت وی شویش
شرف چرخ تیز گرد او بود
در حدیث و حدید مرد او بود
باغ سنّت به امر نو کرده
هرچه خود رسته بود خو کرده
هرگز از خشم هیچ سر نبرید
جز به فرمان حسام بر نکشید
خیبر از تیغ او خراب شده
سرِ آبش همه سراب شده
هرگز از بهر بدره و بَرده
خلق را خصم خویش ناکرده
هر عدو را که درفگند از پای
در زمان مالکش ببرد از جای
وانکه را زد به ضرب دین آرای
نام بر دستش و زننده خدای
نامش از نام یا مشتق بود
هرکجا رفت همرهش حق بود
فخر از آل صخره بربوده
رستخیزی بنقد بنموده
خواب و آرام مرّه و عنتر
کرده در مغز عقل زیر و زبر
از در کفر گل برآرنده
درِ دین را نگاه دارنده
هرکه ناطق نبود قایل او
و آنکه قابل نبود قاتل او
کرده از دشمنان دین چو سحاب
خامهٔ ریگ را به خون سیراب
کنده زورش در جهود کده
درِ علم و عمل بدو ستده
حس او چون عظیم بود و کبیر
گشت مغلوب او سحاب اثیر
به دو تیغ آن هزبردین بیمیغ
کرده اسلام را همه یک تیغ
به دو تیغ او به ذوالفقار و زبان
کرده یک تیغ همچو تیر جهان
بود تیغی زبان گوهر پاش
که بدو کرده علم عالم فاش
دیگری ذوالفقار برّان بود
کافت جان شیر غرّان بود
زان دو تیغ کشیده در عالم
شرع را کرده همچو تیر و قلم
نور علمش چشندهٔ کوثر
ناز تیغش کشندهٔ کافر
در صف رزم پای او محکم
وز پی رمز جان او محرم
زور او بت شکن به روز ازل
دست او تیغزن بر اوج زحل
هم مبرّز به علم بیم و امید
هم مبارز چو شیر و چون خورشید
کر شده گوش فتنه از کوسش
کرده فتح و ظفر زمین بوسش
دل و بازوش ازو ندیده به چشم
دست بردی به پایمردی خشم
دست و تیغش چو پای کفر ببست
هیبتش گردن عدو بشکست
در مصافی که پای بفشردی
آنت دولت که دست او بردی
شب یلدا سراج ازو بودی
روز هیجا هیاج ازو بودی
آمد از سدره جبرئیل امین
لافتی کرده مر ورا تلقین
ذوالفقاری که از بهشت خدای
بفرستاده بود شرک زدای
آوریدش به نزد پیغمبر
گفت کاین هست بابتِ حیدر
تا بدو دینت آشکار کند
لشکر کفر تار و مار کند
مصطفی داد مرتضی را گفت
که بدین آر دین برون ز نهفت
نه جگر بود داعی مردیش
نه ظفر باعث جوانمردیش
آنچنان آختی ز باغی کین
کایچ تاوان نبد ورا در دین
چون نه از خشم بود از ایمان بود
آز و کافر کشیش یکسان بود
روز او بت شکن ز روز ازل
دست او تیغ زن بر اوج زحل
مر نبی را وصی و هم داماد
جانِ پیغمبر از جمالش شاد
ای خوارج اگر درونت شکیست
کفر و دین نزد تو ز جهل یکیست
کس ندیده به رزم در پشتش
منهزم شرک از یک انگشتش
آل یاسین شرف بدو دیده
ایزد او را به علم بگزیده
نائب مصطفی به روز غدیر
کرده در شرع مر ورا به امیر
سرِّ قرآن بخوانده بود به دل
علم دو جهان ورا شده حاصل
به فصاحت چو او سخن گفتی
مستمع زان حدیث دُر سفتی
لطف او بود لطف پیغمبر
عنف او بود شیر شرزهٔ نر
هرکه دیدی حسام او مسلول
نفی گشتی برو طریق حلول
تو کشیدی ز کافری پندار
تیغ بر روی حیدر کرّار
کرده در عقل و دین به تیغ و قلم
با شجاعت سماحت اندر هم
خوانده در دین و ملک مختارش
هم دَرِ علم و هم علمدارش
جان آزاد مردی و تن دین
خسرو سنت و تهمتن دین
شرف شرع و قاضی دین او
صدف دُرِّ آلِ یاسین او
قابل راز حق رزانت او
مهبط وحی حق امانت او
نفس نفسش کشندهٔ تنزیل
جان جانش چشندهٔ تاویل
عرضه کرده بر آن جمال و سرشت
هفتهٔ هفت روز هشت بهشت
چشمها دیدهور ز دیدارش
سمعها شمعدان ز گفتارش
تیغ او تیرِ چرخ را بنیان
بوده در خانهٔ وبال کمان
هرکجا آن دل و زبان بودی
فطنت تیر چون کمان بودی
سرِ بدعت زده به تیغ زبان
روی سنت بشسته ز آب سنان
کرده از لعل و دُر کرامت را
پر گهر دامن قیامت را
کرده از بهر جان اهل هنر
دَرج در یک سخن دو دُرج گهر
مُحرم او بوده کعبهٔ جان را
مَحرم او بوده سرِّ یزدان را
بوده با آسمان ثناش خلیط
بر بسیط زمین چوبحر محیط
در دیار عرب براعت او
در زمین عجم شجاعت او
کرده خورشید و ماه را به دو نیم
نور اقلامش اندر آن اقلیم
صدف صدهزار بحر دلش
شرف صدهزار عرش گلش
این برهنه شده ز زحمت ظرف
وآن برون آمده ز پردهٔ حرف
تا بدان حد شده مکرّم بود
لو کشف مر ورا مسلم بود
مصطفی را مطیع و فرمانبر
همه بشنیده رمز دین یکسر
بهر او گفته مصطفی به آله
کای خداوند وال من والاه
فضلِ حق پیشوای سیرت او
خلق او عشرتِ عشیرت او
هرکه جستی مخالفت در دین
کردی او را به زیر خاک دفین
دیو گرینده در ملاعبتش
عقل خندیده در متابعتش
کد خدای زمانه چاکر او
خواجهٔ روزگار قنبر او
هرکه تن دشمنست و یزدان دوست
داند الرّاسخون فیالعلم اوست
حرمت دین چو ظرف جانش داشت
زحمت حرف پیش او نگذاشت
کاتب نقشنامهٔ تنزیل
خازن گنجخانهٔ تأویل
علم او را که صخره کردی موم
بود چون محرم و عرب محروم
عالم علم بود و بحرِ هنر
بود چشم و چراغ پیغمبر
بحرِ علم اندرو بجوشیده
چاه را به ز مستمع دیده
رازدار خدای پیغمبر
رازدار پیمبرش حیدر
حیدریکش خدای خواند شیر
کی زدی بر معاویه شمشیر
شیر روباه را نیازارد
لیک صد گور زنده نگذارد
عقل در آب رویش آغشته
سهو در گِرد دینش ناگشته
کرده از رمزهای عقلانگیز
طبع و بازار و ذهن و خاطر تیز
لفظ قرآن چو دید درویشش
خویشتن جلوه کرد در پیشش
عشق را بحر بود و دل را کان
شرع را دیده بود و دین را جان
مصطفی از برای جان و تنش
نه ز بهر کلاه و پیرهنش
نام او کرده در ولایت علم
علی از علم و بوتراب از حلم
ذاتِ باری از آن ستم دیده
تاش نادیده ناپرستیده
باز دانسته در جهان نوی
در دل نقش نفس را ز نُبی
فرشِ توحید جان هستش بود
سدِّ اسلام تیغ و دستش بود
کی شود آنکه ماه دین با او
تبع و تابعِ ثریّا او
نه که این عقد پیش از این بودست
در ازل تا ابد قرین بودست
با ثریّا ثَری برابر شد
چون علی با نبی برادر شد
مرد را عقل رایزن باشد
سغبهٔ فال گوی زن باشد
مرتضایی که کرد یزدانش
همره جان مصطفی جانش
در سفر پیش آن قوی ایمان
بود چون لاشهٔ دبر دبران
هردو یک قبله و خردشان دو
هر دو یک روح و کالبدشان دو
هر دو یک در ز یک صدف بودند
هر دو پیرایهٔ شرف بودند
دو رونده چو اختر و گردون
دو برادر چو موسی و هارون
از پی سائلی به یک دو رغیف
سورت هل اتی ورا تشریف
درِّ منظوم پادشا کانش
لوح محفوظ مصطفی جانش
سایهٔ چاکرانش از رهِ حلم
قدوهٔ عاشقانش از سر علم
سرّ توحید اندرین گلشن
پیش جانِ عزیز او روشن
بادی عدل جوی همچو بهار
حاکمی سخت مهر و سست مهار
در ره خدمت رسول خدای
اندرین کارگاه دیونمای
با کسی علم دین نگفت استاخ
زانکه دل تنگ بود و علم فراخ
سایلان را به آشکار و نهفت
جز به اندازه سرِّ شرع نگفت
درِ خیبر بکند شوب بتول
درِ دین را بدو سپرد رسول
چون توانست چاه کفر انباشت
چاه دین هم نگاه داند داشت
قوّت حسرتش ز فوت نماز
داشته چرخ را ز گلشن باز
تا دگرباره برنشاند به زین
خسروِ چرخ را تهمتن دین
ماند اندر دل علی هر سوی
عرش و کرسی چو نیم دانگ و تسوی
زمزم لطف آب خامهٔ اوست
کعبهٔ اهل فضل نامهٔ اوست
خامهٔ او چو یار شد با دست
سمط لؤلؤ زیک نقط پیوست
هریکی غین و صدهزار غُرر
هریکی دال و صدهزار درر
زانکه غینش ز غیب آگه بود
دال با دردِ دینش همره بود
شمتی یاد کن ز یک نامه
خام کی باشد آنچنان خامه
آن سخنها که در ضیافت و ضیف
بفرستاد سوی سهل حنیف
هریکی لفظ کو ادا کردست
سرِ انگشت مصطفی کردست
نه به هنگام کودکی پدرش
برد نزدیک صاحب خبرش
مهتر انگشت بر دهان آورد
قطرهٔ آب بر زبان آورد
سرِ انگشت خویش را تر کرد
آنگهی در دهان حیدر کرد
داد مردی و علم و حفظ سخن
سرِ انگشتش از بُن ناخن
گشت از بهر سود و سرمایهاش
سرِ انگشت مصطفی دایهاش
لاجرم زان غذا و زان انگشت
دین بپرورد و کافران را کشت
سرِ انگشت مه شکاف آمد
نطق حیدر چو کوه قاف آمد
همچو خورشید شرع تابنده
ثابت و استوار و پاینده
گفته او را رسول جبّارش
کای خدای از بدان نگهدارش
نطقِ شرع از برای سیرتِ او
مصطفی خواندش از بصیرت او
علم او از برای یک تعلیم
گفته در بیت مال با زر و سیم
چون دو توده بدید از این و از آن
گشت حیران ازین دل و زان جان
دیگری را فریب ای رعنا
نیستی تو سزا و درخورِ ما
ننگرم من سوی دوال شما
نشنوم نیز در جوال شما
همتش سغبهٔ وجود نبود
کار او جز سجود و جود نبود
چرخ را رهنمای حلم او بود
دهر را کدخدای علم او بود
حلم را کار بست روز جمل
عفو کرد از عدو خلاف و جدل
باز با خصم خویش در صفّین
با عدو کار بست رای رزین
تاج حلمش گذشته از پروین
تختِ علمش نهاده بر درِ دین
تا بنگشاد علم حیدر در
ندهد سنّت پیمبر بَر
در سرای فنا و کشور دین
حیدر ملک بود و کوثر دین
در قیام و قعود عود او کرد
در رکوع و سجود جود او کرد
خاتم اینجا بداد بر درِ راز
ملک آنجا عوض ستد با ناز
نفس او را چو دیو چاهی بود
چرخ او را رسن آلهی بود
تیغ خشمش منیر بود منیر
بحرِ علمش غدیر بود غدیر
چون نمود او به دشمنان دندان
تنگ شد بر عدو جهان چو دهان
او توانست خصم را مالید
لیک خصمش بدو همی نالید
خشم با رای خویش یار نکرد
جز به دستوری ایچ کار نکرد
گر سری بر زدی ازو به زمان
اول این سر بریدی آخر آن
گر تهوّر چو جنگیان کردی
روم چون موی زنگیان کردی
آمدی در هزاهز از پی بیم
دلِ مریخ همچو جان یتیم
زحل اندر محل خود حیران
چشم ناهید سوی مه نگران
به تعجب ز زخم تیرش تیر
پشت همچو کمان و رخ چو زریر
نایب کردگار حیدر بود
صاحب ذوالفقار حیدر بود
مهر و کینش دلیل منبر و دار
حلم و خشمش قسیم جنت و نار
آب رویش ببرده آبِ ملک
باد عزمش نشانده تابِ فلک
کرد چون گردِ ناوکش پرواز
دامنِ کوه را گریبان باز
شیر یزدان چو برگشادی چنگ
روی گردون شدی چو پشت پلنگ
صخره چون زخم تیغ دستش دید
جان به ساعت ز جسم او برمید
ذوالخمار از نهیب شمشیرش
دید بر جان خویشتن چیرش
پیش تیغش به ننگ و نام نبرد
همچو مردم گیا نمودی مرد
اندرین عالم و در آن عالم
اوست با کار علم و یار علَم
دیده چون دید خلق و جود علی
مشک خون شد دگر ره از خجلی
هر دو کوتاه داشت و ناشایست
از برون دست و از درون بایست
بر قلیلی ز قُوت قانع بود
ترس بر حرص و جهد مانع بود
او نبود آن اسد که رنگ خلوق
کردی او را در این کهن صندوق
چرخ پیری و خاک ره گذرش
عقل زالی و عاشق نظرش
او ز بهر کمال بیبندی
وز برای جمال خرسندی
خوانده بر گنده پیری و میری
سه طلاق و چهار تکبیری
کودک از زرد و سرخ بشکیبد
مرد را زرد و سرخ نفریبد
جان حیدر در آز ناویزد
شیر از آتش همیشه بگریزد
حکم و عزّ بابت علی باشد
شیر را تب ز بددلی باشد
عالمی بود همچو نوح استاخ
عالمی بود همچو روح فراخ
دل او را چو رای برهان کرد
چرخ را شرع تنگ میدان کرد
بود پیوسته در عقیله و قیل
تاکجا تا به درد چشم عقیل
دل او عالم معانی بود
لفظ او آبِ زندگانی بود
عقد او با بتول در سلوی
بود در زیر سایهٔ طوبی
تنگ از آن شد برو جهان سترگ
که جهان تنگ بود و مرد بزرگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و توصیف شخصیت علی (علیهالسلام) و مقام او در اسلام میپردازد. به نقل از پیامبر اسلام، علی بهعنوان ولی مؤمنان و الگوی علم و شجاعت معرفی شده است و نسبت او را به هارون در برابر موسی بیان میکند. علی (ع) به عنوان یک شخصیت برجسته که در دین و علم پیشرو بوده و در جنگها و میدانهای نبرد بهخوبی ظاهر شده، توصیف میشود. متن همچنین به شخصیتهای مهم دیگری اشاره میکند، و عظمت و مقام علی (ع) در میان مسلمانان را به تصویر میکشد. با تأکید بر علم و شجاعت او در دفاع از دین، تفسیر و رضایت خداوند از او، این متن به ارادت به علی (ع) بهعنوان یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ اسلام میپردازد.
هوش مصنوعی: ذکر ویژگیهای علی بن ابیطالب، پسر عم رسول خدا و شوهر فاطمه، همچنین یکی از بزرگترین مجاهدان در راه خدا و همچنین سید مهاجران و انصار. پیامبر اسلام فرمودهاند که هر کس علی را دوست داشته باشد، به چنگ آن رشته محکم الهی چنگ زده است؛ رشتهای که خداوند دربارهاش نازل کرده است: «ولایت شما فقط از آن خدا و رسول او و مؤمنانی است که نماز را برپا میدارند و زکات میدهند در حالی که در حال رکوع هستند.» همچنین خداوند فرموده است که مؤمنان به محبت خداوند، طعام میدهند به مسکین، یتیم و اسیر. پیامبر اسلام همچنین فرمودند که علی مانند هارون برای موسی است، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود. او دعا کرد که خداوند دوستدار کسی باشد که علی را دوست دارد و دشمن کسی باشد که با علی دشمنی کند. و همچنین فرمود: «هر کس من ولی او هستم، علی ولی اوست.» جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که وقتی عایشه به همراه پدرش وارد نزد پیامبر شد، پیامبر از او درباره امیرالمؤمنین علی پرسید و عایشه با اندکی تردید سرش را بالا کرد و شعری را خواند.
هوش مصنوعی: وقتی طلا در آزمایشگاه درست و حسابی مورد بررسی قرار گیرد، عیوب و ناخالصیهای آن به وضوح نمایان میشود و دیگر شکی در مورد آن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در میان ما، حقایق و ارزشهای خالص وجود دارد که میان ما به روشنی مشخص است.
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است.
هوش مصنوعی: این شعر به شخصیت و ویژگیهای برجسته یک فرد اشاره دارد که به واسطهی فضیلتها و دانشش، منزلت والایی در جامعه دارد. او به عنوان راهنما و پیشرو در امور معنوی و اجتماعی شناخته میشود و به دلیل علم و صلاحیتش، دیگران به او اعتماد دارند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف فردی پرداخته که با دانشی برتر و خودباوری به نظر میرسد. او به نوعی در مواجهه با قدرت مرگ و مشکلات از خود صبر و بردباری نشان میدهد. این شخص به خوبی توانسته بر ترس و وحشت غالب آید و به نوعی تسلط بر اوضاع خود داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که برای تسلیم شدن در برابر حقیقت، جان خود و عزیزترین افرادش را فدای این مسیر کرده است، مانند ابراهیم، هم پدر و هم پسر را فدای راه خود میکند.
هوش مصنوعی: آن کسی که در دین، مقام و جایگاه والایی دارد و آن کسی که در کفر و دشمنی، غارتگر و آسیبزننده است.
هوش مصنوعی: ابراهیم (خلیل) تنها زمانی به تسلیم در برابر فرمان الهی پرداخت که مطابق با قوانین الهی بود. در واقع، او از وکیل خود (شرع) خواسته که این امر را به شرطی که مورد تأیید او باشد، اجرا کند.
هوش مصنوعی: او از طرف پیامبر مصطفی (ص) حقایق را نشنیده است و آنچه بر دل او نازل شده، در واقع به تفسیر و فهم او تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: مصطفی با دیدن چهره روشنی از زهرا شاد و خوشحال شد، زیرا او همسرش بود.
هوش مصنوعی: شرافت و بزرگی چرخ گردون به روایت و داستان اوست و مردانگی و صداقت او در عمل و کارش نمایان است.
هوش مصنوعی: باغی که به روش قدیمی ساخته شده، اکنون به دستور جدیدی تغییراتی را تجربه کرده و هر چه در آن رشد کرده، به آن عادت کرده است.
هوش مصنوعی: هرگز از سر خشم کسی را نکشید، مگر اینکه بر اساس دلایل منطقی و درست عمل کنید.
هوش مصنوعی: خیبر به خاطر قدرت و شجاعت او ویران شده و حتی منبع آب آن نیز به طور غیرواقعی و توهمی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: هرگز به خاطر مال و ثروت به مردم آسیب نرسانده و با آنها دشمنی نکرده است.
هوش مصنوعی: هر دشمنی که در زمان حاکمیت خود، قدرتش را از دست بدهد و نابود شود، از جایگاهش سقوط میکند.
هوش مصنوعی: کسی که به ضربت دین، نام نیکو بر دست او نوشتند و خالق را در قلبش قرار داد.
هوش مصنوعی: هر جا که او میرفت، نامش همراهش بود و به نوعی نشاندهنده حقیقت او بود.
هوش مصنوعی: افتخار از خاندان صخره گرفته شده و رستاخیزی به طور واضح نمایان شده است.
هوش مصنوعی: خواب و آرامش، مانند مرّی و عنتر، در یاد و فکر من، همواره در حال ایجاد اختلال و ناهماهنگی است.
هوش مصنوعی: کسی که از کفر و بیایمانی زیباییهایی میآفریند، در عین حال به پاسداری از دین و اصول آن نیز توجه دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که سخن نمیگوید، قابل توجه و اعتبار نیست و آن کسی که لیاقت ندارد، باید او را از میان برداشت.
هوش مصنوعی: دشمنان دین مانند باران، خاک را با خون سیراب میکنند.
هوش مصنوعی: کاشتن تلاش و قدرتش در خانهای که در آن دانش و عمل وجود دارد، به او منتقل شده است.
هوش مصنوعی: حس او به قدری بزرگ و عظیم بود که ابرهای جاذبهاش را تحتتأثیر قرار داد و شکست داد.
هوش مصنوعی: آن کسی که در دو نبرد با دو نیزه پیروز شده، بدون هیچ ترسی به اسلام قوت بخشیده و همگان را تحت یک پرچم قرار داده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و تأثیر سلاحهایی میپردازد که به مانند دو تیغ، یعنی به شدت برنده و مؤثر هستند. همچنین به زبانی که مانند یک تیر در دقت و تاثیرگذاری عمل میکند اشاره میکند. به طور کلی، شاعر بهوضوح قدرت جنگی و کلامی را در کنار هم به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تیغی وجود دارد که مانند زبانی جواهرنشان، ابهام و راز دانش را روشن میکند و به وسیله آن، علم و دانش به طور آشکار در دسترس قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: شخص دیگری مانند شمشیری تند و برّان است که جان شیر نیرومند را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: این دو سلاح که در عالم دین به کار میروند، مثل تیر و قلم به دقت و کارآمدی عمل میکنند.
هوش مصنوعی: نور علم او مانند کوثر است که چشیده میشود و زیبایی خاصی دارد، اما تیغ او همچون سلاحی خطرناک میتواند جان کافران را بگیرد.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، او با اراده و استقامت ایستاده و جان او به رازهایی دست یافته که فقط محرمها میتوانند درک کنند.
هوش مصنوعی: قدرت او مانند بت شکن است و در آغاز آفرینش، دست او مانند تیغی بر فراز سیاره زحل است.
هوش مصنوعی: آموزش دیدهای که هم از علم بهرهبرداری کنی و هم بر نگرانیها و امیدها غلبه یابی، مانند مغز متفکر و همچنین باید در میدان مبارزه قوی و شجاع باشی، مانند شیر و تابناک مانند خورشید.
هوش مصنوعی: گوش فتنه از صدای ندا و پیروزیاش کر شده، زمین به خاطر او بوسیده شده و فتح و پیروزی را به همراه آورده است.
هوش مصنوعی: تو با دلی پر از خشم و قدرت، به من آسیب زدی، بدون اینکه به احساسات و وضعیت من توجهی داشته باشی.
هوش مصنوعی: دست و شمشیر او مانند چنگال کافران درهم پیچیده است و قدرت او به حدی است که دشمنانش را نابود میکند.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، زمانی که با قدرت و استقامت ایستادهاید، خوشبختی و سرنوشت آن هنگام به شما روی میآورد که به دست خودتان آن را به دست آورید.
هوش مصنوعی: شب یلدا، منبع روشنی و نور است و به روز هیجا نیز شور و هیجان میبخشد.
هوش مصنوعی: جبرئیل امین از سدره تقدس آمد و در آنجا مطالبی را به او آموزش داد و مطالب عمیقتری را به او منتقل کرد.
هوش مصنوعی: شمشیر ذوالفقار، که از سوی خداوند بهشت فرستاده شده بود، سمبل نابودی شرک و ناپاکیها است.
هوش مصنوعی: او را به حضور پیامبر آوردند و گفتند که این چیزی است که به خاطر حیدر آورده شده است.
هوش مصنوعی: تا آنجا که دین تو را نمایان کند، سپاه کفر را نابود خواهد کرد.
هوش مصنوعی: مصطفی به مرتضی گفت که باید برای تبلیغ دین، به طور آشکار قدم برداری و آن را از پنهانی بیرون بیاوری.
هوش مصنوعی: نه شجاعت او ناشی از حوصلۀ دلش است و نه پیروزیاش دلیل بر جوانمردیاش میباشد.
هوش مصنوعی: تو آنچنان بر زیباییهای عالم دسترسی پیدا کردی که هیچ فشاری بر تو در دین نباشد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که انگیزهی اعمال برخی افراد نه از روی خشم، بلکه بر پایهی ایمان و اعتقاد آنها است. به این ترتیب، عمل کسی که مومن است، ممکن است مشابه عمل فردی باشد که در مسیر نادرست گام برمیدارد، چرا که هر دو از اعتقادات خود تبعیت میکنند.
هوش مصنوعی: روزی که بتها شکسته شدند، زمانی است که خداوند با نیروی خود بر قله زحل دست یافته است.
هوش مصنوعی: مراد از این بیت این است که وصی و داماد پیامبر از زیبا رویی و جذابیت خود، جان پیامبر را شاد کرده و زندگی او را دلپذیر میسازد.
هوش مصنوعی: ای خوارج، اگر در دل تو نسبت به ایمان و کفر تردید وجود دارد، باید بدانی که در نظر تو دین و کفر هیچ تفاوتی ندارند و هر دو از جهل ناشی میشوند.
هوش مصنوعی: هیچکس را ندیدم که در میدان جنگ، از پشت شکست بخورد و در عین حال، از یک انگشت شرک به او برسد.
هوش مصنوعی: آل یاسین که به خاندان پیامبر اشاره دارد، به خاطر فضائل و دانش بالایشان مورد توجه خداوند قرار گرفته و از میان دیگران برگزیده شدهاند.
هوش مصنوعی: در روز غدیر، جانشین پیامبر در دین، او را به عنوان ولی و پیشوای مردم معرفی کرده است.
هوش مصنوعی: قرآن را با دل و جان خوانده و دانسته است، او دارای علم و دانش دو جهان شده است.
هوش مصنوعی: اگر مانند او با فصاحت و بلاغت سخن بگویی، شنونده از آن گویندگی تو نکتههای گرانبهایی خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: محبت او مانند لطف پروردگار است و خشم او مانند قدرت و خونخواهی یک شیر نر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که حسام را با دندانهایی تیز و مضطرب مشاهده کردی، او را ترک کن و به دنبال راهی مناسب برو.
هوش مصنوعی: تو با تیغی که از اندیشهی کفرین به دست آمده، به جنگ حیدر کرّار رفتهای.
هوش مصنوعی: با شجاعت و دقت، در عقل و دین به وسیله تیغ و قلم محکم و استوار عمل کرده است.
هوش مصنوعی: او در دین و حکومتش به گونهای آموزش دیده که هم عالم است و هم صاحب علم و دانش.
هوش مصنوعی: روح آزادگی و بزرگمنشی در وجود توست، و جسم تو پیرو سنتهای نیکو و شجاعت است.
هوش مصنوعی: شرافت و مقام دین او مانند صدفی است که مرواریدهای فرزندان یاسین را در خود دارد.
هوش مصنوعی: رازهای الهی در قلب او نهفته است و او جایگاه وحی و پیامهای الهی است و این مسؤولیت بزرگی است که به او سپرده شده است.
هوش مصنوعی: نفس او به معنای کلامش، روحی را که از آسمان فرود آمده، به شوق میآورد و جان او، حقیقت و تفسیر عمیق آن را احساس میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره و طبیعت اشاره دارد و میگوید که زیبایی و شخصیت این جوان به گونهای است که به اندازهی هفت روز هفته و هشت بهشت درخشندگی و جاذبه دارد. در واقع، شاعر به وجد و شگفتی از زیبایی و ویژگیهای مثبت او پرداخته و آنها را با زیباییهای بهشت مقایسه کرده است.
هوش مصنوعی: چشمها به خاطر دیدن او بیدار و هوشیار هستند و گوشها به خاطر شنیدن سخنانش مانند شمعدانی روشن و درخشان شدهاند.
هوش مصنوعی: سلاح او مانند تیر در چرخ است و به نوعی مایهٔ گرفتاری و سختی در زندگی میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که دل و زبان وجود داشته باشد، درک و هوش مانند تیر در کمان است.
هوش مصنوعی: زبان سالهاست که بر سر نوآوریها و تغییرات ناپسند تکیه کرده، در حالی که سنت و اصول حقیقی به تدریج تحت تأثیر و تغییر قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: کرامت را با گوهرهایی چون لعل و دُر آراسته است و دامن قیامت را پر از زیبایی و ارزش کرده است.
هوش مصنوعی: برای جان اهل هنر، در یک سخن دو در گنج گوهر نهفته است.
هوش مصنوعی: او به گونهای با کعبهٔ دل در ارتباط است که هیچ کس دیگر نمیتواند نظیر آن ارتباط را داشته باشد، و همچنین با اسرار الهی آشناست.
هوش مصنوعی: در آسمان با ستایش او در هم آمیخته و بر زمین گسترده مانند دریاهایی است که دور آن را فرا گرفتهاند.
هوش مصنوعی: در سرزمین عرب، او دارای مهارت و استعداد است و در سرزمین عجم، شجاعت و دلیرش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه را در آن سرزمین به دو نیم تقسیم کرده و نورشان را در آنجا منتشر کرده است.
هوش مصنوعی: صدف، درون خود صد هزار دریا را دارد و این دل او برتر از هزار عرش است، همچنین گل او بینظیر است.
هوش مصنوعی: یکی از افراد به خاطر زحمت و تلاشش در کار، از خود واقعیاش رونمایی کرده و مشخص شده است. دیگری هم به خاطر اظهار نظر و صحبتهایی که کرده، از حجاب کلام خارج شده و خود را نشان داده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچنان مقام و جایگاهی نزد خدا پیدا کرده که اگر پردهها از بین برود و حقیقت آشکار شود، مقام واقعی او به خوبی مشخص و مسلم خواهد بود.
هوش مصنوعی: مصطفی (پیامبر اسلام) را شما باید فرمانبردار و مطیع همه بدانید، زیرا او رمز و راز دین را بهطور کامل درک کرده است.
هوش مصنوعی: برای او گفت پیامبر خدا که ای پروردگار بزرگ، من ولیات هستم.
هوش مصنوعی: فضل الهی در زندگی او نمایان است و رفتار او، شادی و خوبی را برای خانوادهاش به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دین مخالفت کند، باید زیر خاک دفن شود.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به تضاد و دشواریهایی است که عقل و هوش با آنها روبرو میشوند. در حالی که دیو و موانع در زندگی وجود دارند، عقل و خرد سعی میکنند در برابر آنها تاب بیاورند و در پی شرایط بهتر باشند. به عبارتی دیگر، عقل به دلیل چالشهایی که دیو ایجاد میکند ممکن است تسلیم نشود و همچنان بر اساس فکر و تحلیل عمل کند.
هوش مصنوعی: خداوند زمان، قدرتی را در دست دارد و او کسی است که در دوره خود مانند یک خدمتکار عمل میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمن را در کنار خود دارد و با خداوند دوست است، این فرد به یقین از دانشمندان واقعی و راسخ در علم به شمار میآید.
هوش مصنوعی: او به حرمت دین و اعتقاداتش اهمیت میدهد و به همین خاطر هیچگونه زحمتی برای گفتن سخنان بیمحتوا را به خود نمیدهد.
هوش مصنوعی: نویسندهٔ متنهای آسمانی، نگهدارندهٔ اسرار و معانی عمیق است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مقایسه دانش و علم میپردازد و میگوید که اگرچه ممکن است علم به نظر سخت و سنگی بیاید، اما در واقع این علم مانند موم است که با دست میتوان آن را شکل داد و نرم کرد. همچنین، به مفهوم محرم و محروم اشاره میکند که نشاندهنده این است که برخی افراد به علم دسترسی دارند و برخی دیگر از آن محرومند. در کل، این بیت نشاندهنده تأثیرپذیری علم و شرایط افراد در دستیابی به آن است.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که دانش و علم به مانند دریایی عمیق است و پیغمبر به عنوان روشنیبخش و منبع هنر و معرفت در میان مردم عمل میکند. به عبارت دیگر، او نماد علم و هنر در جامعه است که به هدایت و روشنایی میپردازد.
هوش مصنوعی: علمی مانند دریا در دل این چاه جوشان است که از نظر شنوندگان پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: خداوند پیامبر خود را حمایت میکند و او نیز حیدر (علی) را به عنوان رازدار خود برگزیده است.
هوش مصنوعی: حیدر، یعنی علی، به عنوان یکی از بزرگترین و شجاعترین قهرمانان تاریخ شناخته میشود. او در نبردی، در زمانی که با معاویه، یکی از دشمنانش، روبهرو شد، شجاعانه و با قدرت به او حمله کرد و شمشیرش را بر او فرود آورد. این بیت به شجاعت و قدرت علی در دفاع از حق و مبارزه با ظلم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: شیر نمیتواند به روباه آسیب بزند، اما میتواند تعداد زیادی از گورخرها را تحت تاثیر قرار بدهد.
هوش مصنوعی: عقل مانند آبی است که به آن رنگی زده شده و نتوانسته خود را به طور کامل نشان دهد؛ در حالی که در گرد دین، اشتباهات و خطاها نتوانستهاند او را به درستی شکل دهند.
هوش مصنوعی: تعبیرهای عمیق و هوشمندانهای از طبیعت، بازار، فکر و حافظهی تیز او به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی درویش کلمه قرآن را شنید، خودش را در جلوهای زیبا و نیکو در مقابل آن مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: عشق مانند دریا وسیع است و دل انسان مانند معدن. عشق قوانین خاصی دارد و ایمان به آن، جان را زنده میکند.
هوش مصنوعی: مصطفی به خاطر جان و روح خود تلاش میکند و نه به خاطر ظاهر و لباسش.
هوش مصنوعی: نام او در سرزمین علم و دانش به بزرگی علی مشهور است و از صبر و بردباری بوتراب (یا ابوتراب)، یاد میشود.
هوش مصنوعی: خداوند همیشه حامی و پشتیبان ستمدیدگان است و هیچ ظلمی بر آنها نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، بار دیگر حقیقتی جدید را فهمیدهام و در دل خود نشانی از نفس را مییابم.
هوش مصنوعی: توحید، جان و روح انسان را تازه و زنده میکند، در حالی که اسلام به عنوان یک دفاع و قدرت، مانند تیغ و دست عمل میکند.
هوش مصنوعی: کی کسی پیدا میشود که ماه دین در پی او باشد و به او تبعیت کند، مانند ستاره ثریا که در پی ماه میدرخشد؟
هوش مصنوعی: این قرارداد یا پیوند، از زمانهای بسیار دور وجود داشته و تا ابد ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: ثریا به جایگاه بلندی رسید که درخشش و مقام او مانند علی (علی) است که با پیامبر ( ﷺ) بستگی و برادری دارد.
هوش مصنوعی: مرد باید از عقل و فکر خود استفاده کند و تصمیماتش را بر اساس آن بگیرد، در حالی که زن میتواند به نحوی از فال و شانس استفاده کند.
هوش مصنوعی: مرتضی که یزدان، روح او را با جان پیامبر، مصطفی، همراه کرده است.
هوش مصنوعی: در سفر، انسان با ایمان و قوی است، همانطور که لاشهٔ جانوران بزرگ معمولاً در کنار طبیعت دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر دو به یک مسیر هدایت میشوند و درکشان متفاوت است؛ هر دو یک جان دارند، ولی وجودشان از هم جداست.
هوش مصنوعی: هر دو مانند یک دانه درون یک صدف بودند و هر دو زینت و زینت بخش شرافت بودند.
هوش مصنوعی: دو نفر که مانند ستاره و آسمان در حرکت هستند، مانند دو برادر اند که همچون موسی و هارون به یکدیگر پیوستهاند.
هوش مصنوعی: به دنبال فردی هستم که از من درخواست کمک کرده و با کمی تلاشی او را با احترام و ادب بپذیرم.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزش شعر اشاره دارد که همچون گوهری گرانبهاست و به درستی میتواند به عنوان یک اثر ارزشمند در آثار ادبی و هنری شناخته شود. همچنین به آگاهی از علم و دانش اشاره دارد که از علوم الهی و معرفتهای عمیق نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: سایهٔ وفادارانش به خاطر صبر و شکیبایی، الگوی عاشقانش به دلیل دانش و آگاهی است.
هوش مصنوعی: راز یکتایی در این باغ برای روح عزیز او واضح و روشن است.
هوش مصنوعی: نسیم زندگی بخش و ایستادهای که مانند بهار است، حاکمی است مهربان و در عین حال پرتوان که کنترل او بر اوضاع، محکم است اما در مقایسه به لطافت بهار، کمسایتی دارد.
هوش مصنوعی: در مسیر خدمت به پیامبر خدا، در این مکان که به عنوان دیوان شناخته میشود، مشغول کار هستم.
هوش مصنوعی: کسی که در مورد علم دین با دیگران صحبت نمیکند، به این دلیل است که دلش تنگ است و علم بسیار زیادی دارد.
هوش مصنوعی: سکوتکنندگان را به طور علنی و پنهانی تنها به اندازهای که قانون شرع اجازه میدهد، سخن گفت.
هوش مصنوعی: در خیبر، در را به دستان مادری بزرگوار و با فضیلت سپردند که پیامبر (ص) آن را به این کار انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: وقتی کفر و تردید به میزان زیاد جمع شده باشد، دین و ایمان نیز توانایی حفظ و نگهداری خود را خواهد داشت.
هوش مصنوعی: چرخ زمان به خاطر از دست رفتن نمازی که حسرتش وجود دارد، به حالتی افسرده و غمگین مانند گلشن بیباران درآمده است.
هوش مصنوعی: خسرو جمشید را دوباره سوار بر اسب میکند، تا سرنوشت و قدرت را در دست خود بگیرد.
هوش مصنوعی: علی در دلش چیزی را همچون نیم دانگ و تنظیمی میبیند که در هر سو از عرش و کرسی (مقامهای بلند) وجود دارد.
هوش مصنوعی: آب زلال و دلنشین، مظهر رحمت و لطف اوست و کعبه که نماد عالیترین فضائل است، در حقیقت، نمایانگر نام او و ارزشهای اوست.
هوش مصنوعی: وقتی قلم او به یاری آمد، مانند این است که دانههای مروارید با هم به یک نقطه متصل شدهاند.
هوش مصنوعی: هر فردی به اندازه خود و ارزشش چهرهای منحصر به فرد دارد، اما در واقعیت، هر یک از آنها به تعداد بسیار زیادی از زیباییها و ارزشها مشغولاند.
هوش مصنوعی: چون او از عالم غیب باخبر است، حرفش همراه با درد و اندوه از دین است.
هوش مصنوعی: به یاد بیاور که در یک نامه ناتمامی چه میتواند نوشته شده باشد، زیرا آن نوشتههایی که هنوز کامل نشدهاند، نمیتوانند به خوبی بیانگر احساسات و افکار باشند.
هوش مصنوعی: آن گفتوگوهایی که در مراسم میهمانی و برای مهمان گفته شد، به آسانی و با نرمی بیان شد.
هوش مصنوعی: هر که کلمهای را بیان کند، همانند این است که به سر انگشت پیامبر اشاره کرده است.
هوش مصنوعی: در زمان کودکی، پدرش او را به نزد کسی که خبرها را میداند و آگاه است، نمیبرد.
هوش مصنوعی: رئیس یا بزرگتر جمع، به نشانهٔ تأمل و توجه، سکوت کرده و انگشتش را بر لبهایش گذاشت. در این حین، قطرهای آب نیز بر زبانش آمد و نشاندهندهٔ حیات و تازگی بود.
هوش مصنوعی: او سر انگشت خود را تر کرد و سپس آن را به دهان حضرت حیدر برد.
هوش مصنوعی: مردی که به علم و دانش مجهز است و سخنانش را به خوبی حفظ میکند، هر کلمهاش از عمیقترین جزئیاتش نیز در ذهنش باقی میماند.
هوش مصنوعی: به خاطر منفعت و داراییاش، برای حمایت و نگهداری از او، دستان مصطفی همچون دایهای در کنار اوست.
هوش مصنوعی: بنابراین، به خاطر آن غذا و به خاطر آن انگشت (که نشانه دین است) او پرورش یافت و کافران را از میان برداشت.
هوش مصنوعی: حیدر (علی) مانند کوهی بلند و عظیم است که وقتی سخن میگوید، کلماتش قوی و تاثیرگذارند، درست همانطور که سر انگشتان او مانند مه و لطیف هستند. از این رو، احساسی از قدرت و لطافت همزمان در بیانات او وجود دارد.
هوش مصنوعی: مانند خورشید، دین و اصول آن روشن، ثابت و پایدار است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پیامبر خدا دعا میکند و از خداوند میخواهد که این فرد را از کارهای ناپسند و بد حفظ کند و در امان نگه دارد.
هوش مصنوعی: سخن قرآن و قوانین دین از ویژگیهای باطن پیامبر اسلام بیانگر میشود.
هوش مصنوعی: دانش او، چون به تعلیم اشاره دارد، تنها به دارایی و ثروت نمیپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی دو جمعیت را از این سو و آن سو دید، از دل و جان خود حیران و شگفتزده شد.
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبا، تو سزاوار فریب دادن دیگران نیستی.
هوش مصنوعی: من به سوی شما نگاه نمیکنم و چیزهایی که در بافت شماست را نمیشنوم.
هوش مصنوعی: اراده و خواستهاش فراتر از وجود خود او بود و تنها کاری که انجام میداد، عبادت و بخشندگی بود.
هوش مصنوعی: دوران و زمانه تحت هدایت و دانش او قرار دارد و او سرآمد و پیشوای علم و علمورزی است.
هوش مصنوعی: در روز جنگ جمل، صبر و بردباری به خرج داد و از دشمنش گذشت و او را بخشید، حتی با وجود اختلاف و تیرگیهای پیش آمده.
هوش مصنوعی: بار دیگر با دشمن خود در جنگ صفین در حال مبارزه است و با تدبیر و حکمتش به نبرد ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: او به خاطر صبوریاش از ستارههای روشن هم فراتر رفته و به مقام بلند دانش، دروازهای برای دیانت و معنویت ساخته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که علم و دانش حیدر (علی) آشکار نشود، سنت پیامبر (ص) هیچگاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در دنیای فانی و سرزمین دین، حیدر پادشاه بود و کوثر نشان دین.
هوش مصنوعی: او در حال ایستادن و نشستن صفاتی چون شادی و سخاوت را نمایان میکند و در حال رکوع و سجود نیز بخشی از این ویژگیها را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: در اینجا خاتم در دستان من به عنوان نشانهای از قدرت و مقام، در دنیای دیگر با ملاحظه و ناز، چیزی ارزشمندتر را به من میدهد.
هوش مصنوعی: نفس او مانند دیوی است که در چاهی قرار دارد و حرکات او به مانند چرخهایی است که با کمکی به حرکت درمیآید.
هوش مصنوعی: خشم او همچون شمشیری درخشان است و علم او به اندازه دریا و عمیق است، همچون رودخانهای بزرگ و مهم.
هوش مصنوعی: زمانی که او خود را به دشمنان نشان داد، دشمنان به شدت نگران و مضطرب شدند، مانند کسی که دهانش را بسته و در تنگنا قرار گرفته باشد.
هوش مصنوعی: او توانست دشمن را شکست دهد، اما دشمنش نیز به او شکایت کرد و ناله سر داد.
هوش مصنوعی: خشم هیچ کمکی به تصمیمگیری نکرد و هیچ کاری را به دست خود انجام نداد.
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که کار را آغاز کردی، به او ضربه زدی، در انتها همان سر را از بدن جدا خواهید کرد.
هوش مصنوعی: اگر شجاعت و دلیرى مانند جنگجویان داری، پس با قدرت و استقامت به میدان بیا و مانند موی انسانهای سیاهپوست قاطع و محکم باش.
هوش مصنوعی: تو با شتاب و بیوقفه وارد شدی، مانند دل نگران و بیکس یک یتیم که به دنبال آرامش میگردد.
هوش مصنوعی: زحل در جای خود گیج و متعجب است و چشم ناهید (زهره) به سمت ماه خیره شده است.
هوش مصنوعی: به شگفتی از زخم تیر او، که تیرش شبیه کمان است و چهرهاش مانند زریر زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: این شخص نمایندهی خداوند و دارای قدرتی مانند حیدر (علی) است و اسلحهی مخصوص او، ذوالفقار، را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: دوستی و دشمنی او نشانههای سخنرانی و استقامتش است، و صلح و خشم او به طور خاص بهشت و جهنم را تعریف میکند.
هوش مصنوعی: آب روی او باعث رونق و جلال کشور شده و باد، ارادهاش را به گونهای نشان داده که توانایی و قدرت آسمان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی که پرندهای مانند ناوک به پرواز درمیآید، گویی دامن کوه را از هم میدرد و به آن لطمه میزند.
هوش مصنوعی: وقتی شیر الهی چنگ خود را گشود، آسمان همچون پشت پلنگ به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: زمانی که صخره زخم تیغ را بر دستانش احساس کرد، جانش در لحظهای از بدنش خارج شد.
هوش مصنوعی: ذوالخمار، با صدای دلیرانه شمشیرش احساس کرد که بر زندگی خود تسلط پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: در برابر شمشیر او نه از ننگ و نه از نام دفاعی کردی، مانند گیاهی به نظر آمدی که نشانی از مردانگی نداشت.
هوش مصنوعی: در این دنیا و در آن دنیا، او وجود دارد و با دانش و همراه با علم به کار خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم وجود و جمال علی را دیدند، از شرم و خجالت به رنگ خون درآمدم و دیگر راهی برای ادامه ندارم.
هوش مصنوعی: هر دو کوتاهی و ناپسندیدگی را از بیرون داشتند و از درون توانایی ایستادن و مقاومت را نداشتند.
هوش مصنوعی: کسی که به مقدار کمی از غذا راضی باشد، از ترس نیاز و طمع زیاد خودداری میکند و تلاش بیمورد ندارد.
هوش مصنوعی: او نماد قدرت و شجاعت نیست که چهرهاش را تغییر دادهای و در این صندوق قدیمی قرار دادهای.
هوش مصنوعی: زمان پیری مانند چرخ میچرخد و عبور از آن به مانند راهی است که عقل بیتجربه و عاشق به آن مینگرد.
هوش مصنوعی: او برای دستیابی به کمال از هرگونه قید و زنجیری رهاست و برای زیبایی نیز به شادی و خرسندی میپردازد.
هوش مصنوعی: در اشاره به کسی که در زندگیاش به مشکلات و سختیها برخورد کرده، گفته میشود که او با مسائلی چون الطلاق و عطف به یادگیری امور دینی مواجه است. این شخص به نظر میرسد که تجربههای زیادی را پشت سر گذاشته و حالا به مراحل مختلفی از زندگی و مناسک اجتماعی رسیده است.
هوش مصنوعی: کودک با رنگهای زرد و قرمز بازی میکند، اما این رنگها نمیتوانند مرد را فریب دهند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دل جان حیدر (علی) هیچ ترس و هراسی از خطرات و امتحانات وجود ندارد؛ چون شیر، نماد شجاعت و قدرت، همواره از آتش که نماد خطر و چالش است، دوری میکند. به عبارتی، او از مواجهه با مشکلات و سختیها فراری نیست، بلکه با شجاعت به آنها مینگرد.
هوش مصنوعی: علی در مقام و قدرت خود حکمی همچون شیر دارد، اما این قدرت و شجاعت او تحت تأثیر مشکلات و بداندیشیها قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: شخصی مانند نوح وجود داشت که به دانش و حکمت مشهور بود و همانند روحی بزرگ و فراگیر، دانش او نیز وسیع و گسترده بود.
هوش مصنوعی: وقتی دل او را آزاد کرد و رهانید، آنگاه زندگی و قوانین چرخ را در تنگنای سختی قرار داد.
هوش مصنوعی: عقیل همیشه در حال نگرانی و دردمندی است، تا جایی که این درد به چشمانش هم رسیده است.
هوش مصنوعی: دل او پر از معانی عمیق است و واژههای او همچون آب حیات بخش و زندگیبخش هستند.
هوش مصنوعی: عقد او با دختر پاک و مقدسی در محیطی دلنشین و زیر سایه درختی زیبا و برکتبار صورت گرفت.
هوش مصنوعی: جهان به دلیل تنگیاش برای انسانهای بزرگ به تنگنا افتاده است و این باعث میشود که احساس محدودیت کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.