پس آنجا یکی دیر دیدم رفیع
مصور در آن نقشهای بدیع
بلورین قنادیلش افزون ز حصر
چو رخشان کواکب، درین هفت قصر
در آن تحفه ی هفت اقلیم وقف
گذشته شب آواز اسقف ز اسقف
ز رهبان و قسیس در وی هزار
دل و تن، ز پرهیز زار و نزار
دگر شوی نادیده بس دختران
ز خود روی پوشیده چون اختران
سیه جامه از موزه تا طیلسان
چو در چشم دونان رخ مفلسان
چو دامان مریم دل و دیده پاک
ز بیشرمی دیگران شرمناک
خنازیر، آنجا گله در گله
چو اندر منی گوسفندان یله
شبانگه که خوردی بناقوس زنگ
زدودی ز آیینه ی چرخ زنگ
زن و مرد ترسا، ز پیر و جوان
که از خوابشان بود تن بی روان
شده از دم عیسوی زنده باز
بآهنگ ناقوسشان اهتزاز
بسر افسر، از کاکل عنبرین
بکف ساغر، از باده ی اندرین
بدست دگر، شمع خورشید تاب
سیه نرگس مست، خالی ز خواب
روان هر خرامنده سرو سهی
ز سرو سهی کرده بستر تهی
ز دیبای زرکش، ببر رنگ رنگ
ز یاقوت ریزان، شکر تنگ تنگ
ز سر رفته از تاب می هوششان
صلیب سر زلف بر دوششان
بگردن چو مرغوله ی شامیان
فرو هشته زنارها تا میان
همه عود در مجمر و گل بجیب
دماغ از خلل خالی و دل ز عیب
همه شب در آن دیر سر کرده سیر
چو سیر کواکب درین کهنه دیر
بر آورده در ذکر باری خروش
هم آوازشان چون حواری سروش
کشیشی مگر داد چون ابلهان
به بیگانه راه از کشیشان نهان
بناگاه بیگانگان ریختند
بشیر آبی از حیله آمیختند
مسیحا ز کید یهودان عهد
از آن دیر بردار افراشت مهد
وز آنجا، چو مهر فرونده چهر
سراپرده زد بر چهارم سپهر
فتادند ناقوسها بیدرنگ
ز هر گوشی افتاده آوازه سنگ
ز دور فلک، کو بود بیمدار
تهی شد ز دیار و ویران دیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف یک دیر میپردازد که در آن معصومیت و زیبایی خاصی وجود دارد. او به وصف قنادیل بلورین و زیبایی دختران در آنجا اشاره میکند و تصاویری از هیجان و نشاط جمعیت ترسا و زندگیهایی که از دم عیسی تجدید میشوند ترسیم میکند. فضای دیر مملو از عطر و بوی عود و شادی است، اما ناگهان بیگانگانی به آنجا حمله میکنند و به نوعی ناامیدی و ویرانی میانجامد. در پایان، فریاد و صدای ناقوسها به گوش میرسد و دیار از زندگی خالی و ویران میشود.
هوش مصنوعی: در آنجا یک معبد زیبا و باشکوه را دیدم که طراحیهای هنری و منحصر بهفردی در آن وجود داشت.
هوش مصنوعی: چراغهای بلورین او فراتر از حبس و محدودیت درخشانتر از ستارهها در این هفت قصر است.
هوش مصنوعی: در آن هدیهای از هفت سرزمین، یادگاری از شب گذشته است که صدای اسقف در آن به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از زاهدان و کشیشان در او هزار دل و تن وجود دارد، از پرهیزکاریهای زشت و ضعیف.
هوش مصنوعی: تو باید همچون ستارهها با وقار و حیا، خود را از دیگران پنهان کنی تا زیباییات بیشتر جلوه کند و دیگران را به خود جذب نمایی.
هوش مصنوعی: شخصی با لباس سیاه از موزه تا دامنش قدم میزند، در حالی که در نگاه نادانان، چهرهاش مانند چهره فقرا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: چون دامن مریم، دل و چشم پاک است، از بیشرمی دیگران خجالتزده است.
هوش مصنوعی: در آن جا، خنازیر به شکل دستهدسته در حال حرکت هستند، مانند گوسفندانی که آزادانه و بدون سرپرست در کنار هم به چرا مشغولند.
هوش مصنوعی: در شب هنگام که خواب را در آغوش میگیری، صدای زنگی از آسمان به گوش میرسد که همچون صدای آینهای در آسمان پیچیده است.
هوش مصنوعی: زنان و مردان پیرو دین ترسایی، چه پیر و چه جوان، به حالتی هستند که از خواب غفلت بیدار نشدهاند و وجودشان بدون روح و درک واقعی زندگی است.
هوش مصنوعی: با نفسی که از عیسی (ع) باشد، دوباره زنده شدهام و اکنون با نغمهی ناقوسها به جنبش درآمدهام.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک دختر زیبا میپردازد که با کلاهی از موهای خوشبو و عطرآگین زینت دارد. او در دست خود لیوانی از شراب را نگه داشته و مشغول لذتبردن از آن است. به طور کلی، توصیف کننده یک صحنه شاد و پر از زیبایی و خوشی است.
هوش مصنوعی: در دست دیگری، شمعی که نور خورشید را پخش میکند، در حالی که سیاهنرگس مست و بیدار است، خواب را از دست داده است.
هوش مصنوعی: هر روحی که به ناز و زیبایی میرقصید، جایی برای استراحت در کنار سرو بلند و خوش قامت ندارد.
هوش مصنوعی: از پارچهای رنگارنگ و زیبا که به طلای زرد شبیه است، به زیبایی و ریزهکاری همچون یاقوت، شکر را به شکلی دلبرانه میآمیزند.
هوش مصنوعی: از شدت شوق و مستی، عقل و هوششان را از دست دادهاند و زلفهایشان مثل صلیب بر دوششان آویزان است.
هوش مصنوعی: به گردن مانند زنجیرهای چرب و نرم شرقی، زنجیرها را بینداز تا به وسط بیاید.
هوش مصنوعی: همهی بخور در مِجمر و گل به بینی، از عیوب خالی و دل هم پاک است.
هوش مصنوعی: هر شب در آن مکان مقدس سرگرم گشت و گذار هستم، مانند گردش ستارهها در این معبد قدیمی.
هوش مصنوعی: در ذکر خداوند صدای بلندی برپا شده است و آنها مانند حواریون پیامبر در کنار یکدیگر همصدا هستند.
هوش مصنوعی: کشیشی گویی به بیگانهای هشدار میدهد، اما در چه وضعی؟ مانند ابلهها عمل میکند و این اطلاعات را از کشیشان پنهان میسازد.
هوش مصنوعی: ناگهان دشمنان به شهر حمله کردند و نقشههایی را تحت پوشش آب و به شیوهای فریبنده طراحی کردند.
هوش مصنوعی: مسیحا به خاطر نیرنگ و حیلههای یهودیان، به سوی آن دیر (مکانی مقدس) آمد و مهد خود را بر افراشت.
هوش مصنوعی: و از آنجا که خورشید در حال غروب است، چهرهاش به مانند سایهای بر چهارسوی آسمان میافتد.
هوش مصنوعی: ناقوسها به سرعت از هر جا به صدا درآمدند و صدای سنگ از همه جا شنیده شد.
هوش مصنوعی: از دور دست آسمان، کسی که دلش پر از ترس و اضطراب بود، از سرزمین خود رفته و آن سرزمین را ویران و خالی از سکنه یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.