شمارهٔ ۱ - ساقینامه: بیا ساقی ای رشگ حور بهشت - که رشگ بهشتست گلزار و کشت
شمارهٔ ۲ - بسمه تعالی شانه: ای همه هستی همه هستی توئی - غیر تو کو تا که درآید دوئی
شمارهٔ ۳ - ارسال رسل: زان همه ارسال رسل در سبق - تربیت نوع بشر خواست حق
شمارهٔ ۴ - ستایش: سعی بزرگان و مهان یاد باد - روح سلاطین جهان شاد باد
شمارهٔ ۵ - سبب نظم کتاب: گر طلبی علت نظم کتاب - گویمت این نکته ز روی صواب
شمارهٔ ۶ - چشمه آب حیات: علم بود چشمهٔ آب حیات - علم بود معنی راه نجات
شمارهٔ ۷ - آیت کبری: ای بشر ای آیت کبرای حق - آینهٔ طلعت زیبای حق
شمارهٔ ۸ - رؤیای صادقه: دوش مرا خواب بچشم پر آب - گشت هجوم آور و دیدم بخواب
شمارهٔ ۹ - نسخه کیمیا: بود بسی در طمع کیمیا - چهرهٔ من زرد به رنگ طلا
شمارهٔ ۱۰ - پادشاه رعیت نواز: پادشهی بود رعیتنواز - ساز عدالت بجهان کرده ساز
شمارهٔ ۱۱ - قافلهٔ سوداگر: قافلهای بست پی سود بار - عزم سفر کرد ز شهر و دیار
شمارهٔ ۱۲ - نتیجه راستی: قافله ئی بد برهی رهسپار - شد بکف رهزن چندی دچار
شمارهٔ ۱۳ - کار و کارگر در سال ۱۳۰۷ شمسی سروده شد: کار کن و کار کن و کار کن - بار خود ای جامعه خود بار کن
شمارهٔ ۱۴ - علم و عمل: چون به ازل طرح جهان ریختند - عالم و عمل را بهم آمیختند
شمارهٔ ۱۵ - پنبهٔ ایران: گوش فرا دار که گوید صریح - پنبهٔ ایران به زبان فصیح
شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی: دوش رسیدند بخوان نعم - ظرف مس و کاسهٔ چینی بهم
شمارهٔ ۱۷ - اشتر و گله: اشتری از سردی دی گشتزار - رفت سوی آغلی از کشتزار
شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه: گرسنه شیری چو حریصان بدشت - در طلب طعمه بهر سوی گشت
شمارهٔ ۱۹ - حاسد و محسود: بود دو تن را دو درخت کهن - حاسد و محسود بدند آن دو تن
شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست: سخت گرانی به درختی نشست - سست بدآن شاخ و بهم درشکست
شمارهٔ ۲۱ - گل و خار: گفت گلی از سر نخوت بخار - کی ز تو هر خاطر خرم فکار
شمارهٔ ۲۲ - نتیجهٔ ظلم: بود یکی ظالم مردم گداز - مردم از او در حذر و احتراز
شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش: ماست کشی بود به عهد قدیم - در هنر ماست کشی مستقیم
شمارهٔ ۲۴ - خانهٔ تنگ: خانه ما هست بسی تنگتر - از رحم مادر و صلب پدر
شمارهٔ ۲۵ - کیفیت صلحیهٔ اصفهان: گوش فرا دار که سازم بیان - کیفیت صلحیهٔ اصفهان
شمارهٔ ۲۶ - مصاحبت دو نادان: بود یکی مرد تهی مغز خام - با زن خود خفته شبی روی بام
شمارهٔ ۲۷ - شلتاق پلتاق: صیحگهی پر فن حیلتگری - از همه در مکر و حیل برتری
شمارهٔ ۲۸ - قدک و صباغ: داد به صباغ کسی یک قدک - گفت که ای خم تو رشگ فلک
شمارهٔ ۲۹ - پند لقمان: حضرت لقمان که بنوع بشر - هست ز حکمت بحقیقت پدر
شمارهٔ ۳۰ - حکمت افلاطون: دید فلاطون مرضی در مزاج - جست ز شاگرد خود آنرا علاج
شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه: بود یکی خانه چو باغ جنان - سر بسر اسباب تجمل در آن
شمارهٔ ۳۲ - سؤال موسی: موسی عمران به مناجات حق - گفت که ای هست کن ما خلق
شمارهٔ ۳۳ - کلام عیسی: عیسی مریم چو علم بر فراخت - بر به جهان کوس نبوت نواخت
شمارهٔ ۳۴ - مرام احمد: احمد خاتم شه اقلیم جود - جان جهان مهر سپهر وجود
شمارهٔ ۳۵ - ماهی و صدف: ماهیکی در تک بحر از صدف - کرد سئوالی پی کسب شرف
شمارهٔ ۳۶ - حسن و مال: دوش ز من کرد عزیزی سئوال - از بهی و برتری حسن و مال
شمارهٔ ۳۷ - سیرچمن: از پی تفریح شدم صبحدم - در چمنی غیرت باغ ارم
شمارهٔ ۳۸ - دف و مطرب: دف به کف مطربکی تیز هوش - داشت چنین از ره معنی خروش
شمارهٔ ۳۹ - بلبل و پروانه: بلیلی از نالهٔ مستانهای - کرد مباهات به پروانهای
شمارهٔ ۴۰ - اسباب درویشی: بوالهوس دل به هوا بستهئی - گفت بدرویش ز خود رستهئی
شمارهٔ ۴۱ - خودبینی: اسب سواری لب آبی رسید - مرکبش از پویه بماند و رمید
شمارهٔ ۴۲ - احمد و محمود: دخترکی سن دهش ناتمام - ناشده در خانهٔ شویش مقام
شمارهٔ ۴۳ - کشف راز: گفت کسی با دگری راز خویش - کرد در آن مطلبش انباز خویش
شمارهٔ ۴۴ - حکایت: خواجهٔ دنیا طلب کاهلی - مست خرافت ز خدا غافلی
شمارهٔ ۴۵ - حکایت: عارفی از ضعف به بستر فتاد - مرگ برویش در محنت گشاد
شمارهٔ ۴۶ - حکایت: شیر خدا رهبر اهل یقین - حیدر صفدر شه دنیا و دین
شمارهٔ ۴۷ - اعتذار: دفتر جان بخش و داد بشر - عیب مدان باشد اگر مختصر
شمارهٔ ۴۸ - حکایت: شنیدستم بدیوانه نمائی - ترحم کرد شخصی کفش پائی
شمارهٔ ۴۹ - حکایت: بزشتی کرد تسخر عیبجوئی - که از خوبی نداری آبروئی
شمارهٔ ۵۰ - گل و شبنم: گل و شبنم به هم در بوستانی - خوش افکندند طرح داستانی
شمارهٔ ۵۱ - تنبیه: خرد را گفتم ای دانای هر راز - مرا از کار دل کن عقدهای باز
شمارهٔ ۵۲ - حکایت: شنیدستم که لقمان نکو نام - بمردم بیطمع دادی همی وام
شمارهٔ ۵۳ - نصیحت: بکن پندی سرور آور ز من گوش - گرت فرسود غم بر دفع آن کوش
شمارهٔ ۵۴ - نصیحت: بخر پند و مکن حکمت فروشی - خموشی کن خموشی کن خموشی
شمارهٔ ۵۵ - نصیحت: گرت باید به گیتی سر فرازی - بکن در خویش کسب بی نیازی
شمارهٔ ۵۶ - در محبت: محبت جلوهٔ اول ز حق دان - ز بعد کنت کنزا حببت برخوان
شمارهٔ ۵۷ - در همین مقام: کسی پرسید از من سر خلقت - بگفتم نیستم آگه ز حکمت
شمارهٔ ۵۸ - نصیحت: چنان بایدت زیستن در جهان - که بعد از تو گویند حیف از فلان
شمارهٔ ۵۹ - حکایت: شنیدم که مردی سعادت نصیب - به شهری درآمد وحید و غریب
شمارهٔ ۶۰ - حکایت: برستم چه خوش گفت فرزانه زال - که ای پور نام آور بیهمال
شمارهٔ ۶۱ - حکایت: شنیدم که رستم به مازندران - چو بر کشتن دیو بستی میان
شمارهٔ ۶۲ - نصیحت: از یاد خدا مباش غافل - طاعت به ریا مساز باطل
شمارهٔ ۶۳ - حکایت: گفت درویشی شبانگه با مرید - خیز و رو از حجره بیرون ای سعید
شمارهٔ ۶۴ - حکایت: دید مردی راعسس غلطان بخاک - نی ز خلق و نی زر سوائیش باک
شمارهٔ ۶۵ - حکایت: داد درویشی از ره تمهید - سر قلیان خویش را به مرید
شمارهٔ ۶۶ - نصیحت: ای که آزردن خلقت کار است - هم مکافات تو آن آزار است
شمارهٔ ۱۰۲ - در ستایش و تعریف فردوسی علیهالرحمه بالفاظ فارسی: دو تن پهلوان سخن در میان - سخن بودشان از تن و از روان
شمارهٔ ۱۰۴ - آقای بهمنی یکی از شعرای گستاخ: اشعاری اعتراضآمیز نسبت بخلقت سروده بودند آقای سرهنگ اخگر به جواب آن مبادرت و اشعاری سروده باسم بیچون نامه بچاپ رساندند مدیر روزنامهٔ کانون شعرا آقای حسین مطیعی آن دو منظومه را در دسترس نویسندگان و شعرای دور و نزدیک گذاردند و از آنان نظریه خواستند و آنها را در کتابی باسم اسرار حقیقت بچاپ رساندند اشعار ذیل نظریه حقیر است که در آن کتاب بچاپ رسیده. - مدیرنامهٔ نامی کانون
شمارهٔ ۱۱۴ - غدیریه به بحر جدید: زهی عید همایون سعیدی - که چون او بجهان نامده عیدی
شمارهٔ ۱۱۴ - قطعه: شنیدم که کوری به خاک زمین - به شکرانه هر لحظه سودی جبین
شمارهٔ ۱۱۵ - قطعه: زبان زندانی و کام تو زندان - مقفل گشته این زندان بدندان
شمارهٔ ۱۱۶ - قطعه در میلاد مسعود حضرت خاتم المرسلین (ص): یکی ز اتباع عبسی پور مریم - به استعلا همی زد زین بیان دم
شمارهٔ ۱۱۷ - وصیت حضرت مولیالموالی علی علیهالسلام: شیر یزدان شاه مردان با پسر - گفت جان بردم اگر از زخم سر