گنجور

 
آذر بیگدلی

شماره ۱: شبی میگذشتم ز ویرانه یی

شماره ۲: یکی کوه دیدم هم از دست راست

شماره ۳: کشاورزی از هر طرف دشت کاو

شماره ۴: بجایش یکی باغ دیدم شگرف

شماره ۵: یک آتشکده دیدم افروخته

شماره ۶: دگرباره دیدم بجای کنشت

شماره ۷: پس آنجا یکی دیر دیدم رفیع

شماره ۸: بجایش نباشد یکی مدرسه

شماره ۹: بناگه دمید از افق صبح عید

شماره ۱۰: که هم مسجدی دیدم آنجا بدیع

شماره ۱۱: یکی بتکده دیدم آنجا دگر

شماره ۱۲: پس از بتکده کآن زمین گشت قاع

شماره ۱۳: چو محمود شه غازی غزنوی

شماره ۱۴: شنیدم که در آفتاب تموز

شماره ۱۵ - و له فی الحکایت: شنیدم که از گردش آسمان

شماره ۱۶: شنیدم که در عهد تیموریان

شماره ۱۷ - حکایت: شنیدم یکی از ملوک کیان

شماره ۱۸ - حکایت: امیری امارت خدا داده داشت

شماره ۱۹ - حکایت: شبانگاه برگشته بختی بخیل

شماره ۲۰: کشاورزی از روستای خجند

شماره ۲۱ - حکایت: کهن ابلهی، نقشکی تازه بست

شماره ۲۲ - حکایت: شنیدم، مگر زاهدی زرق کوش

شماره ۲۳ - حکایت: درختی کهن بود در بیشه یی

شماره ۲۴ - حکایت: چو مأمون خلافت گرفت از امین

شماره ۲۵ - حکایت: شنیدم یکی شاه فیروزبخت

شماره ۲۶ - حکایت: یکی روز رفتم بباغی ز کاخ

شماره ۲۷ - حکایت: شنیدم یکی روز بر طرف دشت

شماره ۲۸ - حکایت: یکی روز شهزاده یی نوجوان

شماره ۲۹ - حکایت: یکی چنگ زن مطرب نغمه ساز

شماره ۳۰ - حکایت: شنیدم برافروخت نیک اختری

شماره ۳۱ - حکایت: شنیدم یکی شاه آزاده بخت

شماره ۳۲ - حکایت: دو زن داشت مردی دو مو، پیش ازین

شماره ۳۳ - حکایت: شنیدم دو کس با هم از دوستان

شماره ۳۴ - حکایت: شنیدم ز شیبانیان غیور

شماره ۳۵ - حکایت: یکی تاجر از شهر خود شد روان

شماره ۳۶ - حکایت: شنیدم که فردوسی نیکبخت

شماره ۳۷ - حکایت: چو بیدار شد زاهد از خواب شاد

شماره ۳۸ - حکایت: شنیدم یکی از بزرگان عصر

شماره ۳۹ - حکایت: به گیلان کهن فحلی از راستان

شماره ۴۰ - حکایت: شنیدم که نادر شه سنگدل

شماره ۴۱ - حکایت: بمن دوستی گفت از دوستان

شماره ۴۲ - حکایت: چنین یاد دارم که در اصفهان

شماره ۴۳ - حکایت: شنیدم که طمقاج با داد و دین

شماره ۴۴ - حکایت: شنیدم شهی کز ستم عار داشت

شماره ۴۵ - حکایت: شنیدم یکی از ملوک عجم

شماره ۴۶ - حکایت: بخیلی شنیدم یکی روز، چاشت

شماره ۴۷ - حکایت: شنیدم که: آزاده یی پاک زاد

شماره ۴۸ - حکایت: جهانگردی از خیل کارآگهان

شماره ۴۹ - حکایت: شنیدم عضد خسرو دیلمی

شماره ۵۰ - حکایت: در ایام قطب زمان بایزید

شماره ۵۱: شبی خوشتر از روز با دوستان

شماره ۵۲ - حکایت: شنیدم که بدخو زنی بد کنش

شماره ۵۳ - حکایت: بفرمان حجاج شوریده بخت

شماره ۵۴ - حکایت: شنیدم که مولای مردان علی

شماره ۵۵ - حکایت: جوانی زنی دید بر رخ نقاب

شماره ۵۶ - حکایت: شنیدم یکی شهر معمور بود

شماره ۵۷ - حکایت: ازین پیش چندی ز شاه جهان

شماره ۵۸ - حکایت: هست مروی در احادیث حسن

sunny dark_mode