ای بلبل وصل تو طربناک
وی غمزت زهر و خنده تریاک
ای جان دو صدهزار عاشق
آویخته از دوال فتراک
افلاک توانگر از ستاره
در جنب ستانهٔ تو مفلاک
در بند تو سر زنان گردون
با طوق تو گردنان سرناک
از بهر شمارش ستاره
پیشانی ماه تختهٔ خاک
از زلف تو صد هزار منزل
تا روی تو و همه خطرناک
ای نقش نگین تو «لعمرک»
وی خلعت خلقت تو «لولاک»
بر بوی خط تو روح پاکان
از عقل بشسته تختهها پاک
با نقش تو گفته نقش بندت
«لولاک لما خلقت الا فلاک»
از رشک تو آفتاب چون صبح
هر روز قبای نو کند چاک
با تابش تو به ماه نیسان
گشته می صرف غوره بر تاک
از گرد رکاب تو سنایی
مانندهٔ مرکب تو چالاک
با کیش نه از کس و گزافست
آن تو و آنگه از کسش باک؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ای بلبل وصل تو طربناک
وی غمزت زهر و خنده تریاک
تا بیش سنائی این نگوید
ای بلبل خیل تو طربناک
بعدک که منی هو قرباک
افنیتنی منی بمعناک
لا یفرق الاوصاف ما بیننا
ان قلت لی ما کنت ایاک
من کیستم ای نگار چالاک
تا جامه کنم ز عشق تو چاک
کی زهره بود مرا که باشم
زیر قدم سگ ترا خاک
صد دل داری تو چون دل من
[...]
ای سرخ سطبر سخت رگناک
ای . . . ن مواجران ز تو چاک
در پیش در تو از پی سیم
پیشانی و سینه هاست بر خاک
آکی نرسیده از تو بر من
[...]
ای مسند تو ورای افلاک
صدر تو و خاک توده ، حاشاک
هرچ آن سمَت حدوث دارد
در دیده ی همت تو خاشاک
طُغرای جلال تو لَعَمرُک
[...]
از غایت وهم و غور ادراک
هم دیدن و هم شنودنت پاک
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.