قافلهای بست پی سود بار
عزم سفر کرد ز شهر و دیار
لیک بد آن مرحله پرخوف و بیم
دزد در آن بادیه دایم مقیم
مردم آن قافله از بیم مال
هیچ نگشتند تهی از ملال
غیر یکی زان همه کوشاد بود
جان وی از قید غم آزاد بود
پای دلش بود بجا همچو کوه
مایهٔ عبرت شده در آن گروه
شب همه شب آنهمه در اضطراب
وان یکی آسوده همی کرد خواب
روز بدند آن همه تعویذ خوان
وان یکی از هزل گشودی زبان
مدتی آن راه نمودند طی
هیچ ندیدند توحش ز وی
تا شبی آن قافله با اضطرار
در دژ مخروبهئی افکند بار
بود مر آن قلعه ز عهد قدیم
لیک در آنجا نبدی کس مقیم
بار خود افکند و شد آن ذوفنون
در طلب حاجتی از دژ برون
مردم آن قافله را در نظر
آمدی این مکر و فسون جلوهگر
کز پی آشفتن احوال او
دست گشایند به اموال او
بهر مزاح امتعهٔ ان جوان
زود نمودند بکنجی نهان
نا گه از آن دشت چو سیلی ز کوه
راهزنان ریخته در آن گروه
هستی آن طایفه تاراج شد
مرد غنی مفلس و محتاج شد
رفت ز کف هستی آن کاروان
ماند بجا امتعهٔ آن جوان
راهزنان چونکه به بستند رخت
باز درآمد بدژ آن نیکبخت
واقعه بشنید و بشکرانه زود
بر زبر خاک همی چهره سود
گشت از آن کیفیت ناگوار
حیرت آن طایفه یک بر هزار
روبجوان کرده که بر گوی راست
در همه بخت از چه مساعدتر است
آنکه دمش بدرقهٔ تست کیست
یا عمل نیک تو بر گو که چیست
گفت خیانت ننمودم به کس
آن عمل نیک من اینست و بس
مال که آید ز خیانت بدست
هم به خیانت برود هرچه هست
در که ز مفتاح خیانت گشود
هم به خیانت شود آن بسته زود
تا کی توانی چو صغیر ای پسر
ز اهل خیانت به جهان کن حذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر داستان قافلهای را روایت میکند که با کمال امید و هدف سود سفر را آغاز میکند، اما در میانه راه با خطر دزدان مواجه میشود. مردم قافله به دلیل ترس از دزدان مضطرب و ناامید هستند، اما یک نفر از آنها که بیغم و شاداب است به طریق متفاوتی به سفر ادامه میدهد. این فرد در طول سفر از دعای دیگران استفاده نمیکند و در یک شب به قلعهای خراب میرسند که در آن هیچکس نیست. در همین حین، دزدان به قافله حمله میکنند و همه چیز را به سرقت میبرند.
بعد از این حادثه، مرد جوانی که هیچ خیانتی نکرده، بیان میکند که مال به دست آمده از خیانت در نهایت هم به خیانت برمیگردد و مینویسد که خیر و خوبی در عمل نیک شخص است، نه در مال و ثروت. او از دیگران میخواهد که از خیانت دوری کنند و بر روی درستی و نیکی تمرکز کنند. داستان یادآور این نکته است که خیانت هرگز نمیتواند پایدار باشد.
هوش مصنوعی: کاروانی راهی سفر شد و برای کسب سود بار و بستر خود را آماده کرد و از شهر و دیار خود بیرون رفت.
هوش مصنوعی: اما در آن مرحله، ترس و نگرانی از دزد وجود دارد که در آن بیابان همیشه حضور دارد.
هوش مصنوعی: مردم آن گروه به خاطر ترس از دست دادن مال و ثروت خود، هیچ وقت احساس خستگی و دلزدگی نکردند.
هوش مصنوعی: غیر از یک نفر، همهی آنها خوشحال بودند و روح او از بند غم رها بود.
هوش مصنوعی: دل او همچون کوهی است که به جای خود ثابت و استوار مانده و مایه عبرتی برای دیگران شده است.
هوش مصنوعی: شبانگاهان همه در نگرانی و بیقراری هستند، اما تنها یکی از آنها در آرامش خوابیده است.
هوش مصنوعی: روزهای بدی بودند که همه در دعا و طلسم بودند، اما تو از میان آنها به شوخی و مزاح پرداختی.
هوش مصنوعی: مدتی را در آن مسیر پیش رفتند، اما هیچ نشانهای از بیرحمی و وحشیگری پیدا نکردند.
هوش مصنوعی: روزی شب، آن گروه مجبور و ناچار بود که در یک دژ ویران، بار خود را بگذارد.
هوش مصنوعی: این قلعه از زمانهای قدیم وجود داشت، اما در آنجا هیچکس سکونت نداشت.
هوش مصنوعی: او بار خود را کنار گذاشت و آن چالاک و توانا برای دستیابی به خواستهاش از دژ خارج شد.
هوش مصنوعی: مردم آن گروه را در نظر تو آوردند و این حیله و تزویر خود را به نمایش گذاشتند.
هوش مصنوعی: به خاطر برهم خوردن حال او، به اموالش دست دراز میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر خنده و شوخی، چیزهای مختلفی را از آن جوان زود آماده کردند و در گوشهای پنهان کردند.
هوش مصنوعی: به ناگاه، از دشت، همانند طغیانی که از کوهها به راهزنان میریزد، ناگهان گروهی به آنجا هجوم آورد.
هوش مصنوعی: وجود آن گروه نابود شد و مرد ثروتمند به فقر و نیاز افتاد.
هوش مصنوعی: کاروانی از دست رفت و از آن تنها یادگارهایی از جوان باقی ماند.
هوش مصنوعی: وقتی راهزنان مسیر را بستند، آن خوشبختی دوباره به بیرون آمد و سفر خود را از سر گرفت.
هوش مصنوعی: حادثهای رخ داد و به نشانه شکرگزاری، سریعاً بر خاک افتاد و چهرهاش را به خاک سایید.
هوش مصنوعی: به دلیل آن وضعیت ناخوشایند، آن گروه از حیرت به شدت متعجب شدند.
هوش مصنوعی: جوان با انرژی و شادابیاش میسازد که در بازی سرنوشت، شانس و اقبالش چگونه است و از چه بابت میتواند بهتر عمل کند.
هوش مصنوعی: کیست آن شخصی که به تو پاسخ مثبت میدهد؟ یا از تو بخواهم بگو که عمل نیکت چیست؟
هوش مصنوعی: من به هیچکس خیانت نکردهام و تنها همین کار نیک من کافی است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دست آید به خاطر خیانت، به همان دلیل نیز از بین میرود.
هوش مصنوعی: اگر در قفل خیانت با کلید خیانت باز شود، در بسته هم به سرعت به خیانت میافتد.
هوش مصنوعی: ای پسر، تا چه زمانی میتوانی مانند یک کودک بیخبر و ناآگاه بمانی؟ از اهل خیانت و فریبکاری در دنیا دوری کن و آگاه باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.