دو زن داشت مردی دو مو، پیش ازین
سواری دو اسب آمدش زیر زین
یکی ز آن دو پیر، آن دگر خردسال
قد آن و ابروی این چون هلال
یکی اژدهاوش، یکی مهجبین
رخ آن و گیسوی این پر ز چین
ز هر یک شبی مهد آراستی
فزودیش این، آنچه آن کاستی
در آن شب که پیرش همآغوش بود
بهخواب عدم رفته بیهوش بود
بهناخن همهشب زن حیلهگر
ز رویش سیهموی کندی مگر
بهموی سفیدش چو افتد نگاه
بهچشم آیدش عالم از غم سیاه
شود از زن نوجوان بدگمان
که با هم نسازند تیر و کمان
رمد ز آن جوان، شد چو در روزگار
جوان با جوان پیر با پیر یار
دگر شب چو خفتی بهمهد جوان
نبودش بهتن از کسالت توان
نهانی ز جا خاستی آن نگار
کشیدیش موی سفید از عذار
که فردا چو بیند سیهموی خود
بگرداند از پیرزن روی خود
سحرگه در آیینهٔ آفتاب
چو دیدند رخسار خود شیخ و شاب
ز مشاطهٔ صبح عالمفروز
جدا گشت زلف شب از روی روز
در آیینه چون دید آن دردمند
بهچشم آمدش صورت ریشخند
بههر سو نظر کرد از هیچ سوی
ندید از زنخ تا بناگوش موی
دلش خون، تنش موی شد، سینه ریش؛
بخندید و بگریست بر روز خویش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان درباره مردی است که دو زن دارد، یکی پیر و دیگری جوان. هر شب، مرد با یکی از آنها میخوابد و در عوض، زن جوان تلاش میکند تا با حیلهگری، موهای زن پیر را بکند تا جلوی چشمان مرد خود را زیباتر نشان دهد. در یک شب، وقتی مرد با زن جوان میخوابد، زن جوان از زن پیر تجدید نظر میکند و نسبت به او بدگمان میشود. سحرگاه، وقتی هر دو زن در آینه به صورت خود نگاه میکنند، متوجه تغییرات ظاهری خود میشوند. مرد جوان از دیدن پیر شدن خود افسرده و غمگین میشود و بر روزهای از دست رفته خود میگرید. داستان به تضاد بین زیبایی و پیری و تأثیرات آن بر روابط انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: مردی دو همسر داشت که هر دو موهایی بلند و زیبا داشتند. پیش از این، دو اسب با نژاد خوب و قوی زیر زین او آمدند.
هوش مصنوعی: یکی از آن دو مرد، پیر و با تجربه است، در حالی که دیگری جوان و نابلد به نظر میرسد. قامت و ابروی آن نوجوان مانند هلال زیباست.
هوش مصنوعی: یکی شجاع و قوی مثل اژدها، و یکی دیگر با چهرهای زیبا و موی پر از چین و تاب.
هوش مصنوعی: از هر شبی که مهدی را آراستهتری، به همان اندازه او بیشتر میشود و آنچه که از او کم است، جبران میشود.
هوش مصنوعی: در شبی که او با پیر خود در خواب به سر میبرد، همه چیز به حالت عدم و بیهوشی رفته بود.
هوش مصنوعی: زن فریبکار هر شب با ناخن خود از روی موهای سیاهش کم میکند، مگر اینکه…
هوش مصنوعی: وقتی به موهای سفید او نگاه میکند، احساس میکند که دنیایش پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: اگر از زن جوانی بدبین شویم، در این صورت ممکن است تیر و کمانی که با هم هماهنگ نیستند، به وجود آید.
هوش مصنوعی: از آن جوان دور شو، زیرا در زمان جوانی، جوانی با جوان و پیر با پیر همراه است.
هوش مصنوعی: شب دیگری که خواب بر چشمانت بیافتد، دیگر جوانی در مهد نیست که از کسالت و ناتوانی رنج ببرد.
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی از جایی برخواستید و آن معشوق زیبا، تار موهای سفیدی را از صورتش بیرون کشید.
هوش مصنوعی: وقتی فردا او موهای سیاهش را ببیند، از روی پیرزن کمکم رویش را برمیگرداند.
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که آفتاب در آینهای درخشان دیده میشود، شیخ و جوان به چهرهی خود نگاهی میاندازند.
هوش مصنوعی: صبح به زیبایی و روشنی خود میدرخشد و به همین خاطر زلف شب که نماد تاریکی و خواب است، از چهره روز دور میشود. به عبارتی، صبح به خاطر زیباییاش بر شب غلبه میکند و روز به حیات و روشنی میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی آن بیمار در آینه خود را دید، به نظرش چهرهاش مانند یک مسخرهکننده آمد.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کرد، از هیچ طرف چیزی نیافت؛ از گوش تا خط مو، همه جا پر از مو بود.
هوش مصنوعی: دلش پر از غم و اندوه است، بدنش پوشیده از مو و سینهاش شکافته شده؛ اما او به روزگار خود میخندد و در عین حال اشک میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.