شیر یزدان شاه مردان با پسر
گفت جان بردم اگر از زخم سر
از خطای دشمن خود بگذرم
وز جوانمردی به جرمش ننگرم
ور نبردم جان و میجوئی قصاص
کن بیگ ضربت زغم جانش خلاص
این بود درس جوانمردی بلی
خواست آموزد به ما آنرا علی
او بود استاد جبریلامین
عالمی قربان استادی چنین
عفو و بخشش را از آن شه یادگیر
این هنر را یاد از آن استاد گیر
جان من شاگرد آن استاد باش
در دو کون از قید غم آزاد باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شیر یزدان شاه مردان با پسرش صحبت میکند و میگوید اگر از زخم سر جان ببرم، باید از خطای دشمن بگذرم و به جوانمردی برگردم. او تاکید میکند که اگر جان کسی را نبرم، نباید به خاطر ضربت زدن او را عذاب دهم. این گفتگو به درس جوانمردی و عفو و بخشش اشاره دارد و به ما میآموزد که باید از علی، که استاد جبریل امین است، یاد بگیریم و این هنر را در زندگیمان به کار ببندیم. در نهایت، او میخواهد که شاگرد آن استاد باشیم و از قید غم آزاد شویم.
هوش مصنوعی: شیر یزدان، سلطان دلیران، به پسرش گفت: اگر از زخم سر جان به در ببرم، خوشحالم.
هوش مصنوعی: من از اشتباهات دشمنم عبور میکنم و به خاطر جوانمردی، به خطایش اهمیت نمیدهم.
هوش مصنوعی: اگر من با توجه به دلایلی به تو یک ضربه زدهام، جانم را بگیر و برای آن قصاص کن، زیرا تو در اثر غم و اندوه جانم را نجات دادهای.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میآموزد که علی (ع) نمونهای از جوانمردی و رفتار نیکوی انسانی است و باید از او درس بگیریم.
هوش مصنوعی: او معلمی است که جبریل امین را آموزش داده است و عالم بزرگ، جان خود را در راه چنین معلمی فدا میکند.
هوش مصنوعی: بخشیدن و عفو کردن را از بزرگ شهر بیاموز و این هنر را از آن استاد بگیر.
هوش مصنوعی: روح من مانند شاگردی در خدمت آن استاد باشد که از قید اندوه و نگرانی در این دنیا و آن دنیا آزاد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.