چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی
چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی
سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند
مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی
به حلاوت همه قندی به طراوت همه نسرین
به لطافت چو حریری به سفیدی چو رخامی
باید این طرز نگه کردن و یک بار رمیدن
ز تو آهوبچه آموخت در این شیوه تمامی
طمعی پختم و گفتم چو توئی دوست گرفتم
نه چو من عاشق خامی نه چو تو شوخ خرامی
گله بگذار که من پردۀ خاصان بدریدم
تو به بدعهدی و پیمانشکنی شهرهٔ عامی
ننگ و نام دل و دینم همه با عشوه ببردی
چین بر ابرو نفکندی و نگفتی تو چه نامی
به چه تدبیر توان با تو به سر برد؛ ندانم
هیچ محبوب ندیدم که برنجد ز سلامی
خواجه بر هندوی خالم ده و با کس مفروشم
ترک چشم تو مرا گر نه پسند و به غلامی
من که بِیغارهٔ اغیار ز نخوت نپذیرم
تو گرم سنگ بیاری چه کنم با تو که جامی
روزی این سلسله بشکافم و از کاوش طفلان
آنقدر نعره زنم کاورمت بر لب بامی
وه چه در پای تو ریزد چو روی بر سر نیّر
من دل باخته درویش و تو مهمان گرامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییهای طبیعت و دلفریبی معشوقش سخن میگوید. او با ناز و عشوه معشوق را توصیف میکند و از خود پرسش میکند که چگونه میتواند با این حال مواجه شود. شاعر به تمایل و عشق خود اشاره میکند و میگوید هیچکس نمیتواند احساس او را درک کند. او در نهایت نسبت به شکستهای عشقی و ناوفایی معشوق ابراز نگرانی میکند و از درد و رنج ناشی از عشق و جدایی سخن میگوید. این شعر بیانگر احساس عمیق عاشقانه و پیچیدگی روابط انسانی است.
هوش مصنوعی: در یک چمن زیبا قدم زدم و چند قدمی آرام حرکت کردم. وقتی جمعی از پرندهها را دیدم، متوجه شدم که تو در کمینی در آنجا منتظری.
هوش مصنوعی: اگر شما به تماشای زیباییهای یک معشوقه نیکو بپردازید، متوجه میشوید که چهره و زیبایی او در کلام نمیگنجد. در اینجا سوالی مطرح میشود که زیبایی واقعی و شگفتی کدام یک از ویژگیهاست.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و لطافت یک شخص است که او را با چیزهای شیرین، خوشبو و نرم مقایسه میکند. شخصیتی که توصیف میشود، همچون قند شیرین و گلهای نسرین طراوت دارد و با نرمی و سفیدی مانند ابریشم و گلی زیبا جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: باید یاد بگیریم که چطور باید عشق و رابطه را مدیریت کنیم، همچون آهوهای جوانی که به طرز خاصی آموزش میبینند تا از خطرات فرار کنند. در این روش، تمام نکات و شیوههای لازم برای برقراری روابط wise و هوشمند را باید فرا بگیریم.
هوش مصنوعی: من به دوستی تو امید بستهام و میگویم که مانند تو دوستی را پذیرفتهام، نه مثل من که عاشق و نادانم و نه مثل تو که با ناز و لطافت رفتار میکنی.
هوش مصنوعی: بگذار دیگران به خاطر من ناراحت باشند که من از پرده مخفی و محترمانه خود خارج شدم، تو به خاطر بیوفایی و رعایت نکردن پیمانت به مشهور عامه تبدیل شدهای.
هوش مصنوعی: ننگ و نام من، دل و ایمانم را با ناز و عشوهات بردی. تو بر ابرویت هیچ نمیکشی و هیچ نمیگویی که چه نامی داری.
هوش مصنوعی: به چه راهی میتوانم با تو رفتار کنم؛ نمیدانم، هیچ محبوبی را ندیدهام که از یک سلام ناراحت شود.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانکننده احساس عشق و بازخواست عشق است. شاعر از معشوقهاش خواسته تا به دیگران توجهی نکند و تنها به او فکر کند. او به محبوبش میگوید که اگر عشقش را نپذیرد و محبتش را نخواهد، او به هیچ چیز دیگری اهمیت نخواهد داد و تنها در خدمت او خواهد بود. این نشاندهنده اعماق عشق و وابستگی او به معشوق است.
هوش مصنوعی: من که از دشمنان و حسادت دیگران دلسرد نمیشوم، وقتی تو سنگی قدرتمند پرتاب میکنی، چه باید بکنم با تو که نوشیدنیام را به خطر میاندازی؟
هوش مصنوعی: روزی میآیم که این رشته را بگسلم و چنان فریاد بزنم که صدایم از روی بامها بپیچد.
هوش مصنوعی: چیزی که در پای تو میریزد، همانند نورانی است که بر سر من میتابد. من که دل باختهات شدهام، درویشی هستم و تو مهمان عزیز و محترمی هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی
نفسی در دل تنگی نفسی بر سر بامی
هله ای جان و جهانم مدد نور نهانم
ستن چرخ و زمینی هوس خاصی و عامی
عجب از خلوتیانی عجب از مجلس جانی
[...]
تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی
خون عشاق حلال است زهی شوخ حرامی
بیم آن است دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی
فتنه انگیزی و خون ریزی و خلقی نگرانت
[...]
هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه نامی؟
مُحْیی جان و جهان، ماحی آثار ظلامی
نامه عشق تو دیدم، صفت عشق شنیدم
دل و جانم به فدای تو، زهی نامه نامی!
نامه عشق و مودت، همه علم و همه حکمت
[...]
نه سؤالی نه جوابی نه رسولی نه پیامی
چه صفائی چه وفائی چه علیکی چه سلامی
هر که را قبله و محراب نه آن طلعت و ابرو
چه رکوعی چه سجودی چه قعودی چه قیامی
گر نه راه تو به پای خم و سر بر کف ساقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.