وقتی اندر زمین و امر شاست؟
بود مردی گدا و گاوی داشت
از قضا را وبای گاوان خواست
هر که را پنج بود چهار بکاست
روستایی ز بیم درویشی
خواست تا بر قضا کند پیشی
بخرید آن حریصِ بی مایه
بدل گاو خر ز همسایه
چون نگه کرد هم به روزِ بیست
از قضا خر بمرد و گاو بزیست
سر بر آورد از تحیّر و گفت
کای شناسای آشکار و نهفت
هرچه گویم بود ز نسناسی
چون تو خر را ز گاو نشناسی
زین سپس پای بر سرِ خود دار
ندمای لطیف در خود دار
نی که هر روز پایم افزون است
که وثاقم به نزد جیحون است
خار ماندم ز کم خریداری
عملم عُطلت است و بیکاری
علّت افزون شد و طبیب نماند
غمگسارم به جز ربیب نماند
کار او تیز از تملّق من
هم معلّق شد از تعلّق من
گشته چون تیز اوفتان خیزان
کار او همچون خایه آویزان
با سخای تو بحر در هستی است
وز علوّ تو چرخ در پستی است
ناظر مجلس تو ناهید است
نعل اسب تو تاج خورشید است
ای چو تو حاتمی و معنی نِه
بی تو در شخصِ دهر معنی نِه
سرِ چرخ بلند پست کنی
که چو من چاکری به دست کنی
چند چون کودکانِ بی تمیز
چند چون کودکانِ بی تمیز
آنچه کِشتی ببین به وقتِ دِرَو
آنچه کِشتی ببین به وقتِ دِرَو
ای چو خورشیدِ چرخ خسس پرور
وی چو طبع خزان مگس پرور
در بساتینِ روضه های بهشت
خاک و خاشاک چند خواهی کشت
فرق کن فرق کن ز روی قیاس
گوهر از سنگ و دیبه از کرباس
گرچه اندر زبان ابدال است
این مثل لایق چنین حال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان دربارهٔ مرد گدایی است که گاوی دارد و به علت بیماری فراگیر گاوها، تصور میکند که میتواند گاوی خود را با خر همسایه عوض کند. اما بعد از مدتی، خر میمیرد و گاو زنده میماند. او این حادثه را به نادانی خود نسبت میدهد که نتوانسته بین گاو و خر تفاوت بگذارد. در ادامه، به مشکلات و ناامیدیهای خود اشاره میکند و میگوید که تنها کسی که به او کمک میکند، یک نوازنده است. او در نهایت به میهمانیها و زندگیهای مردم توجّه میکند و از آنها میخواهد که تفاوتها را بشناسند و در زندگی خود به جستوجو و انتخابهای هوشمندانه بپردازند. این روایت به تمثیل و مثالی دربارهٔ نادانی و لزوم توجه به واقعیتهای زندگی میپردازد و به اهمیت تفاوتها و انتخابهای درست اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در زمانی که در زمین و کارها وضع خوبی نبود، مردی فقیر زندگی میکرد که یک گاو هم داشت.
هوش مصنوعی: به طور تصادفی، وبای گاوان به دنبال کسی بود که پنج را به چهار کاهش دهد.
هوش مصنوعی: روستایی به خاطر ترس از فقیران و درویشان، تصمیم گرفت که بر قضا و قدر زندگیاش مسلط شود و بر آن غلبه کند.
هوش مصنوعی: این شعر به تشبیه یک فرد طماع و بیفایده میپردازد که در واقعیتی مشابه به حیواناتی مانند گاو و الاغ از همسایهاش بازنمایی میشود. در اینجا به نوعی به انتقاد از افرادی اشاره میکند که ارزش و قابلیت خاصی ندارند، اما همچنان در پی منافع خود هستند.
هوش مصنوعی: زمانی که او به روز بیستم نگاه کرد، به طور ناگهانی خر مرد و گاو زنده ماند.
هوش مصنوعی: او از حیرت و سردرگمی بیرون آمد و گفت: ای کسی که به خوبی آشكار و پنهان را میشناسی.
هوش مصنوعی: هر چه بگویم به دلیل ناآگاهی تو نیست، مثل این است که تو خر را از گاو تشخیص ندهی.
هوش مصنوعی: از این به بعد، بر افکار و احساسات خود کنترل داشته باش و لطافت را در درون خود حفظ کن.
هوش مصنوعی: نی که هر روز بر دوش من سنگینی میکند، زیرا که تکیهگاه و امیدم به جیحون است.
هوش مصنوعی: من به خاطر کم بودن ارزش کارهایم، مانند خار تنها و بیفایده ماندهام و در inactivity و کسالت به سر میبرم.
هوش مصنوعی: دلیل درد و رنج من بیشتر شده و هیچ پزشکی برای درمانم نیست، جز کسی که دوست و یارم است.
هوش مصنوعی: کار او به سرعت انجام گرفت و من از وابستگیام به او رها شدم.
هوش مصنوعی: کار او به سرعت و چالاکی پیش میرود و مانند چیزهایی که به صورت آویزان قرار دارند، ترس و نگرانی خاصی را به خود دارد.
هوش مصنوعی: با generosity و بخشش تو، در هستی مانند دریایی بیکران وجود دارد و از بلندی و عظمت تو، آسمان نیز در پایینترین حالت قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: نگاهبان محفل تو سیاره ناهید (زهره) است و نعل اسب تو به اندازهای با شکوه است که مانند تاج خورشید میدرخشد.
هوش مصنوعی: تو مانند حاتم طایی با سخاوت و بزرگواری هستی، و بدون تو در این دنیا هیچ معنایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بر قلههای بلند موفقیت دست یابی، باید همچون من به خدمتگزاری و پستفروشی مشغول شوی.
هوش مصنوعی: چند تا از ما مثل کودکانی هستیم که نمیدانند چهطور باید فکر کنند و درک درستی از مسائل ندارند.
هوش مصنوعی: آنچه در زمان کاشت انجام دادهای، در زمان برداشت مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که همچون خورشید در آسمان روشنایی میبخشید، و مانند فصل خزان، مگسها را به خود جذب میکنی.
هوش مصنوعی: در باغهای بهشت، چقدر میخواهی از خاک و علفهای بیارزش بکاری؟
هوش مصنوعی: با توجه به تشخیص درست و برخورداری از بینش، باید تفاوت ارزشمندی ها را بشناسیم؛ همانطور که گوهر از سنگ و پارچه خوب از پارچه بیکیفیت متمایز است.
هوش مصنوعی: هرچند که این مثل در زبان دانشمندان و روشنفکران مطرح شده، اما در واقع به وضعیت حاضر و حالیتی که در آن هستیم ارتباط دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.