گنجور

 
صغیر اصفهانی

خرد را گفتم ای دانای هر راز

مرا از کار دل کن عقده‌ای باز

کند با هرکس این دل آشنائی

همی سوزد بهنگام جدائی

بگفتا دوستی کاریست مشکل

چه بندی رایگان بر این و آن دل

محبت بهر یار جاودانی است

کجا در خور بهر محبوب فانی است

ببین با کیستت آخر سروکار

همان را اول و آخر نگه‌دار