گنجور

 
نیر تبریزی

بستی برشته سر مو پای و دست ما

گوئی برو که با تو نزیبد نشست ما

بازوی زهد پنجه عشق تو بر نتافت

برکوب طبل حسن که برگشت شست ما

این تیغ وین سپر که نیابد بهمسری

با باده بلند تو دیوار بست ما

ای آفتاب حسن تو خود پرده برمگیر

زین سوی اختیار نظر نبست دست ما

دلهای ما که خود بکمند تو بسته ایم

مشکن شکست تست نگارا شکست ما

گفتم که زهر قهر توام کشت گفت باش

باشد که بارنی شکر آرد کبست ما

گنجشک را بمو نتوان پای بست تو

ای تار مو چگونه شدی پای بست ما

زانچشم شیر گیر حذر کن دلا که خون

از شیر فرق می ندهد شیر مست ما

ناصح اگر ملامت نیر کند رواست

آگاه نیست با تو ز عهد الست ما

منت خدایرا که بدونان نه بست دل

تا دیده برگشاد دل شه پرست ما

شاه جهانگشای علی آنکه در جهان

نام و نشان زهستی او یافت هست ما

ای بحر فضل نامتناهی دمی بجوش

کافتد هزار ماهی زربن بشست ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما

فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک

هر جا که هست بی‌تو نباشد نشست ما

با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی

[...]

اسیری لاهیجی

ما می پرست یار و جهان می پرست ما

مامست عشق و کون ومکان بوده مست ما

جنب وجودم از می توحید حق پرست

زاهد مکن بسنگ ملامت شکست ما

در ملک عشق منصب ما بین چو شد بلند

[...]

صائب تبریزی

در زیر بار مهره گل نیست دست ما

ز اشک تاک سبحه کند می پرست ما

نه گوشه کلاه و نه زلف و نه توبه ایم

خوبان چه بسته اند کمر در شکست ما؟

طغرای مشهدی

از بس که دید رو، ز لب می پرست ما

ساغر برون نرفت چو نرگس ز دست ما

چون گل، حریف بستن دستار نیستیم

دستار بسته ای مگر افتد به دست ما

ما را چونی به بند تن خویش بسته اند

[...]

فیاض لاهیجی

لبریزِ شکوه شد دل حسرت‌پرست ما

کو طرف دامنی که بیفتد به دست ما!

آزار ما روا نبود بیش ازین دگر

رنگ شکسته‌ایم چه حاصل شکست ما!

دست دعا برای تو داریم بر سپهر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه