ای خصلت تو هشتن، آخر چه خصالست این
وی فعل تو برگشتن، آخر چه فعالست این
در . . . ن هلی و هشتی، برگردی و برگشتی
ای مایه هر زشتی، آخر چه خصالست این
در . . . ن برو در . . . ن هل، مندیش حرام از حل
ای سوده به . . . ن بلبل آخر چه بلالست این
بسیار تو بر آنک، دادی بمیان را نک
ای دو نک خر آنک آخر چه وبالست این
در باغ کفت حمدان بنشاند نهال کان
ای پورزن دربان، آخر چه نهالست این
. . . نت چو شگال کورانگور خور نیمور
ای خر زه خور تیمور آخر چه شگالست این
هر روز مرا پرسی، دو پانزده باشد سی
ای کو بره طوسی آخر چه سئوالست این
مثل تو ندیدم کس، کو داده بود از پس
ای گنده دل بر خس، آخر چه خصالست این
ریشت بکنم بشنو، تا باز برآری نو
بر سبلت خود ری رو، آخر چه سبالست این
. . . ن تو چنان رنده، گالی است گه آگنده
ای مردک خربنده، آخر چه جوالست این
پیش دل تو بد دل، از . . . ادن بی مشکل
ای . . . ل مقامر دل آخر چه شکالست این
ای باخته خالک را، وی مانده دو الک را
ای برده سفالک را، آخر چه سفالست این
از بیم مرا ایدر، ریدی بشوال اندر
ای خواهر خالت غر، آخر چه شوالست این
چون شعر سنائی کم گویند درین عالم
ای چون تو ندیده جم، آخر چه جمالست این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در قالب پرسش و جواب به بررسی ویژگیها و شخصیت فردی خاص میپردازد. شاعر با استفاده از توصیفاتی چون "خصال"، "فعل"، "زشت"، "نهال" و "جمال" به مشخصات و صفات این شخص اشاره میکند و در هر بیت با زبان غیر مستقیم و بازی با کلمات از او سوالاتی میپرسد. در نهایت، شاعر به تحسین و تمجید از این فرد میپردازد و نشان میدهد که در نظراتش عجیب و بینظیر است.
به طور کلی، این شعر ترکیبی از انتقاد و ستایش است که شخصیت و اعمال فرد را به تصویر میکشد و سوالاتی در مورد ماهیت واقعی او ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی ویژگیهایی دارد که مشخص نیست چرا این ویژگیها به آن صورت وجود دارند. همچنین به نوعی رفتار یا عمل او اشاره میکند که در نهایت ارزیابی درستی از آن نمیتوان داشت. به عبارتی، شاعر به دنبال درک و تحلیل ویژگیها و اعمال فرد است، اما به نتیجهای نمیرسد و آنها برایش مبهم و پیچیده به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: در هلی و هشتی، به دور و بر خود نگاه کن و فکر کن، ای سرچشمهی تمام زشتیها، این چه خصیصهای است که داری؟
هوش مصنوعی: برو به باغ و درختان بگرد و از حال خود غافل مشو، از مواد حرام برحذر باش. ای آنکه شکسته دل هستی، در اینجا چه چیز خوشی و سرزندگی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: بسیار به آنچه که به دیگران میدهی، اهمیت میدهی، اما از این نکته غافل هستی که در نهایت نتیجهاش چه چالشهایی برای تو به همراه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در باغ، کفت حمدان درختی را کاشت که به نظر میرسد، ای دختر دربان، این درخت چه نوع درختی است؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تضاد و تناقض اشاره دارد. فردی با اشاره به ناتوانی یا ضعف دیگری، به نقد او پرداخته و میگوید که در میان تمام مشکلات و کمبودهایی که وجود دارد، به نظر میرسد که یکی از این مشکلات، همان رفتار ناپسند و معتاد به چیزهای بیهوده است. این نکته نشاندهنده ناکامی و حیرت نسبت به وضعیتی است که فردی در آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو هر روز از من سوال میکنی، که چرا دو پانزده میشود سی. ای کاش بره طوسی را میدیدی! حالا این سوال چرا پیش آمده؟
هوش مصنوعی: هیچکس را مانند تو ندیدم که با بزرگواری و بخشندگیاش، به دیگران کمک کند. اما این ویژگیهای نیکو چه چیزی در تو نهفته است که اینچنین جَلّایی دارد؟
هوش مصنوعی: بگو تا من ریشم را بزنم، تا دوباره جوانه بزنم. تو هم بر روی موهایت ریختن کن، آخر این چه نوع مویی است؟
هوش مصنوعی: تو مثل چوبی هستی که به خوبی سمباده خورده شده و در عین حال چیزی در درونت سنگینی میکند. واقعا چه چیزی در تو هست که اینقدر عجیب به نظر میرسد؟
هوش مصنوعی: اگر به دل تو بیاعتنا باشم، در عوض دل خود را به رنج میاندازم. پس چه دلیلی برای این ناراحتی وجود دارد؟ آخر این وضعیت چیست؟
هوش مصنوعی: ای کسی که خالک را باختهای، و ای کسی که دو الک را فراموش کردهای، و ای کسی که سفال را بردهای، آخر این سفال که در دست داری، چه چیزی است؟
هوش مصنوعی: این بیت به شکایت فردی اشاره دارد که نگران رفتار یا وضعیت خاله خود است. او از او میخواهد که به خود بیاید و از نگرانیش صحبت میکند. او به صورت کنایهآمیز به کماهمیتی موضوع شوال (شهر قمری) اشاره میکند و میپرسد که چرا اینقدر برایش مهم است. در کل، این بیان به نوعی از ناامیدی و سردرگمی در روابط خانوادگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این عالم چقدر کم پیدا شده است کسی مثل تو، همچنان که شعر سنایی کمتر شنیده میشود. در واقع، چه زیبایی در وجود تو نهفته است!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این
وی چون تو به عالم کم آخر چه کمالست این
همین شعر » بیت ۱۴
چون شعر سنائی کم گویند درین عالم
ای چون تو ندیده جم، آخر چه جمالست این
ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این
وی چون تو به عالم کم آخر چه کمالست این
تو با من و من پویان هر جای ترا جویان
ای شمع نکورویان آخر چه وصالست این
زان گلبن انسانی هر دم گلی افشانی
[...]
ای هم تو ز تو حیران آخر چه مثالست این
ای شمع نکورویان آخر چه وصالست این
ای چون تو بعالم کم آخر چه کمالست این
ای شمع و چراغ ما آخر چه جمالست این
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.