تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی
خون عشاق حلال است زهی شوخ حرامی
بیم آن است دمادم که چو پروانه بسوزم
از تغابن که تو چون شمع چرا شاهد عامی
فتنه انگیزی و خون ریزی و خلقی نگرانت
که چه شیرین حرکاتی و چه مطبوع کلامی
مگر از هیئت شیرین تو میرفت حدیثی
نیشکر گفت کمر بستهام اینک به غلامی
کافر ار قامت همچون بت سنگین تو بیند
بار دیگر نکند سجده بتهای رخامی
بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
بلعجب باشد از این خلق که رویت چو مه نو
مینمایند به انگشت و تو خود بدر تمامی
کس نیارد که کند جور در اقبال اتابک
تو چنین سرکش و بیچاره کش از خیل کدامی
آفت مجلس و میدان و هلاک زن و مردی
فتنه خانه و بازار و بلای در و بامی
در سر کار تو کردم دل و دین با همه دانش
مرغ زیرک به حقیقت منم امروز و تو دامی
طاقتم نیست ز هر بیخبری سنگ ملامت
که تو در سینه سعدی چو چراغ از پس جامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف زیبایی و فتنهانگیزی معشوق میپردازد. او از خوب خرامیدن معشوق و تاثیر آن بر دل عاشقان سخن میگوید و ابراز نگرانی میکند که ممکن است به خاطر عشق بسوزد. شاعر به طعنه به معشوق میگوید که حرکات و کلامش چه شیرین و دلربا است. او به قدرت و جذابیت معشوق و تاثیرش بر دیگران اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند در برابر این زیبایی مقاومت کند. همچنین، از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میگوید و اینکه چگونه دل و دینش را در پی او داده است. در نهایت، شاعر خود را به عنوان یک مرغ زیرک معرفی میکند که در دام عشق معشوق گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: تو کیستی و چه نامی که اینقدر به زیبایی حرکت میکنی؟ خون عاشقان حلال است، پس تو چه بازیگوش و سرکش هستی!
هوش مصنوعی: نگرانم که همیشه مانند پروانه بسوزم، زیرا تو چون شمعی میدرخشی و من تنها ناظر این نور هستم.
هوش مصنوعی: شما باعث ایجاد فتنه و خونریزی میشوید، اما خلق شما نگران است که حرکات شما چقدر شیرین و گفتارتان چقدر دلنشین است.
هوش مصنوعی: گویی از زیبایی و دلنشینی تو داستانهایی مثل حرفهای نیشکر به گوش میرسد. اکنون من با جان و دل آمادهام تا خدمتگزار تو باشم.
هوش مصنوعی: اگر کسی قامت سنگین و زیبای تو را ببیند، دیگر حاضر نخواهد بود که به بتهای بیجان و معمولی سجده کند.
هوش مصنوعی: بنشین و آرام بگیر ای آشوب، چون قیامت و هیاهو برپا شده است. نادر هم که تو را میبیند، به حالتی مینشیند که در آن قیام و شورش وجود دارد.
هوش مصنوعی: عجب است از این مردم که چهرهات را مانند ماه نو نشان میدهند و در عین حال تو خودت در تمامیت زیبایی.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند ظلمی به تو بکند، ای اتابک، در حالی که تو اینقدر بیتاب و درماندهای. این حال تو ناشی از کدام گروه است؟
هوش مصنوعی: فتنهای که در جامعه و زندگی افراد ایجاد میشود، موجب آشفته شدن مجلسها و میدانها میگردد و باعث ویرانی و مصیبت برای زن و مرد میشود. این بلایا بر خانه و بازار اثر میگذارند و مشکلات زیادی ایجاد میکنند.
هوش مصنوعی: من در عشق و دل با تو تمام وجودم را سپردم و در برابر تو از همه علم و دانشی که دارم، بیخبرم. امروز من به حقیقت خود رسیدهام و تو و دامی که برای من درست کردهای.
هوش مصنوعی: تحمل من از بیخبری و دشنامهایی که به من میزنند، بیشتر از این نیست که تو در دل سعدی مثل نوری که از پشت جام میتابد، روشن هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی
نفسی در دل تنگی نفسی بر سر بامی
هله ای جان و جهانم مدد نور نهانم
ستن چرخ و زمینی هوس خاصی و عامی
عجب از خلوتیانی عجب از مجلس جانی
[...]
هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه نامی؟
مُحْیی جان و جهان، ماحی آثار ظلامی
نامه عشق تو دیدم، صفت عشق شنیدم
دل و جانم به فدای تو، زهی نامه نامی!
نامه عشق و مودت، همه علم و همه حکمت
[...]
نه سؤالی نه جوابی نه رسولی نه پیامی
چه صفائی چه وفائی چه علیکی چه سلامی
هر که را قبله و محراب نه آن طلعت و ابرو
چه رکوعی چه سجودی چه قعودی چه قیامی
گر نه راه تو به پای خم و سر بر کف ساقی
[...]
چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی
چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی
سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند
مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی
به حلاوت همه قندی به طراوت همه نسرین
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.