|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، دو شخصیت به نام زاهد و رند در حال گفتگو و معاشرت هستند. زاهد به دنبال زرق و برق دنیوی است و رند چشیده و بیخیال، پیمانهای از شراب مینوشد. آنها در مسیر زندگی خود به هم میرسند و با هم به گفتگو مینشینند. یکی از آنها سرکه میخواهد و دیگری شراب. در اینجا، شاعر به بازی تقدیر اشاره دارد، زیرا خم سرکه به بادهای خوش تبدیل میشود و خم باده به سرکهای ترش. در نهایت، یکی از آنها به سوی کمال و پاکی میرود و دیگری در وضعیت ناپایدار باقی میماند. این متن به تضاد میان دنیا و معنویت و تغییرات زندگی اشاره دارد.
شنیدهام که روزی یک زاهد ریاکار و یک آدم میخواره.
با هم کار کردند و آب انگور در خم ریختند.
یکی میخواست سرکه بسازد و دیگری شراب؛ ببین تا تقدیر چه کرد!
آن خمی که قرار بود سرکه شود، شراب ناب شد و آن خم که قرار بود شراب شود، سرکه قوی شد.
چون هر دو ناشی بودند یکی سوخت پاک و یکی ماند خام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.