ازین پیش چندی ز شاه جهان
یکی سفله شد عامل اصفهان
چو سگ بر سر جیفه بس جنگ داشت
دل خلق چون چشم خود تنگ داشت
بحیلت، بد آموز مردم همه
سیه، چون دلش، روز مردم همه!
نه مرد آگه از کید آن کهنه دزد
نه زن واقف از مکر آن زن بمزد
بر اولاد آدم ز تلبیس کرد
همه آن که با آدم ابلیس کرد
نه مسلم، نه ترسا از آن دیده خیر
نه مسجد ز بیدادش ایمن نه دیر
زراعت بملک جگر خستگانش
تجارت بمال زبان بستگانش
بشرکت همه شهر پا بست ازو
ولی مایه از دیگران، دست از او
ز دهقان به بیداد برد آنچه کشت
ز صد خوشه یکدانه بر جا نهشت
شرر در دل نیکبختان فروخت
شنیدم که برگ درختان فروخت
بشاه جهان کرد از آن فتنه ساز
ز غیبت زبان شکایت دراز
که ای یادگار انوشیروان
بود دور از غیرت خسروان
که سازند در ملک فرمان پذیر
ز جغد و ز روباه، شاهین و شیر!
کسی را چرا کرده ای یاوری
که با زرگری کرده سیم آوری؟!
کنون آمدستیم سویت دخیل
که سلطان کریم است و عامل بخیل
چه حاصل ز جود تو ای شهریار؟
که از بخل عامل، تبه شددیار!
چه خیزد ز داد تو ای کامیاب؟
که از جور عامل، جهان شد خراب!
گر از حال ما هست آگاهیت
بگو تا چه شد غیرت شاهیت؟!
وگر باشدت حال مردم نهان
بما گرید و بر تو خندد جهان!
دل شه بدرد آمد از دردشان
ز عزل وی آسوده دل کردشان
ز معزولیش رفت چون یکدوسال
که دادش بدست ادب گوشمال
بسی پند دادش بحسن سلوک
که حسن سلوک است طرز ملوک
در آن ملک از آن شاه روشن ضمیر
بپاداش خدمت ز نو شد امیر
چو فرمان روا گشت آن بدگمان
جفایش همان بود و بخلش همان
رعایا دگر سوی شاه آمدند
ز بیداد او دادخواه آمدند
که شاها نباشد روا چون فلک
بزخم کهن ریزی از نو نمک
دریغا که گردون بداندیش گشت
چنان گردد اکنون، کزین پیش گشت
شگفتید خسرو از آن بدنهاد
که چون رفتش اندرز شاهی زیاد؟!
مگر بود پیری در آن بزمگاه
خروشید کای دادگر پادشاه
چرا سفلگان را برافراختی؟
مگر پایه یی سفله نشناختی؟!
رعایا سرافگندگان تواند
زن و مردشان بندگان تواند
تو را کرده از داد یاد آمدند
ز بیداد عامل بداد آمدند
ز عزلش رعایا و عامل همه
هم از ظلم رست و هم از مظلمه
دگر ره نشاندیش چون بر سریر؟!
بدست خود آتش زدی بر حریر!
کنون ار شگفت دل انده گرفت
مرا از شگفت تو آمد شگفت
فگندی چو از خار بن برگ و شاخ
گذرگاه بر خلق کردی فراخ
چو ابر کفت ریشه اش پرورید
شگفتت نیاید که دامن درید
شد آتش چو افسرده در مشت کس
نسوزد ز انگشتش انگشت کس
چو باز از شراریش کش بر فروخت
چه جای شگفت ار جهانی بسوخت؟!
چرا شد بگو ای خراب از شراب
رعایا گریزان و کشور خراب؟!
دکان جغد را چون نگردد مکان؟!
عسس بیخود و دزد خود در دکان
گله چون نگردد ز هر سو یله؟!
شبان خفته گرگش شبان در گله!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وضعیت نابسامان اصفهان و بیعدالتیهایی که تحت سلطه یک عامل بیدادگر رخ داده، انتقاد میکند. این عامل که خود را به مقام رسانده، مردم را به بدبختی و ستم کشانده است. همه مردم، اعم از مسلمان و مسیحی، از ظلم او رنج میبرند و نه تنها در کشاورزی و تجارت که حتی در خانههای خود نیز احساس امنیت نمیکنند. شاعر از شاه جهان میخواهد که چرا این فرد نااهل را برگزیده است و از او برای مردم حمایت میکند، در حالی که ظلم او باعث بدبختی و ویرانی سرزمین شده است. در نهایت، پس از سالها ستم، مردم به سوی شاه آمدند و از او خواستند تا این عامل را عزل کند و به عدالت بازگردد. شاعر در این بیان به اهمیت عدالت و شفقت در حکومت اشاره میکند و میگوید که بیعدالتی میتواند باعث ویرانی یک سرزمین و رنج روزافزون مردم شود.
هوش مصنوعی: مدتی پیش، یکی از افراد بیارزش از میان شاهان دنیا، به عنوان عامل امور اصفهان منصوب شد.
هوش مصنوعی: مانند سگی که برای تصاحب تکهای گوشت با همدیگر رقابت میکنند، دل مردم نیز به خاطر تنگنظری و حسادت، دچار جنگ و ستیز است.
هوش مصنوعی: بهطور غیرمستقيم و حیلهگر، دانستههای نادرست به مردم منتقل میشود، همانطور که دل او تیره و تار است، روزی که مردم بهسوی او میروند، همه در سیاهی و تیرهروئی خواهند بود.
هوش مصنوعی: نه مردی از حیلههای دزد قدیمی خبر دارد و نه زنی از نیرنگهای آن زن باخبر است.
هوش مصنوعی: بشر از زمانی که خداوند آدم را آفرید، تحت تأثیر فریب ابلیس قرار گرفته و از آن زمان تا کنون این فریب در زندگی انسانها وجود دارد.
هوش مصنوعی: نه مسلمان در امان است و نه مسیحی، از آن چشمی که خیری نمی بیند؛ نه می تواند کسی در مسجد امنیت داشته باشد و نه در کلیسا.
هوش مصنوعی: کشت و کار در سرزمین دلهای آزرده، تجارت در دستان کسانی است که زبانشان گویای حقایق نیست.
هوش مصنوعی: هرچند که همه در شهر به او وابستهاند و به او احترام میگذارند، اما در عمل، او برای خود از دیگران کمک و منابع میگیرد و نمیتواند به تنهایی بر موفقیتهایش تکیه کند.
هوش مصنوعی: از کارآفرین زراعی ظلم و بیعدالتی نتیجهای که بدست آورد، فقط یک دانه از صد خوشهای است که کشت کرده بود.
هوش مصنوعی: شایعاتی مبنی بر فروش آتش در دل افرادی که خوشبخت هستند، به گوشم رسید، همچنین خبرهایی از فروش برگ درختان هم به گوشتان خورده است.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر آن شورش و فتنهانگیزی که به وجود آورد، از غیبت و دوری خود، مردم را وادار به شکایت کرد و زبانها را به سخن آورد.
هوش مصنوعی: ای یادگاری از انوشیروان، دور از شجاعت و غیرت پادشاهان.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره میشود که در یک سرزمین، حاکمیت و قدرت باید به گونهای باشد که هم حیواناتی نظیر جغد و روباه، و هم شاهین و شیر، در آن به نوعی به قوانین و نظم حاکم گردن نهند. به عبارت دیگر، هر نوع موجودی چه قوی و چه ضعیف، باید در چارچوبی مشخص و با رعایت قوانین زندگی کند.
هوش مصنوعی: چرا به کسی کمک میکنی که خودش با کار طلا و نقره به جمعآوری ثروت پرداخته؟
هوش مصنوعی: اکنون به سوی تو آمدهایم و به چارچشمی دعا کردهایم، زیرا که پادشاهی مهربان و کمککننده در کارها وجود دارد، اما کسی که در بخشش دریغ دارد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، بخشش و generosity تو چه فایدهای دارد؟ وقتی که به خاطر طمع و بخل کارگزارانت، سرزمین و مردم ویران شدهاند!
هوش مصنوعی: در پاسخ به دعا و فریاد تو چه چیزی به وقوع خواهد پیوست، ای خوشبخت؟ زیرا به خاطر ظلم و فساد حاکم، جهان دچار ویرانی شده است!
هوش مصنوعی: اگر از وضعیت ما باخبرید، به ما بگویید که غیرت شما چه شد؟
هوش مصنوعی: اگر حال مردم خوب نباشد، به حالت نهفته در دلشان گریه میکنند و به تو میخندند.
هوش مصنوعی: دل شاه از درد دیگران شکسته شد و وقتی او را عزل کردند، آنها آرامش پیدا کردند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه او را به مدت دو سال از مقام خود برکنار کردند، به خاطر نظم و تربیتش، دوباره به او گوشزد کردند.
هوش مصنوعی: او بارها به او نصیحت کرد که رفتار نیکو و شایسته، راه و شیوهی پادشاهان است.
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، به دلیل دانایی و روشنی فکر آن پادشاه، به خاطر خدمات انجام شده، کسی دوباره مقام امیری را به دست آورد.
هوش مصنوعی: زمانی که آن فرد بدگمان به مقام رهبری رسید، ویژگیهای منفی او مانند بدعهدی و خساستاش همچنان باقی ماند.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر ظلم و بیعدالتی شاه، به سمت او آمدند تا از حق خود دفاع کنند و شکایتهایشان را مطرح نمایند.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی وجود نداشته باشد، در چنین حالتی حتی آسمان نیز بر اثر زخمهای قدیمی نخواهد توانست به تازگی چیزی به نمک بیفزاید.
هوش مصنوعی: افسوس که زمانه به خوبی نمیاندیشد و حالا مانند گذشته نیست که چنین بود.
هوش مصنوعی: خسرو از آن شخص نابخرد تعجب کرد که چرا وقتی او را نصیحت میکنند، به حرفهای شاه توجهی نمیکند و راه و رسم زندگی را به خوبی نمیآموزد؟
هوش مصنوعی: آیا در آن مراسم کسی هست که با صدای بلند فریاد بزند: ای حاکم عادل؟
هوش مصنوعی: چرا افرادی که در مقام و شأن پایینتری هستند را بالا بردی؟ آیا نشانهای از ناتوانی و بیارزشی آنها را درک نکردهای؟
هوش مصنوعی: رعیت و مردم عادی همگی در سرافکندگی و عجز هستند و چه زن و چه مرد، همه زیر سلطه و بندگی قرار دارند.
هوش مصنوعی: تو را از یاد بیداد و ظلم گذشته صحبت میکنند و به خاطر آن اعمال نادرست به کمک تو آمدهاند.
هوش مصنوعی: با رفتن او، مردم و مسئولان هم از ظلم رهایی یافتند و هم از ستمهایی که بر آنها رفته بود.
هوش مصنوعی: چرا به فکر راه دیگری باشی وقتی بر تخت نشستهای؟ خودت آتش را بر روی ابریشم زدهای!
هوش مصنوعی: اکنون اگر دل من غمگین است، از شگفتی تو است که مرا شگفتزده کرده است.
هوش مصنوعی: تو مثل خار که از میان بر گیاهان و شاخهها میگذرد، بر انسانها نیز تاثیر داشتی و راه را برای آنها باز کردی.
هوش مصنوعی: اگر ابر ریشهاش را پرورش دهد، عجیب نیست که دامن را بپوشاند.
هوش مصنوعی: زمانی که آتش در دست کسی کمرنگ و ضعیف شده باشد، هیچ کس نمیتواند از حرارت یا آسیب آن بیفتد. این یعنی وقتی چیزی قدرت و شدت کافی ندارد، نمیتواند به دیگران آسیب برساند.
هوش مصنوعی: وقتی پرندهای از آتش برمیگردد و به آشیانهاش میرسد، جای تعجبی نیست اگر یک دنیا را بسوزاند.
هوش مصنوعی: چرا بگویی، ای آدم مست، از شراب و تماشای مردم فراری و این کشور ویران شده است؟
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است دکان جغد، که به شب و تنهایی ارتباط دارد، به مکانی شاداب تبدیل شود؟ در حالی که عابری نادان و دزدی بیپروایان در آنجا حضور دارند.
هوش مصنوعی: چرا گله باید از هر سو پراکنده شود؟ اگر چوپان بخوابد، گرگ به گله حمله میکند!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.