در من این عیب قدیم است و به در مینرود
که مرا بی می و معشوق به سر مینرود
صبرم از دوست مفرمای و تعنت بگذار
کاین بلاییست که از طبع بشر مینرود
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت
گر به سنگش بزنی جای دگر مینرود
عجب از دیدهٔ گریان منت میآید
عجب آن است کز او خون جگر مینرود
من از این باز نیایم که گرفتم در پیش
اگرم میرود از پیش اگر مینرود
خواستم تا نظری بنگرم و بازآیم
گفت از این کوچهٔ ما راه به در مینرود
جور معشوق چنان نیست که الزام رقیب
گویی ابریست که از پیش قمر مینرود
تا تو منظور پدید آمدی ای فتنه پارس
هیچ دل نیست که دنبال نظر مینرود
زخم شمشیر غمت را به شکیبایی و عقل
چند مرهم بنهادیم و اثر مینرود
ترک دنیا و تماشا و تنعم گفتیم
مهر مهریست که چون نقش حجر مینرود
موضعی در همه آفاق ندانم امروز
کز حدیث من و حسن تو خبر مینرود
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان سعدی
چند گویی مگس از پیش شکر مینرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از مشکلاتی که در زندگیاش با عشق و لذتهای دنیوی دارد سخن میگوید. او به عیبی قدیمی اشاره میکند که بدون می و معشوق نمیتواند زندگی کند و مدام در جستجوی آنهاست. شاعر از بیصبری و تحمل دردها صحبت میکند و میگوید که تلاش برای رهایی از غم معشوق بیفایده است. او به این نکته اشاره میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از عشق و بیقراریاش دور کند، حتی در شرایطی که باید از دنیا و تنعمات آن کنارهگیری کند. در نهایت، او به ناتوانی در دوری از معشوق و تأثیرات خود بر زندگیاش تأکید میکند و میپرسد که چطور میتواند از این عشق رهایی یابد.
هوش مصنوعی: من همیشه این نقص را دارم که بدون شراب و عشق نمیتوانم زندگی کنم و نمیتوانم به آرامش برسم.
هوش مصنوعی: لطفاً از من انتظار صبر و شکیبایی در برابر رفتارهای سخت و بیرحمانه را نداشته باش، زیرا این درد و رنجی است که طبیعی است انسانها از آن رنج میبرند.
هوش مصنوعی: پرندهای که به خانه خدا عادت کرده و با آن انس گرفته است، اگر به او آسیب بزنید، دیگر به جایی جز آن مکان آشنا نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: عجب این است که با وجود اشکهای بیپایان، هنوز کسی برای این غم توجهی نمیکند. حیرتآورتر اینکه حتی درد دل و رنج ناشی از این وضعیت نیز به کسی منتقل نمیشود.
هوش مصنوعی: من دیگر به این حالت برنمیگردم که آنچه را دارم، از دست بدهم. اگر از پیشم برود، میپذیرم و اگر نرود، باز هم از این وضعیت نمیگذرم.
هوش مصنوعی: خواستم نگاهی بیندازم و برگردم، اما گفت که از این کوچه راهی برای خروج وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چشمها و رفتارهای محبوب به قدری زیبا و دلنشین است که هیچ رقابتی نمیتواند به آن آسیب بزند. مانند ابری که نمیتواند از جلوی ماه برود، ظرافت و جذابیت معشوق هیچگاه مختل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی تو به وجود آمدی ای فتنهٔ پارس، هیچ دلی نیست که نتواند به دنبال نگاهت برود.
هوش مصنوعی: زخم ناراحتی ناشی از عشق تو را با صبر و خردی که داریم، مدتی درمان کردهایم، اما هنوز جای آن زخم از بین نرفته است.
هوش مصنوعی: ما از دنیا و لذتهای آن فاصله گرفتیم و میگوییم که عشق و محبت حقیقی از میان نمیرود، حتی اگر زمان بگذرد و تغییراتی در جهان پیش آید.
هوش مصنوعی: امروز نمیدانم جایگاهی در جهان وجود دارد که از گفتگوهای من و زیبایی تو خبری نباشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که گفتی به دنبال زیباییها نرو، سعدی! چه نیازی است که مگس از جلو شکر دور شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نقش روی توام از پیش نظر مینرود
خاطر از کوی توام جای دگر مینرود
تا بدیدم لب شیرین تو دیگر زان روز
بر زبانم سخن شهد و شکر مینرود
عارض و زلف دو تا شیفته کردند مرا
[...]
گرچه دانم ره عشق تو به سر مینرود
میروم زان که دلم راه دگر مینرود
دلم از صبح شب هجر چنان شد نومید
کِش به غفلت به زبان نام سحر مینرود
گفتهام از لب شیرین تو روزی سخنی
[...]
یاد موی توام از دیده به در مینرود
خط محویست که از روی قمر مینرود
آنکه گوید به سر آرم هوس زلف دراز
ما هم این تجربه کردیم به سر مینرود
صدق پیش آر که دایم نرود عشوه به کار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.