در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها نیر تبریزی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵
نیر تبریزی (بیت ۱۶): شعر من گر به سر تربت سعدی گذرد - کاروان شکر از مصر به شیراز آید
سعدی (بیت ۱): کاروانی شکر از مصر به شیراز آید - اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه :: سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴
نیر تبریزی (بیت ۲۴): باران که در لطافت طبعش خلاف نیست - در باغ لاله روید و در شورهزار خار
سعدی (بیت ۲۲): باران که در لطافتِ طبعش خِلاف نیست - در باغ لاله روید و در شورهبوم خَس
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳:بستی برشته سر مو پای و دست ما - گوئی برو که با تو نزیبد نشست ما
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما - فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴:بجان دوست که از درمران گدائی را - که جز درت نشناسد در سرائی را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:تفاوتی نکند قدر پادشایی را - که التفات کند کمترین گدایی را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵:چند در بند کشم این دلِ هرجایی را - بیش از این صبر نباشد سرِ سودایی را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:لاابالی چه کند دفتر دانایی را - طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶:نفس بازپسین است ز هجرت جان را - مژده ای بخت که شد عمر به سر هجران را
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۹:طاقتم نیست دلا بار غم هجران را - همره قافله کن روز وداعش جان را
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۵:روی بنما و به پای تو فشانم جان را - زلف بگشا که نهم بر سر کفر ایمان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را - چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:ای که انکار کنی عالم درویشان را - تو ندانی که چه سودا و سر است ایشان را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را - زین تیره روز تر مپسند آفتاب را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:گر ماه من برافکند از رخ نقاب را - برقع فروهلد به جمال آفتاب را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:مده به باد سر زلف عنبرآسا را - روا مدار پریشانی دل ما را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:اگر تو فارغی از حال دوستان یارا - فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:شب فراق نخواهم دَواج دیبا را - که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:سپاس دار خدای لطیف دانا را - که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است:سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست - که پیش اهل هنر منصبی بود ما را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:بی می نتوان برد بهسر فصل خزان را - ساقی بده آن جام پر از خون رزان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:ساقی بده آن کوزهٔ یاقوتِ روان را - یاقوت چه ارزد بده آن قوتِ روان را
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹:امروز خرمن گل و نسرین و سوسن است - وین مو نه باز غالیه و مشک و لادن است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:امشب به راستی شب ما روز روشن است - عید وصال دوست علی رغم دشمن است
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲:لوحش الله صنما این چه دهان است و لب است - خوشهچینان به هم آیید که وقت رطب است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است - وان نه بالای صنوبر که درخت رطب است
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:چند برد زاهد انتظار قیامت - گو ز قیامت گذشت جلوه قامت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:این که تو داری قیامتست نه قامت - وین نه تبسم که معجزست و کرامت
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:هوسم کشد نگارا ز حلاوت عتیبت - که به ذوق دل ببوسم ز دهان دلفریبت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:متناسبند و موزون حرکات دلفریبت - متوجه است با ما سخنان بیحسیبت
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸:مگر قدم به ره عشق هشتن آسان است - سر سران جهان ریگ این بیابان است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:هزار سختی اگر بر من آید آسان است - که دوستی و ارادت هزار چندان است
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:همه را چشم عنایت زتو شیرین پسر است - من تعنت نکنم هرچه تو باری شکر است
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۸:هرزه گردی نه سزای چو تو شیرین پسر است - کار رندان دگر و شیوۀ خوبان دگر است
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۷:تا سر زلف تو در دست نسیم سحر است - راز سربستۀ ما در همه عالم سمر است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است - عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:بهای قند چه داند که در جهان چند است - کسی که همدم آن پسته شکر خند است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:شب فراق که داند که تا سحر چندست - مگر کسی که به زندان عشق در بندست
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:ز غمت خون دلی نیست که در جامم نیست - دور غم شاد اگر دور فلک رامم نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟ - طاقت بار فراق این همه ایامم نیست؟
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:جنبش کبک بزیبائی رفتار تو نیست - پر طاوس بحسن خط رخسار تو نیست
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۶:دلبرا الفت رندان کهن کار تو نیست - صحبت مجلس اغیار سزاوار تو نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست - هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:تا دل من ریش و لعل و نمکین است - ریش به از مرهم است گر نمک این است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:بخت جوان دارد آن که با تو قرین است - پیر نگردد که در بهشت برین است
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:حسن از آنپایه گذشته است که در وصف من آید - مگر او پرده براندازد و خود رخ بنماید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید - روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:چه بود با سر زلف تو کار جان بسر آید - ز تارِ او گسلد رشته ایّ و جان بدر آید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:امیدوار چنانم که کار بسته برآید - وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:همچو نی وصل تو هر دم که مرا یاد آید - تا نفس هست دل از درد بفریاد آید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳:روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا - چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:نسزد چنین جمالی به حجاب ناز باشد - درِ دولت است بگذار همیشه باز باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد - تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲:ساقی مجلس گشود زلف سمن سود - مجلسیان پر کنید دامن مقصود
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:از تو نتابم رخ ای نگار بمعبود - گر چو خلیلم بری بآتش نمرود
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:انس من ایشیخ با می است و دف و عود - می نتوان کرد ترک عادت معهود
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش اتابک سعدبن ابوبکر بن سعدبن زنگی بن مودود:مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود - خادم ایوان بسوز مجمرهٔ عود
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:یاد موی توام از دیده به در مینرود - خط محویست که از روی قمر مینرود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:در من این عیب قدیم است و به در مینرود - که مرا بی می و معشوق به سر مینرود
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:نظرم دوش بدیدار مهی زیبا بود - شب تاریک مرا روز جهان آرا بود
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۳:آه از آنروز که در دشت بلا غوغا بود - شورش روز قیامت بجهان برپا بود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود - با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:خیل خیال تست که بر چشم ما رود - یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود - مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:بسیار سالها به سر خاک ما رود - کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰:مهل آن روی که از پرده پدیدار آید - ترسم از چشم بد خلق به آزار آید
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱:ای قدت سرو، اگر سرو به رفتار آید - وی لبت غنچه، اگر غنچه به گفتار آید
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵:یارب آنخال که ما را شد از او روز سیاه - ببلای خم زلف تو گرفتار آید
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸:مرد درویش که بار ستم فاقه کشید - به در مرگ همانا که سبکبار آید
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد - انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:آن به که نظر باشد و گفتار نباشد - تا مدعی اندر پس دیوار نباشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:جنگ از طرف دوست دلآزار نباشد - یاری که تحمل نکند یار نباشد
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:جز دل ما که ز یاد تو به پرواز آید - کس ندیده است کبوتر پی شهباز آید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵:کاروانی شکر از مصر به شیراز آید - اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶:چه شدی کار من دلشده یکسر میشد - یا تو سوی من و یا جان سوی تو بر میشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد - و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:عنبرینموی تو بر طرف چمن میگذرد - یا ز گلزار ختا آهوی چین میگذرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:کیست آن ماه منور که چنین میگذرد - تشنه جان میدهد و ماء معین میگذرد
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:نه من از تنگی دام است که در فریادم - می بنالم که بسر وقت رسد صیادم
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:می بنالم که بسر وقت رسد صیادم - نه من از تنگی دام است که در فریادم
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵:عهدها شد که نکردی به نگاهی شادم - سستعهدا مگر از چشم تو باز افتادم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:من از آن روز که در بند توام آزادم - پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴:اگر بلبل به دل داغی ز جور باغبان دارد - در آتش من که با من نوگل من سرگران دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد - جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۰:تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد - نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:بکش ای دوست نداریم ز حکم تو گزیر - گر به کیش تو گناه است ترحم با سیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر - به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:نه در آزردن دلها چو تو خودرای دگر - نه چو من بر سر خوی تو شکیبای دگر
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۱:به سر زلف تو کز زلف تو سر مینکشم - چه کنم نیست جز اینم سر سودای دگر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر - که من از دست تو فردا بروم جای دگر
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:هندوی چشم و خال و خط و زلف مشکبیز - دستی بهم نداده که ممکن شود گریز
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:شد روی یار جلوهگر از زلف مشکبیز - صبح امید میدهد ای بخت خفته خیز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:پیوند روح میکند این باد مشک بیز - هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز
سعدی » مقدمهٔ علی بن احمد بن ابی بکر بیستون (گردآورندهٔ دیوان شیخ سعدی، ۷۳۴ هجری قمری):من در وفای عهد چنان کند نیستم - کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش - سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:گه به مسجد کشدم گه به کلیسای کشیش - بستۀ موی بتانست مرا تختۀ کیش
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:نه سر سیحۀ زاهد نه چلیپای کشیش - کفر زلف تو رها کرد مرا از همه کیش
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۵ - آمدن اهلبیت به مصرع شهدا و زبان حال از قول جناب زینب به حضرت سیدالشهداء:چون گرفتند ره کوی شهادت در پیش - زمرۀ خیل اسیران به هزاران تشویش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:گردن افراشتهام بر فلک از طالع خویش - کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش - من بیکار گرفتار هوای دل خویش
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:شاهد آنجا که روَد، حرمت و عزّت بیند - ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:کجا به گوش رسد نالههای زار منش - هزار بلبل دستانسراست در چمنش
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۷:شهید عشق که تنگ است پوست بر بدنش - تو خصم بین که به یغما زره برد ز تنش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:رها نمیکند ایام در کنار منش - که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰:گفتم رقم کنم به تو حال دل ملول - رشک آیدم که بر تو فتد دیدۀ رسول
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:بیدل گمان مبر که نصیحت کند قبول - من گوش استماع ندارم. لمن یقول؟
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:هر دم از یاد تو با چشم جدا گریم و مویم - که به سروقت تو چشمیست جدا هر سر مویم
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۳:کشتیم زار و نکردی نگه از ناز به رویم - حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:کاش کان دلبر عیار که من کشتهٔ اویم - بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:با تو نخواهم رخ حور ای صنم - عقل نبازم ز قصور ای صنم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:ما همه چشمیم و تو نور ای صنم - چشم بد از روی تو دور ای صنم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:گر مساعد شود آن طرۀ عنبر شکنم - چندگاهی ز جنون رخت بصحرا فکنم
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۸ - زبانحال از قول حضرت ابی عبدالله در قتلگاه است:تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم - با وجودش ز من آواز نیاید که منم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم - با وجودش ز من آواز نیاید که منم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:که برگذشت که خون میرود ز چشم ترم - چه شعله بود که از پا گرفت تا به سرم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم - برفت در همه عالم به بی دلی خبرم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم - گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳:مرا به صورت شاهد نظر حلال بود - که هرچه مینگرم شاهدست در نظرم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:زنی چو آتش می ساقیا بخر من هوشم - چنان بزن که بمحشر برند دوش بدوشم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم - نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:ای صنم کز چشم کافر کیش بردی دین من - برخی سحرت که بستی چشم عالم بین من
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من - آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:بگذار تا بماند چشمم به رهگذاران - پاداش آنکه نشناخت قدر وصال یاران
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران - کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴:ای صورت زیبای تو مرآت معانی - سرگشته چو پرگار به تصویر تو مانی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:بربود دلم در چمنی سرو روانی - زرین کمری، سیمبری، موی میانی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹:ای طفل که دفع مگس از خود نتوانی - هر چند که بالغ شدی آخر نه تو آنی
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی - چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸:تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی - خون عشاق حلال است زهی شوخ حرامی
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی - چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی - چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
-
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:در خاطر منی و به دل تیغ میزنی - خوش میکنی به دوستی ای شوخ دشمنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲:آسوده خاطرم که تو در خاطر منی - گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:پاکیزه روی را که بود پاکدامنی - تاریکی از وجود بشوید به روشنی
-
نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱:قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است - دائم ز چه با دود دل و چشم تر است
سعدی » گلستان » دیباچه:زآن گه که تو را بر من مسکین نظر است - آثارم از آفتاب مشهورتر است
-
نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳:ترکی که ز خون خیره پروا نکند - از آه ستم کشان محابا نکند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:کس عیب نظر باختن ما نکند - زیرا که نظر داعی تنها نکند
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:فرزانه رضای نفس رعنا نکند - تا خیره نگردد و تمنا نکند
-
نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵:ای برده قرار و صبر و تاب از دل ریش - لرزان بسر موی تو دلهای پریش
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:ای صاحب مال، فضل کن بر درویش - گر فضل خدای میشناسی بر خویش
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:بوی بغلت میرود از پارس به کیش - همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۴:جایی نرسد کس به توانایی خویش - الا تو چراغ رحمتش داری پیش
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که مرا بکشت، باز آمد پیش - مانا که دلش بسوخت بر کشتهٔ خویش
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه:ساقی بیار باده که شد مام روزگار - آبستنی به سلطنت آل آبدار
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا:پیچم بخود چو مار در این تنگنای تار - دردا که شد طلسم من این آتشین حصار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۴:نه تیر رفته بسوی کمان فراز آید - نه روزگار جوانی که رفت باز آید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:به کوی لاله رخان هر که عشقباز آید - امید نیست که دیگر به عقل بازآید
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹:بدین امید به سر شد، دریغ، عمرِ عزیز - که آنچه در دلم است از دَرَم فراز آید
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۰:بسکه در صورت زیبای تو حیران بودم - غافل از شیوۀ بدعهدی خوبان بودم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم - تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم - شاکر نعمت و پروردهٔ احسان بودم
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۸:جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم - که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۵:هزار شانه به زلف نگار خویش کشیدم - ز ازدحام دل خویش در میانه ندیدم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:دو هفته میگذرد کآن مه دوهفته ندیدم - به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۹:المنه الله که می وصل بجام است - کار من و ساقی همه بر وفق مرام است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است - ای مجلسیان راه خرابات کدام است
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰:ای برازنده به بالای تو تشریف خدائی - به چه نامیت بخوانم نه خدائی نه جدائی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی - عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۵:هان ای معلم تا کی باکراه - محبوس تا شام در مکتب آن ماه
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه - آه از تو که در وصف نمیآیی آه
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۰:همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست - دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست - بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۷:در ره بادیه کردیم سراغی تو بسی - واقف از کعبۀ کوی تو ندیدیم کسی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی - چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۰:ای زلف ز بسکه خود پریشانی - آشفتگی دلم نمیدانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۲:جمعی که تو در میان ایشانی - زآن جمع به در بود پریشانی
-
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۴:پی تیر نگاهی چند گیرم دامنت زخمی - که آفتهاست در تأخیر و جان بر مرگ مستعجل
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:گرم بازآمدی محبوبِ سیماندامِ سنگیندل - گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گِل
-
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵:ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور - بی تو عالم همه ماتمگده تا نفخهٔ صور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور - قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
-
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۵ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم:ای محرم پردۀ نهان خامۀ راز - وی هشته رسل به درگهت روی نیاز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز - کوته نکنم ز دامنت دست نیاز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:نامردم اگر زنم سر از مهر تو باز - خواهی بکشم به هجر و خواهی بنواز
-
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۹:از نقطۀ توحید کسی آگاه است - کاور با حد زمیم احمد راهست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:آن یار که عهدِ دوستاری بشکست - میرفت و منش گرفته دامان در دست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:شبها گذرد که دیده نتوانم بست - مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:هشیار سری بُوَد ز سودای تو مست - خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست!
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست - پنداشت که مهلتی و تأخیری هست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:تدبیر صواب از دل خوش باید جست - سرمایهٔ عافیت کفافست نخست
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲:خیری که برآیدت به توفیق از دست - در حق کسی کن که درو خیری هست
-
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۶۰ - مرحوم آخوند ملا محمد حجه اسلام پدر نیر طاب ثراهما:کرد خور عشق دوست از افق دل ظهور - ساحت جانرا گرفت پرتو الله نور
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:کس نتواند گرفت دامنِ دولت به زور - کوششِ بیفایدهست وَسْمه بر ابرویِ کور