گنجور

 
سوزنی سمرقندی

ای خصلت تو هشتن، آخر چه خصالست این

وی فعل تو برگشتن، آخر چه فعالست این

در . . . ن هلی و هشتی، برگردی و برگشتی

ای مایه هر زشتی، آخر چه خصالست این

در . . . ن برو در . . . ن هل، مندیش حرام از حل

ای سوده به . . . ن بلبل آخر چه بلالست این

بسیار تو بر آنک، دادی بمیان را نک

ای دو نک خر آنک آخر چه وبالست این

در باغ کفت حمدان بنشاند نهال کان

ای پورزن دربان، آخر چه نهالست این

. . . نت چو شگال کورانگور خور نیمور

ای خر زه خور تیمور آخر چه شگالست این

هر روز مرا پرسی، دو پانزده باشد سی

ای کو بره طوسی آخر چه سئوالست این

مثل تو ندیدم کس، کو داده بود از پس

ای گنده دل بر خس، آخر چه خصالست این

ریشت بکنم بشنو، تا باز برآری نو

بر سبلت خود ری رو، آخر چه سبالست این

. . . ن تو چنان رنده، گالی است گه آگنده

ای مردک خربنده، آخر چه جوالست این

پیش دل تو بد دل، از . . . ادن بی مشکل

ای . . . ل مقامر دل آخر چه شکالست این

ای باخته خالک را، وی مانده دو الک را

ای برده سفالک را، آخر چه سفالست این

از بیم مرا ایدر، ریدی بشوال اندر

ای خواهر خالت غر، آخر چه شوالست این

چون شعر سنائی کم گویند درین عالم

ای چون تو ندیده جم، آخر چه جمالست این

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode