بهای قند چه داند که در جهان چند است
کسی که همدم آن پسته شکر خند است
بیا که جای تو خالی است در حوالی چشم
اگر بگریه من خاطر تو خورسند است
زمن بدلبر پرخاشجو که گوید باز
بیا که دل بعتاب تو آرزومند است
دل اربنوش دهانت طمع برد چه عجب
که بنده را همه جا چشم بر خداوند است
اگر نه باورت آید قسم بان سر زلف
که نقض عهد ارادت نه شرط و گنداست
روان مریم اگر غیرت آورد چه عجب
بر آنعقیله که حوّای چونتو فرزند است
اگر بفصل خزان میل بوستان داری
بیا که دامن مابی رخت گل آکنداست
فدای عشق که درهم شکست شیشه ما
شکستنی که به از صد هزار پیوند است
خمید قامتم از بار التیام رقیب
نگفت کاین تن گاهی نه کوه الوند است
مرا بحسن وفا و ترا بخوی جفا
بر آن نیم که بدور زمانه مانند است
دلا بیا که بخوان لب نگار امروز
صلای پسته و بادام و شکر و قند است
ضرورتست که در دام جان دهد نیّر
چنین که حلقه موی تو بند در بند است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق، آرزوها و احساسات عاشقانه سخن میگوید. شاعر به توصیف زیباییها و لذتهای عشق میپردازد و از مظاهر محبت و دلتنگی میگوید. او به محبوبش دعوت میکند و ابراز میکند که حضور او در زندگیاش چقدر مهم و ضروری است. همچنین، شاعر به شکستن قید و بندهای عشق و دوری اشاره کرده و از تعهد و وفاداری صحبت میکند. نهایتاً، نیاز به قربانی کردن خود به خاطر عشق و تمایل به نزدیکتر شدن به محبوب در این شعر حس میشود.
هوش مصنوعی: قیمت قند را چه کسی میفهمد در حالی که در دنیا کسانی هستند که در کنار پسته شیرین، شاداب و خوشحال زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: بیا که در اینجا به حضورت نیاز داریم و دل من از غم دوریات میسوزد. اگر تو گریه کنی، دل من را شادی خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: کسی که از من فرار کرده و در پاسخ میگوید برگرد، باید بداند که دل من همچنان خواهان اوست و از جدایی رنج میکشد.
هوش مصنوعی: دل عاشق تو، به هر کجا که بری، آرزوی لبهای تو را دارد. چه شگفتانگیز است که بنده همیشه به خداوند امید دارد و چشم به راه اوست.
هوش مصنوعی: اگر به صداقت من شک نداری، به موهای مجعدش قسم میخورم که نقض عهد و بیوفایی در عشق، نشانهی ناپاکی است.
هوش مصنوعی: اگر مریم با غیرت شود، جای تعجب ندارد، چون حوا، مادری همچون تو دارد.
هوش مصنوعی: اگر در این فصل پاییز خواهان بوی خوش گلها هستی، بیا که دامن طبیعت پر از گلها و زیباییهاست.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که ما دچار بحران و شکست شویم، اما این شکست از هزار پیوندی که داریم، ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: تنم از درد عشق خم شده است، اما رقیب نمیگوید که این بدن گاه در برابر مشکلات همچون کوه الوند محکم و استوار است.
هوش مصنوعی: من به خاطر خوبی و وفای تو احساس خوشبختی میکنم، و تو به خاطر بدرفتاریات نگران نیستی. اما برای من مهم نیست که دنیا چگونه تغییر میکند، چون وفا و جفا هر دو همیشه وجود دارند.
هوش مصنوعی: عزیزم، بیا که امروز صدای دلانگیز و شیرین لب زیبای معشوقه در فضا پیچیده و بوی خوش پسته، بادام، شکر و قند به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: برای آزاد شدن از قید و بند زندگی، لازم است که جان خود را فدای عشق تو کنم، چون موهای تو همچون حلقهای است که مرا به خود جذب کرده و در بند نگاه داشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
[...]
ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت
[...]
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است؟
پیام من که رساند به یار مهرگسل
[...]
خوشا! دلی که گرفتار زلف دلبند است
دلی است فارغ و آزاد، کو درین بند است
به تیر غمزه، مرا صید کرد و میدانم
که هیچ صید بدین لاغری، نیفکندست
علاج علت من، می کند به شربت صبر
[...]
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
ز روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.