گنجور

 
نیر تبریزی

هوسم کشد نگارا ز حلاوت عتیبت

که به ذوق دل ببوسم ز دهان دلفریبت

من اگر گنه ندارم تو بهانه گیر بر من

صنما که انس دارم به عتاب بی حسیبت

دل ساده لوح ما را به کمند مو چه حاجت

که به عشوه ای چو طفلان بخورد فریب سیبت

تو صنم گذشته ای  زان به کمال لطف و خوبی

که دهد مشاطه زینت به نگار رنگ و زیبت

نه همین رقیب گفتت که به مدعی دهی دل

تو که خود به ما نسازی چه شکایت از رقیبت

گنه از ادیب باشد که وفا نداد یادت

خود از این حدیث ما را گله هاست با ادیبت

تو برفتی و برآنم که ز جان وداع جویم

به چه کارم آید آن جان که نرفت در رکیبت

ز خیال خویش باری دل من به خواب خوش کن

چو امید نیست دیگر که ببینم عنقریبت

نه به خویش واگذارد دل ناشکیب ما را

نه به لابه نرم گردد دل سخت پر شکیبت

عجب است اگر نبازی دل خود به خویش جانا

چو در آبگینه بینی به شمایل عجیبت

تو به روز و شب بر آنی که به خویشتن ببالی

گل من تو را چه پروا که بسوخت عندلیبت

سر خویش دار نیّر چو به کوی او نهی پا

که غرور بر نیارد ز فراز بر نشیبت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

متناسبند و موزون حرکات دلفریبت

متوجه است با ما سخنان بی‌حسیبت

چو نمی‌توان صبوری ستمت کشم ضروری

مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت

اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت

[...]

فیض کاشانی

بدل و بجان زد آتش سبحات حسن و زیبت

بجهان فکند شوری حرکات دلفریبت

دل عالمی زجا شد زتجلی جمالت

دو جهان بهم برآمد زکرشمهٔ غریبت

تو گل کدام باغی چه شود دهی سراغی

[...]

آشفتهٔ شیرازی

دل و دین خلق برده خط و خال دل‌فریبت

به که آوریم یرغو ز جفای بی‌حسیبت

بزمان واپسینم همه حیرتم از این است

که مباد بعد از این غیر به جان خرد عتیبت

چه مقام داری ای عشق فراز تو ندانم

[...]

وفایی شوشتری

دل زاهدان فریبد لب لعل پر فریبت

که نماند هیچ کس را، به جهان سر شکیبت

دل من بگیر و بربند، به چین زلف یارا

چه شود اگر ز غربت به وطن رسد غریبت

تو چو شمع دلفروزی همه جمع عاشقان را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه