بلیلی از نالهٔ مستانهای
کرد مباهات به پروانهای
گفت اگر عاشقی ای بی نوا
همچو من از سینه برآور نوا
این همه اسرار نهفتن چرا
در دل خویش نگفتن چرا
لحظهای از سینه بر آور خروش
چند همی سوزی و باشی خموش
بین که ز من شهر پر از غلغل است
در همه جا شرح گل و بلبل است
رفت به پروانه بسی ناگوار
گفت که ای بیخبر از عشق یار
خامشی و سوختن و ساختن
نیست شدن هستی خود باختن
این ز من آن نغمه سرودن ز تو
دعوی بیهوده نمودن ز تو
گل به تو ارزان و تو ارزان به گل
گل به تو خندان و تو نالان به گل
عشق تو شایستهٔ آن رنگ و بوست
حسن گل اندر خور این های و هوست
هر دو از این ره به در افتادهاید
رسم و ره عشق ز کف دادهاید
لاف مزن عشق تو خام است خام
جذبهٔ معشوق تو هم ناتمام
جذبه معشوق مرا بین که چون
همچو منی آیدش از در درون
تنگ بگیرد به وی آنگونه راه
کان نتواند کشد از سینه آه
خیره بدان سان کندش از عذار
کان نتواند کند از وی گذار
عشق مرا بین که به بزم حضور
چونکه به معشوق رسم ناصبور
گرد سرش گردم و قربان شوم
سوختهای جلوهٔ جانان شوم
رسم دوئی بر فکنم از میان
جسم رها کرده، شوم جمله جان
هم تو صغیر از پی جانانه باش
فانی آن شمع چو پروانه باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حال و هوای عاشقانه صحبت میکند. شاعر با ناله و زاری از عشق خود میگوید و از پروانهای به عنوان نماد عشق و جانفشانی یاد میکند. او عاشق را دعوت میکند که از درون خود فریاد بزند و رازهای دلش را نهان نکند. شاعر به عشق و سوختن در آن اشاره میکند و تأکید مینماید که خاموشی و عدم ابراز عشق، نشان از بیخبری از حقیقت عشق است.
شاعر عشق خود را با شور و هیجان توصیف میکند و عشقش را نادیده میگیرد، در حالی که عشق حقیقی شایستهی بوسه و رنگ و بوی خاصی است. او عشق را به نوعی نامه نوشتن به معشوق توصیف میکند و به دوگانگی جسم و جان اشاره میکند و میگوید باید جسم را رها کرده و فقط به عشق متعهد باشد. در نهایت، توصیه میکند که باید همچون پروانه در پی شمع عشق بود.
هوش مصنوعی: یک بلبل به خاطر سرود عاشقانهاش به پروانهای افتخار میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو هم مثل من عاشق هستی و دلت پر از احساس است، از دل خود صدا و نغمهای بلند کن.
هوش مصنوعی: چرا این همه رازها را در دل خود نگه میداریم و نمیگوییم؟
هوش مصنوعی: یک لحظه از دلت فریاد بزن، چرا که مدام در آتش میسوزی و سکوت میکنی؟
هوش مصنوعی: نگاهی به اطراف بکن، صدای شاداب و سرزندهای در شهر طنینانداز است و در هر گوشه و کنار، داستان گل و بلبل را میتوان شنید.
هوش مصنوعی: پروانه به شدت ناراحت شد و به کسی که از عشق محبوب بیخبر بود، گفت: ای بیخبر از عشق یار.
هوش مصنوعی: سکوت و درد کشیدن و سازندگی تنها به معنای نابودی نیست، بلکه به معنای از دست دادن خود و هویت واقعی است.
هوش مصنوعی: این زمان، دیگر از تو چیزی نمیگویم و نمیخواهم بر اساس تو سخن بگویم، زیرا این کار بیهوده است.
هوش مصنوعی: گل به تو ارزان و تو به گل ارزان هستی؛ در حالی که گل به تو میخندد، تو غمگینی.
هوش مصنوعی: عشق تو ویژگی و زیبایی خاصی دارد که شایستهٔ این عطر و جلوه است، همانطور که زیبای گل در این هیاهو و شلوغی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: شما هر دو از این مسیر منحرف شدهاید و اصول و راه عشق را فراموش کردهاید.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت: در مورد عشق خود بیدلیل صحبت نکن، زیرا عشق واقعی هنوز در حال رشد و تکامل است و جذبه و کشش معشوق نیز هنوز به کمال نرسیده است.
هوش مصنوعی: نگاه کن به جذبه و کشش معشوق من، که چگونه کسی مثل من برای او از عمق وجودش وارد میشود.
هوش مصنوعی: عطر و بوی خاصی فضای تنگ را پر کرده است به گونهای که نفس کشیدن و آه کشیدن در اینجا سخت شده است.
هوش مصنوعی: او به طرز خاصی به چهرهاش خیره میشود، بهگونهای که نمیتوان از زیباییاش چشمپوشی کرد.
هوش مصنوعی: عشقم را درک کن، زیرا وقتی که در جمع معشوق حضور دارم، صبر و بردباری را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: به دور او میگردم و جانم را فدای او میکنم، مانند موجودی سوخته در زیبایی محبوبم ذوب میشوم.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم از مفهوم دوگانگی کنار بروم و با رها کردن جسم، به تمام جان تبدیل شوم.
هوش مصنوعی: تو هم مانند پروانهای باش که به دنبال معشوقهاش میگردد و از زندگی خود به خاطر او میگذرد، زیرا آن شمع زودگذر است و فناپذیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.