بفرمان حجاج شوریده بخت
که بودش زبان تلخ و گفتار سخت
نشاندند بر نطع فوجی اسیر
بگفتش یکی ز آن میان کای امیر
یکی روز در مجلس راستان
همی زد ز تو هر کسی داستان
کسی خواست نامت بزشتی برد
منت پرده نگذاشتم بر درد
رهایی ده امروزم از زیر تیغ
مفرمای در حقگزاری دریغ
از آن بینوا بیکس بیگناه
طلب کرد حجاج ظالم گواه
بگفتش: یکی زان اسیران مرا
گواه است از آن پرس و این ماجرا
نپوشید چشم از حق ن مرد نیز
چنین گفت در زیر شمشیر تیز
که : آری در آن روز این حق پرست
ز نیکی زبان بداندیش بست
خروشید کز بیم این رستخیز
نکردی چرا منع بدگو تو نیز؟!
بپاسخ چنین گفت آن بیگناه
که: ای از جفای تو روزم سیاه
نه جای عتاب است با من تو را
که بودم من آن روز دشمن تو را
ز خوی توام چون نبود ایمنی
شگفتت نیاید ز من دشمنی!
ز ظلمت، خدا در نظر داشتم
از امروز گویا خبر داشتم!
چو این حرف بشنود از آن تنگدل
بر آن هر دو بخشود آن سنگدل
بگفتا: به ایشان مدارید کار
که این راست گویست و آن دوستدار!
هم از راستی رستگاری رسد
هم از دوستی دوستداری رسد!!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، حجاج، حاکم ظالم، یکی از اسرا را به دلیل زبان تلخش تحت فشار قرار میدهد و او را به خاطر داستانگویی در مورد حجاج مورد بازخواست قرار میدهد. یکی از اسرا گواهی میدهد که در روزی که حجاج در مجلس بود، او به خاطر اینکه حجاج را نمیشناخته، زبان به بدگویی درباره او باز کرده است. با این حال، اسیر به حجاج یادآوری میکند که آن روز دشمن او بوده و نباید از او عتاب کند. در نهایت، حجاج بنا به دلایلی تصمیم میگیرد که هر دو نفر را ببخشد. پیام این داستان تأکید بر اهمیت راستی و دوستی است که از هر دو آنها میتوان رستگاری یافت.
هوش مصنوعی: این جمله به شخصی اشاره دارد که تحت فرمان حجاج، فردی سرشار از درد و رنج، قرار دارد. او زبانی نیشدار و گفتاری خشن دارد. به نوعی، نشاندهندهی وضعیت سخت و تلخ اوست.
هوش مصنوعی: در جایی یک گروه از اسیران را بر روی صفی قرار دادند و یکی از آنها به امیر گفت.
هوش مصنوعی: روزی درGathering راستگوها، هر کسی از تو داستانی میگفت.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به خاطر بدیاش نامت را زیر سوال ببرد، من این اجازه را به او نخواهم داد و بر درد و رنج شخصیام پرده نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: امروز مرا از خطر نجات بده و اجازه نده که در حقم بیرحمی شود.
هوش مصنوعی: حجاج ظالم از آن بیچاره بیگناه شهادت خواست.
هوش مصنوعی: به او گفت: یکی از آن اسیران شاهد من است، از او درباره این موضوع سؤال کن و این ماجرا را بپرس.
هوش مصنوعی: چشم خود را از حقیقت نپوشانید، چرا که مرد نیز در زیر شمشیر تیز همین را گفت.
هوش مصنوعی: در آن روز، این حقپرست به خوبی میداند که باید از زبان ناپسند و بداندیشی خود دوری کند و نیکی را برگزیند.
هوش مصنوعی: چرا تو هم، که از خوف این قیامت صدا زدی، دیگران را از گفتن بد باز نمیداری؟
هوش مصنوعی: او در پاسخ گفت: ای دلیل غم و اندوه من، به خاطر ظلم تو، روزگارم تیره و تار است.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که در آن زمان که دشمنی وجود داشت، دیگر جایی برای سرزنش و انتقاد با طرف مقابل نیست. در واقع، به یادآوری گذشته و تنشهای آن زمان اشاره میکند و تأکید میکند که اکنون باید از آن شرایط فاصله گرفت.
هوش مصنوعی: چون از شخصیت و رفتار تو امنیتی نیست، تعجب نکن که من هم با تو دشمنی کنم!
هوش مصنوعی: من از تاریکی به خدا نگریستم و امروز به وضوح احساس میکنم که از آینده خبر داشتم!
هوش مصنوعی: وقتی او این سخن را از دل سنگی و تنگدل بشنود، هر دو را میبخشد.
هوش مصنوعی: سخنگو گفت: پس به آنها توجه نکنید، زیرا این فرد راستگو است و آن فرد نیز دوستدار شما!
هوش مصنوعی: رستگاری از صداقت به دست میآید و همچنین از محبت و دوستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.