سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در شکایت روزگار و بیوفایی مردم: منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا - زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
عبدالواسع جبلی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شکایت: منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا - وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰: چون پوست کشد کارد به دندان گیرد - آهن ز لبش قیمت مرجان گیرد
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۷۴: چون پوست کشد کارد بدندان گیرد - آهن ز لبش قیمت مرجان گیرد
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۴: ما ذات نهاده بر صفاتیم همه - موصوف صفت سخرهٔ ذاتیم همه
ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲: تا ذات نهاده در صفاتیم همه - عین خرد و سفرهٔ ذاتیم همه
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۵: گر آمدنم ز من بدی نامدمی - ور نیز شدن ز من بدی کی شدمی
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴: گر آمدنم به خود بُدی، نامدمی - ور نیز شدن به من بُدی، کی شدمی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۹: ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست - درست گرددت این چون بپرسی از بیمار
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰: ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست - درست گرددت این گر بپرسی از بیمار
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵: باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را - باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱ - باز باد اندر فتاد: این جواب آن کجا گوید سنائی غزنوی - باز تابی در ده این زلفین عالمسوز را
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸: تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴: تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳: ایام چو من عاشق جانباز نیابد - دلداده چنو دلبر طناز نیابد
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲ - ایام چو تو دلبر طناز نیابد: اینست محابات یکی شعر سنائی - ایام چو تو دلبر طناز نیابد
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰: از دوست به هر جوری بیزار نباید شد - از یار به هر زخمی افگار نباید شد
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰: از یاد حزین ندهی، مصراع سنایی را - از یار به هر زخمی، افگار نباید شد
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴: عاشق مشوید اگر توانید - تا در غم عاشقی نمانید
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴: عشق انده و حسرتست و خواری - عاشق مشوید اگر توانید
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷: ای بلبل وصل تو طربناک - وی غمزت زهر و خنده تریاک
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - ای بلبل خیل تو طربناک: تا بیش سنائی این نگوید - ای بلبل خیل تو طربناک
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳: مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان - که با یاد تو در دوزخ توانم آرمید ای جان
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ - مرا عشقت بنامیزد بدان سان پرورید ای جان: کرا شاهد جنین آید، سناییوار کی گوید - مرا عشقت بنامیزد بدان سان پرورید ای جان
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸: ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این - وی چون تو به عالم کم آخر چه کمالست این
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹ - آخر چه هست این؟: چون شعر سنائی کم گویند درین عالم - ای چون تو ندیده جم، آخر چه جمالست این
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰: خنده گریند همی لاف زنان بر در تو - گریه خندند همی سوختگان در بر تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۸: این غزل آن غزل خواجه سنایی است که گفت - خنده گریند همی سوختگان در بر تو
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹: ای گشته ز تابش صفای تو - آیینهٔ روی ما قفای تو
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - ای گشته ز تابش و صفای تو: اینست جواب آن کجا گوید - ای گشته ز تابش و صفای تو
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه - قالت: رای فوادی من هجرک القیامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه - اِنّی رَأیتُ دَهراً مِن هَجْرِکَ القیامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتم که: عشق و دل را باشد علامتی هم - قالت: دموع عینی لم تکف بالعلامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: دارم من از فراقش در دیده صد علامت - لَیسَت دُموعُ عَینی هٰذا لَنا العلامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتا که: می چه سازی گفتم که مر سفر را - قالت: فمر صحیحا بالخیر و السلامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا - فی بُعدها عذابٌ فی قُربها السلامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتم: وفا نداری گفتا که: آزمودی - من جرب المجرب حلت به الندامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: هر چند کآزمودم از وی نبود سودم - مَن جَرَّبَ المُجَرَّب حَلَّت به الندامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵: عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای - باد دستی خاکیی بی آبی آتشپارهای
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - عقل و جانم برد شوخی آفتی بتیاره ای: هم بر آن وزن سنایی گفت سلمانی بچه - عقل و جانم برد شوخی، آفتی، پتیارهای
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۷: چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی - که بس غریب نباشد ز تو غریبنوازی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی: جواب این غزلست آن کجا سنائی گوید - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸: گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی - شور در میراثخواران بنیآدم زنی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۴ - گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی: این جواب آن، کجا گوید سنائی غزنوی - گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مقام اهل توحید: که یارب مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت - چنان کز وی به رشک افتد روان بوعلی سینا
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - فیالحکمة: که یارب مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت - چنان کز وی به رشک آید روان بوعلی سینا
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در مذمت دشمنان و جاهلان: این ابلهان که بیسببی دشمن منند - بس بوالفضول و یافهدرای و زنخ زنند
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - مطایبه: هست این جواب آنکه سنائی بنظم کرد - این ابلهان که بی سببی دشمن منند
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - در استغنای معشوق طناز و وفای عاشق: عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند - به سر تو که همی زیره به کرمان آرند
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴ - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند: این جوابست مرآنرا که سنائی گوید - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴: ای سنایی خواجهٔ جانی غلام تن مباش - خاک را گر دوست بودی پاک را دشمن مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۳: این جواب آن که می گوید حکیم غزنوی - ای سنایی خواجه جانی غلام تن مباش
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۸ - در مدح سرهنگ امیر محمد هروی: عقل هر ترک در آن روز همی گوید هین - ترکش ای ترک به یکسو فکن و جامهٔ جنگ
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۷۹: این غزل هست بر آن وزن کجا شاعر گفت: - «ترکش ای ترک به یک سو فکن و جامهٔ جنگ»
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸: پسرا تا به کف عشوهٔ عشق تو دریم - از بد و نیک جهان همچو جهان بیخبریم
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم: این جوابست مر آن را که سنایی گوید - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶: گر همه دعوی کنی در عاشقی و مفلسی - چون سنایی دم درین عالم قلندروار زن
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ - ای سنائی دم در این عالم قلندروار زن: این جواب آن، کجا گوید سنائی غزنوی - ای سنائی دم درین عالم قلندروار زن
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - این قطعه را بر گور نظام الملک محمد نوشتند: ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم - صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷: اینست جواب غزل خواجه سنائی - ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰: «ریگ آموی و درازی راه او - زیر پامان پرنیان آید همی»
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: ریگ آموی و درشتی راه او - زیر پایم پرنیان آید همی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰: رنج غربت رفت و تیمار سفر - «بوی یار مهربان آید همی»
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰: «آب جیحون از نشاط روی دوست - اسب ما را تا میان آید همی»
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: آب جیحون از نشاط روی دوست - خنگ ما را تا میان آید همی
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰: این از آن وزنست گفته رودکی - «یاد جوی مولیان آید همی»
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی: ای درون پرور برون آرای - وی خردبخش بیخرد بخشای
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۲۰ - در توحید و مناجات گوید: خواجه شاعران از اینجا گفت - «ای درون پرور برون آرای »
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۲ - التمثّل فی اکل الرّبا، اَکل الرّبا کمَن یأکل ناراللظی: گفت روزی به جعفرِ صادق - حیله جویی ربادهی فاسق
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳۶ - حُرمتِ ربا: گفت روزی به جعفرِ صادق - حیلهبازی منافقی فاسِق