گنجور

 
عطار

اخطار: این کتاب از جمله آثاری است که جعلی بودن انتساب آنها به عطار مسلم است. به عقیده سعید نفیسی مظهرالعجایب همانند لسان‌الغیب، جواهرالذات، بی‌سرنامه، هیلاج‌نامه، اشترنامه، مواعظ یا ترجمه احادیث، خیاط‌نامه، کنزالاسرار و کنزالحقایق اشعار بسیار سستی دارد و گوینده آن شیعه است و به همین جهت به هیچ وجه به فریدالدین عطار مربوط نیست. ایشان می‌گوید هیچ تردیدی نیست که این اشعار متعلق به مردی است که از جعال قرن نهم به شمار می‌رود، خود را فریدالدین محمد عطار می‌خواند و از مردم تون بوده و در مشهد می‌زیسته است (این پیوند را ببینید).

پیش‌بینی ظهور مولانا و نام آوردن از شمس می‌تواند دلیل قابل قبولی بر این مدعا باشد که این کتاب را مدتها بعد از عطار شاعری با تمایلات شیعی شدید ساخته و با قصد استفاده از محبوبیت عطار در جهت به کرسی نشاندن و پیشبرد عقاید خود عمدا به او نسبت داده است (و یا اگر خوشبینانه نگاه کنیم به دلیل همنامی مصنف و در اثر سهو کاتبان در طول زمان به عطار بزرگ منتسب شده است). تشویق به کتابت این کتاب و وعده شفاعت روز حساب برای کاتب در قسمت دیگری از آن نیز می‌تواند نمایانگر اهداف جاعل این منظومه باشد.


بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم: آفرین جان آفرین و جان جان

بخش ۲ - در نعت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم: آن محمد ختم و خیرالمرسلین

بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام: دین اگر خواهی سخن راراست گو

بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند: ای به دنیا جمله مقصود آمده

بخش ۵ - اشاره به کتاب‌های منظوم شیخ: گر ازین مرهم نیابی کام خویش

بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی: این چنین گفته است نجم الدین ما

بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت: گفت نی تو گوش داراحوال من

بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار: یک شبی در بحر شاه اولیا

بخش ۹ - در شرح حال خود فرماید: حال خود بشنوز من ای مرد نیک

بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید: چون پدر روزی به استادم سپرد

بخش ۱۱ - مقولۀ پیر درباره شیخ: گفت پیر ره که او بیخود شده

بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم: حق تعالی گفت درخم غدیر

بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی می‬فرماید: من بگویم حالت قاضی تمام

بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیده‌‌ای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی: پیرمردی بود سالک همچو من

بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة: آن دگر گفتا ولایت افضل است

بخش ۱۶ - ***: این سخن نقلست از سلطان دین

بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر: این سخن نقلست از شیخ کبیر

بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب: چون محمد این ندا از حق شنید

بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام: راویم این نکته را از شیخ دین

بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند: بوی سرگین در دماغت هست چست

بخش ۲۱ - تمثیل در بیان آنکه استعداد و قابلیت ضایع نماند هر کجا باشد و طلب هدایت نماید هر کجا بیابد: بود اندر عصر من دانا دلی

بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی: ای تو در زندان دنیا همچو سگ

بخش ۲۳ - رفتن سید کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی: بودم اندر پیش نجم الدین شبی

بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر: شد یقین کاندر زمان مصطفی

بخش ۲۵ - قال النبی صلی الله علیه و اله و سلم ضربة علی علیه السلام یوم الخندق افضل من عبادة امتی الی یوم القیمة: چون نبی آن شاه دین را دید شاد

بخش ۲۶ - تمثیل آنکه هرکرا جوهر قابلیت معنی هست پاک سخن را بهتر از جواهر قیمتی داند و خودرا بنافرمانی از نظر پادشاهان معنی نیفکند: شاه غازی شاه محمود آنکه داشت

بخش ۲۷ - تمثیل آنکه هر که نسبت درست باهادیان راه یقین بهم رساند، از شر نفس و شیطان، که راهزنان دین‬اند در امان ماند والسلام: جوهر معنی من باقر بعلم

بخش ۲۸ - نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری: بود در بغداد نیکو مقبلی

بخش ۲۹ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمة محرمة علی السباع»: چون بیان کرد آن بزرگ دین سخن

بخش ۳۰ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمه محرمة علی السباع»: هر که در اصل از نبی دارد مقام

بخش ۳۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «الدنیا جیفة وطالبها کلاب»: جیفه دنیا چو مردار آمده

بخش ۳۲ - بیان خاتم بخشیدن حضرت امیرمؤمنان (ع) به سائل در بین نماز: دارم از بستان حق گلدسته‌ای

بخش ۳۳ - قوله تعالی: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون»: گفت پیغمبر به یاران این سخن

بخش ۳۴ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «کنت مع الانبیاء سراومعی جهرا»: چون ولایت کرد در عالم ظهور

بخش ۳۵ - بیان واقعه غدیر و نصب حضرت امیر مومنان(ع) بخلافت و امامت: یک روایت خوب از من گوش کن

بخش ۳۶ - قال جل و علا: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»: پس نبی فرمود منبر ساختند

بخش ۳۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «یا ایهاالناس الست اولی بکم من انفسکم» قالوا بلی یا رسول الله قال: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»: جمله گفتند از طریق مهتری

بخش ۳۸ - قال الله تبارک وتعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»: من بگویم آنچه مقصود خداست

بخش ۳۹ - و قال علیه السلام: «اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل منخذله والعن علی من ظلمه»: چون پیمبر کرد این معنی ادا

بخش ۴۰ - بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة: من ولای تو بجان کردم قبول

بخش ۴۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انا مدینة العلم و علی بابها»: مرتضی و آل او یک مظهرند

بخش ۴۲ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «من زار ولدی بطوس فکانما زاربیت الله سبعین مرة»: این سخن باشد بقول مصطفی

بخش ۴۳ - حکایت بر روح صاحب الولایة و بیان آنکه هر که او را شناخت، صاحب دل است و هرکه او را نشناخت گرفتار آب و گل: یا امیرالمؤمنین این بنده‌ات

بخش ۴۴ - تربیت نمودن بطلب هدایت و بیان آنکه مراد از کلمه التعظیم لامر الله فرمان بردن ولایت امیر است و تعظیم نمودن آن و شفقت نمودن برخلق بتعلیم آن: ای پسر گویم ترا آثار خیر

بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»: تا که ایمانت شود محکم از او

بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را: خواجه نوری بما همخانه بود

بخش ۴۷ - عقد اخوت مصطفی با مرتضی: گفت روزی مصطفی اصحاب را

بخش ۴۸ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انت اخی فی الدنیا و الاخرة وانت منی بمزلة هرون من موسی»: پس مبارک گفت احمد شاه را

بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان: چون بدین مصطفی همره شوی

بخش ۵۰ - تنبیه ارباب غفلت، و بیان احوال و دریافت خود، و نصیحت نمودن غافلان: ای تو غافل از درون و از برون

بخش ۵۱ - بیان سر لو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم بعلوم آن بودن: آن امیری کو بود در راه حق

بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن: شو مطیع مصطفی و مرتضی

بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع): چون ز عزت خلعت آدم بداد

بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا: روح تو شهباز علوی آمده است

بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی می‬نماید و بیگانه آشنا نمی‬شود: بود شیخی عابد و بس پارسا

بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان: پادشاهی بود احمد نام او

بخش ۵۷ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «من صمت نجی» صدق نبی الله: هست خاموشی نشان اهل راز

بخش ۵۸ - حکایت بر سبیل تمثیل در آنکه اقتدا به پیری باید نمودن و در دو عالم دستگیری داشتن: بود در ملک بخارا عابدی

بخش ۵۹ - موعظه در وصیت نمودن بمتابعت نبی و ولی و تنبیه اهل غفلت: حب ایشان گیر تا ایمن شوی

بخش ۶۰ - در ترک توجه به دنیی و روی آوردن بعقبی و ترغیب نمودن بمتابعت مصطفی صلی الله علیه و آله: هرکه با آل پیمبر صاف نیست

بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایده آن: هرکسی را خود در او جوشی دهند

بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند: یک حکیمی بود دانا در جهان

بخش ۶۳ - در نصیحت و موعظه و تنبیه و خطاب قائم الولایه نمودن فرماید: ای برادر در شریعت راه رو

بخش ۶۴ - تمثیل قبول پند و نصیحت دادن شیخ نظام الدین حسن صفا فرزند خود را و در آئینه قابلیت آن فرزند تأثیر کردن و قبول نمودن او آنرا: بود شیخی همچو شبلی پارسا

بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را: ای پسر این پند از من گوش کن

بخش ۶۶ - ***: تو خدا را از یقین خود شناس

بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است: پند آزادیست ای آزاده مرد

بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمره آن خصال، و ظلم‌آوری و نتیجه آن، و حکایت شاهزاده نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن: بود سلطانی به صورت چون پری

بخش ۶۹ - در مذهب غیبت نمودن و اندیشۀ آن، و مجلس گفتن شیخ شبلی و سؤال سائل و جواب دادن شیخ او را و تنبیه شدن شیخ از آن: بود شبلی را ریاضت در جهان

بخش ۷۰ - تنبیه به حال کسانی که در عمل قاصرند و مردم را بدان فرمایند، و مناظره شیخ شبلی و شیخ ابوالحسن نوری قدس سرهما: بازهم نقلی ز شبلی گویمت

بخش ۷۱ - تمثیل در رعایت ادب نمودن، و از عبادت و معرفت غافل نبودن، و مغرور نبودن بطاعت، و تقصیر نمودن در طلب، و تنبیه نمودن حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شیخ داود طائی را برعایت ادب: بشنو از گفتار فرزند نبی

بخش ۷۲ - در تنبیه حال غافلان و اظهار حقایق عارفان، و بیان یکتائی حق سبحانه و تعالی، و تکرار ظهور صفات او جل جلاله: ای بدنیا صرف کرده عمر خویش

بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مؤثر في الوجود الا الله» که صرف توحید است: گه شوی دریا و گردی موج زن

بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره: عارفی واقف ز اصل هر علوم

بخش ۷۵ - در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی: چون بیابی سر او را بر ملا

بخش ۷۶ - در مناجات بدرگاه حضرت قاضی الحاجات عرض میکند: ای تو سلطان و کریم لایزال

بخش ۷۷ - در مدح شاه اولیا سلطان اصفیا علی مرتضی علیه السلام میگوید: ای باحمد لحمک لحمی شده

بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید: بودم اندر تون بوقت کودکی

بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید: ای برادر از ریا پرهیز کن

بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری: بد به نیشابور مرد منعمی

بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند: بود دربغداد شیخی نیک رای

بخش ۸۲ - در حکایت بیداری بیداردلان که تنبیه است بآگاهی ارباب عرفان و رهائی یافتن از خواب غفلت بی‬حاصلان: مالک دینار مرد کار بود

بخش ۸۳ - در خاتمه کلام و تاریخ سال اتمام و اظهار عجز و ناتوانی و معذرت: اندر آن سالی که طبعم گشت یار