شد روی یار جلوهگر از زلف مشکبیز
صبح امید میدهد ای بخت خفته خیز
زینسان که میزند ره خلق این بت عراق
امسال متفق نشود خلق را حجیز
تا خود چهها کند ز خطا چشم مست او
زان بیشتر که دوست ز دشمن دهد تمیز
یک شهر را بر ز قیامت قیامتی است
فردا مگر تو باز نیایی به رستخیز
بر خواریم مبین و فرود آب چشم من
یوسف به هر کجا که نشیند بود عزیز
باری به دوش بسته ز دستار شیخ شهر
آری عروس زشت کند جهد در جهیز
با یاد زلف یار نخوابم شبان تار
کافعی گزنده را بود از ریسمان گریز
در هیچ شرعی باز نپرسند خون صید
برکش کمان درست فرو نه به تیغ تیز
در صیدگاه دل همه تا چشم میرود
مرکب بتاز و صید برانداز و خون بریز
آن خط سبز رونق زلف سیه شکست
حقا که انتقام نماند به رستخیز
ای خط ز بهر تیرگی روزگار ما
کافی نبود طرۀ شبرنگ تا تو نیز
خوبان برت بضاعت مزجاة جان به کف
آورده با ترانۀ یا ایها العزیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت یار و زلف او اشاره میکند و به بخت خفتهی خود امید میدهد. او از عشقی ناتمام و درد فراق میگوید و به قلبهای بیاحساس مردم متوجه شده است که در سال جاری همچون سالهای گذشته به حج نخواهند رفت. هرچند عشق و زیبایی یار به او امید میدهد، شاعر میداند که دوست و دشمن را باید از هم تشخیص داد. او در نهایت به بیقراری و غم خود اشاره میکند و از زحمات و تلاش انسانها برای رسیدن به عشق و زیبایی میگوید. اشاره به «خط سبز» و «طرهی شبرنگ» نشاندهندهی نارضایتی از وضعیت روزگار است و شاعر امیدوار است که با عشق و هنر، مشکلات زندگی را به فراموشی بسپارد.
هوش مصنوعی: چهره محبوب با زلفهای مشکی خود در صبح نمایان شده و به من امید میدهد. ای بخت خوابیده، بیدار شو!
هوش مصنوعی: با این حال که این بت عراقی راه مردم را میزند، امسال مردم در کارشان به توافق نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: چشم مست او چقدر میتواند خرابکاری کند، و این خرابکاری بیشتر از آن است که دوست بتواند از دشمن تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: فردا در این شهر، روز قیامت برپا خواهد شد، مگر اینکه تو دوباره به این جا برنگردی و زندگی جدیدی آغاز کنی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که به افتادگی و ذلت من توجه نکن و اشکهای من را نادیده بگیر؛ زیرا یوسف، هر جا که باشد، عزیز و گرامی است. به عبارت دیگر، شخصیت و مقام یوسف باعث میشود که او در هر زمانی و هر مکان قابل احترام و ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: دختر زیبا و عروس خوشچهره، با بار سنگینی که بر دوش دارد، از دست شیخ شهر نجات مییابد و تلاش میکند تا جهیزیهای جمعآوری کند.
هوش مصنوعی: در شبهای تاریک، خوابم نمیبرد چون به یاد زلفهای محبوبم هستم. مانند آن کافری که از ریسمان میگریزد، من هم از خواب فرار میکنم.
هوش مصنوعی: در هیچ دینی از کسی نمیپرسند که آیا شکار را با تیر زدهای یا با شمشیر، بلکه مهم این است که چگونه آن را گرفتهای.
هوش مصنوعی: در جایی که دل انسانی به دنبال خواستهها و آرزوهاست، زمانی که نگاهش به سوی هدف میافتد، باید با انرژی و شجاعت به پیش برود و همه چیز را برای رسیدن به اهدافش به خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: آن خط سبز زیبایی که از زلف سیاه معشوق نشأت گرفته، نشانگر پیوند عمیق عشق و حسرت است و واقعا حق دارد که در روز قیامت، هیچ انتقام و عذابی باقی نماند.
هوش مصنوعی: ای خط (یعنی زیبایی یا هنرمندی) برای برطرف کردن تلخی و دشواریهای زندگی ما کافی نیست، همچنین وجود تو (یعنی آن کسی که به او اشاره شده) نیز به این زیبایی و ظرافت افزوده نمیشود.
هوش مصنوعی: زیباییها تمام وجود خود را برای عشق و احساسات عمیق به کار گرفتهاند و با صدای سرشار از محبت و گرمی به ما میگویند که در این دنیا چه احساسی باید داشته باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آزرده رفت مانا تاجالزمان ز ما
زیرا که وقت رفتن رفتم نگفت نیز
اسراف از او طمع نتوان داشت شرط نیست
لفظش درست و مرد حکیمست و در عزیز
چون خشم او شود گه کین و ستیز تیز
گردون کند نفیر که ای رستخیز خیز
از بیم آب روی تو در صف رستخیز
آتش نموده پشت و گرفته ره گریز
من در وفای عهد چنان کند نیستم
کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز
دیگر چه فتنه می کند این باد مشک بیز
گر عاقلی دلا به سوی بوستان گریز
از باد صبحدم به چمن بین شکوفه ها
بنشین به زیر آن و شکوفه به سر بریز
ای نور هر دو دیده بینا ز روی لطف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.