ای برادر از ریا پرهیز کن
خامه را بهر نوشتن تیز کن
مظهرم از روی حرمت پیش گیر
وین سخن را یاد ازین درویش گیر
از سر اخلاص بنویس و بفهم
در دل از حاسد میاور هیچ وهم
از تو این صورت بماند یادگار
او شفیع تو شود روز شمار
با خدا من بستهام عهد ای جوان
که نباشم بیتو در باغ جنان
کردهام عهد آنکه این مظهر نوشت
یک زمان بی او نباشم در بهشت
آن نویسد اینکه دارد اعتقاد
معتقد را جا بهشت عدن باد
گر تو مظهررا کتابت میکنی
دان که در معنی عبادت میکنی
میکنی بغض و خلاف از دل بدر
هیچ طاعت نیست زین شایستهتر
دان که حیدر بر تو بخشد جام را
تو شوی فیّاض خاص و عام را
کاتب وحی از کلام الله نوشت
کاتب ما نیز مدح شه نوشت
حقّ تعالی خود بیامرزد ترا
گر کتابت سازی این مظهر چو ما
هرکه او این مظهرم خواند بدهر
پر کند از علم معنی شهر شهر
هر که شک آرد بمظهر لعنتی است
زآنکه این مظهر نشان جنّتی است
شک میاورد تا بهشتت جا شود
در دلت نور یقین پیدا شود
هرکه در مظهر شود اسراردان
او بداند جمله سرها را عیان
هرکه مظهر خواند او مظهر شود
همنشین ساقی کوثر شود
گر تو جان خواهی بیا مظهر بخوان
تا دهد جانت خدا در عین جان
مظهرم جان تازه گرداند چو روح
جوهر ذاتم دمیده چون صبوح
جوهرذاتم جهان را جان بود
زآنکه او از معنی قرآن بود
جوهر ذاتت بحقّ واصل کند
یاترا نوری ز حق در دل کند
مظهر من از عجایب نور یافت
همچو موسی خویش را در طور یافت
مظهر من را لسان الغیب دان
اوست اسرار دو عالم را زبان
مظهر من در شریعت آمده است
در طریقت او حقیقت آمده است
مظهر من در شریعت روشن است
سوی باغ خلد او یک روزن است
مظهر من شاعری بر خود نبست
دارد او در نظم با عرفان نشست
گر تو ای شاعر ببینی مظهرم
تو شوی آگه یقین از جوهرم
این زمان معلوم گردد شعر تو
خطو خالی تو نیابی اندرو
مظهر من نیست شرح نحو و صرف
هست معنی نیست آخر صوت و حرف
بعد تو عطّار درویشان حق
مظهر را درس گویند و سبق
گر نخواند خود خوارج مظهرت
کم نگردد قیمت این جوهرت
جوهرت در گوش صاحب راز شد
زآنکه او با اهل حق همراه شد
جوهر و مظهر بکنج یار نه
خو ورا سرپوش از اسرار نه
پی بمعنی برممان تودر مجاز
رو بمیدان معانی اسب تاز
رو نهان کن بر تو گشتم ملتجی
تا نیفتد این بدست خارجی
این کتب شرحی بود از انّما
وین کتب گوید بیان هل اتی
این کتب گوید حدیثی از رسول
وین کتب دارد دو نوری از رسول
این کتاب اسرار درویشان بود
وین کتب گفتار دلریشان بود
این کتابم چون محقق مقتداست
این کتابم جمله قول انبیاست
این کتابم بعد من گوید سخن
این کتابم گوید این کن آن مکن
این کتابم دان زبان اولیا
این کتابم دان مکان انبیا
این کتابم معنی مردان ماست
این کتابم نوری از ایمان ماست
این کتابم دفتر اسرار دل
این کتابم نقطهٔ پرگار دل
این کتابم ذات آدم آمده
همدم عیسی بن مریم آمده
این کتاب از قدرت حق دم زده
آتشی ازشوق در عالم زده
این کتابم در سما جبریل خواند
خود ملایک بر زبان بی قیل خواند
این کتابم احمد مختار گفت
در میان کوچه و بازار گفت
این کتابم احمد مختار خواند
بعد از آنش از دل عطّار خواند
این کتابم در ثنای مرتضی است
این کتابم مدح شاه اولیاست
این کتابم داد بر عطّار قوت
گفت از پیغام حیّ لایموت
این کتب باشد سواد خطّ او
این کتب باشد حباب شطّ او
این کتاب از عرش اعظم آمده
این کتاب از نطق آدم آمده
این کتاب از شیشهٔ قدرت چکید
عالم الغیب شهادت را بدید
این کتابم اهل معنی را بود
یا مگر عطّار ثانی را بود
این کتاب از صبح صادق دم زده
پنجهٔ بر روی نامحرم زده
این کتب با محرمان همراه شد
تا بخلوتخانهٔ آن شاه شد
این کتب دارد شرابی از طهور
میکند در جان اهل دل ظهور
این کتب اندر عبادت گفتهام
درّ اسرارش بشبها سفتهام
این کتاب اسرار دارد صد هزار
زین سخن عطّار دارد صد هزار
این کتاب از نام مظهر آمده
زانکه او از پیش حیدر آمده
این کتاب از حق ترا پیغام داد
این کتاب از حق بدستت جام داد
این کتب گمراه را رهبر شود
بر طریق خواجهٔ قنبر شود
این کتاب از پیش هادی میرسد
سازدت آگه که مهدی میرسد
این کتابم بحر بیپایان عیان
اندر آن سرّ دو عالم را بدان
این کتابم تاج جمله علمها است
این سخن جان خوارج را بلاست
این کتب غواص بحر هر کلام
این کتب خورده ز کوثر جام جام
این کتاب آئینه دل را جلاست
این سخن ورد محبان خداست
این کتب را ای عزیزم یاد گیر
بعد از آن ملک دو عالم شاد گیر
این کتاب ازگفتهٔ عطّار ماست
مثل این گفتار در عالم کجاست
این کتب در جان خارج خنجر است
بلکه بر مثل سنان اشتر است
این سخن ورد زبان قنبر است
این سخن شرحی ز روی بوذر است
این سخن زردیّ روی خارجی است
بلکه خود سنگ سبوی خارجی است
ای خوارج ترک بغض و کینه کن
خاطرت را صاف چون آئینه کن
تاخدا و خلق را راضی کنی
جان خود پر نور فیّاضی کنی
من که عطارم ز جورت سالها
داشتم در کنج خلوت حالها
بر زبان حرفی نگفتم زین کلام
داشتم در پاس این گفت اهتمام
بعد یک چندی بخود گفتم که تو
تا بکی باشی چو سنگی در سبو
آنچه تو در آفرینش دیدهٔ
وآنچه از ارباب بینش دیدهٔ
بازگو رمزی که ماند یادگار
تونمانی او بماند بر قرار
بر زبان آورده آمد این ترا
گو بگو عطّار از شیر خدا
چون سروش غیبیم آمد بگوش
زان نیارستم شدن زان پس خموش
گفت من باشد بحکم مظهری
کو بود از جوهر کل جوهری
جهر کل ذات پاک مصطفی است
مظهر کل خود علیّ مرتضی است
مظهر من وصف ذات مظهر است
آنکه شهر علم احمد را در است
جوهر کل بیگمان از حق بود
عالمان را خود بر این کی دق بود
علم ما علم کلام کردگار
غیر این علمم نباشد یادگار
علم من باشد احادیث کلام
بهر تو آوردهام من این پیام
من براه مصطفی دارم قدم
من بکوی مرتضی دایم روم
راه این است و روش از من شنو
تو زبهر مظهرم جان کن گرو
تاز مظهر زنده گردی جاودان
تازجوهر ذات گردی جان جان
هر کتابی کوبرون شد زین کلام
رو بسوزان جمله را تو والسلام
چون کلامت حق بود حق گویمت
بعد از آن در کوی وحدت جویمت
کوی وحدت کوی درویشان بود
مذهب حق گفتهٔ ایشان بود
هرکه پیوندی کند با اهل وصل
میکشد سر رشتهاش آخر باصل
کردهام با اصل خود پیوند من
نفس خود را کردهام در بند من
خواب غفلت برداز گوش تو هوش
در بیابان فنا میری چو موش
رو بدان ای دوست بود خویش را
چند بینی با بدی بد کیش را
هرکه از نفس و هوا بیزار شد
او زخواب غفلتش بیدار شد
ای برادر همره عقل آمدیم
در همه علم جهان نقل آمدیم
من شدم دریا ودارم موجها
خود چه سنجد قطرهای در پیش ما
ما ببحر لم یزل پی بردهایم
پیش از موت معیّن مردهایم
ای ز غفلت رفته اندر خواب مرگ
ظلم وبدعت را نکردی هیچ ترک
تو بدان خود را که تا دانا شوی
بر وجود خویشتن بینا شوی
حیف باشد گر ندانی خویش را
همچو حیوانان دوانی خویش را
تو ز نسل آدمی ای آدمی
از معانی نیست در ذاتت کمی
وز پدر وز جدّ خود رو تافته
جامهها از بهر شیطان بافته
خویشتن را با شیاطین کرده جمع
چون سخنهای شیاطین کرده سمع
مثل شیطان هر که باشد لعنتی است
هرکه چون انسان بود او رحمتی است
فهم انسان طبع درّاک آمده
جوهر ماهیّتش پاک آمده
مظهر من دان که عالی گوهر است
این ز جوهر خانهٔ آن جوهر است
جوهر معنی من از گنج اوست
گر نداند مدّعی این رنج اوست
جوهر معنی من از مرتضی است
زآنکه او اندر دو عالم رهنماست
مصطفی و مرتضی یک جوهرند
با موحدّ همچو نور اندر برند
مصطفی و مرتضی روحند و جان
دان تو این اسرار معنی در جهان
مصطفی و مرتضی دان سرّ غیب
خود محبّش را نباشد هیچ عیب
این زمان عطّار آن اسرار یافت
بلکه او یک لمعه از دیدار یافت
مثل عطّاری نیامد در جهان
واقف اسراری نیامد در جهان
گر شدی غافل ز معنیهای او
خود نبردی از معانی هیچ بو
اصل معنی حبّ حیدر دان چو من
غیر اینم نیست در دنیا وطن
اصل معنی راه او رفتن بود
واز طریق خارجی گشتن بود
اصل معنی آنکه جان من ازوست
در معانی دیدن جانان نکوست
هر که مهرش یافت او دین دار شد
در هدایت همره عطّار شد
تاج سلطانیّ من از دست اوست
ناوک معنی من از شست اوست
از معانیّ ویم من سرفراز
این معانی را بدانند اهل راز
اهل راز آنست کو دیندار شد
همنشین صاحب اسرار شد
اهل راز آن شد بدین جعفریست
او چو سلمان بر طریق حیدریست
اهل راز است آنکه کامل دل شود
نه چو حیوان پای او در گل شود
اهل راز آنست با دلدل سوار
عهد او باشد بمعنی استوار
اهل راز آن شد که با شاه نجف
در معانی دیده باشد لو کشف
اهل راز آنست کو آگاه شد
او بدین مصطفی همراه شد
اهل راز آنست کو با مرتضا
در سوی الله گفت لو کشف الغطا
اهل راز آنست کو از دید گفت
نی چو تقلیدی که از تقلید گفت
اهل راز آنست کو ره راست رفت
نی چو ظاهر بین که هر سو خواست رفت
اهل راز آنست کز کوثر چشید
شربت باقی ز ساقی درکشید
اهل راز آنست با حق راز گفت
بعد از آن آن راز با خود باز گفت
اهل راز آنست در شبهای تار
او بحال خویشتن گریید زار
اهل راز آنست کو از خود برست
بر سریر تخت سلطانی نشست
اهل راز آنست کز خلقان گریخت
لاجرم از پیش او شیطان گریخت
اهل راز آنست کو واصل بود
واقف او از عارف کامل بود
اهل راز آنست کآید او وحید
خاتم ملک ولایت را بدید
اهل راز آنست کو را عشق گفت
من ندارم رازها از تو نهفت
راز اهل راز آگاهی بود
گر نفهمی تو ز کوتاهی بود
اهل راز آن شد که او آزاد زیست
در مجرد خانه استاد زیست
اهل راز آنست خود را فرد ساخت
او به تسلیم رضا با درد ساخت
اهل راز آنست با حقّ آشناست
در معانی همنشین جان ماست
اهل راز آنست چون من کار کرد
خویش را با نور ایمان یار کرد
اهل راز آنست صبح و شام را
او بطاعت بگذراند کام را
اهل راز آنست کو شد مست دوست
گفت مستیام همه از خمّ اوست
اهل راز آنست بی می مست شد
او به پیش عارفان پابست شد
اهل راز آنست شبها تا بروز
مظهر عطّار خواند او بسوز
اهل راز آنست در خلوت نشست
وآن درمعنی بروی غیر بست
معنی اوّل بذات اوست ذکر
معنی آخر ز لطف اوست فکر
معنی اوّل نبوت را عطا
معنی آخر ولایت را صفا
معنی اوّل رسید اسرار غیب
معنی آخر برآورد او ز جیب
معنی اوّل شنوده مصطفی
معنی آخر ربوده مرتضی
معنی اول به پیش او عیان
معنی آخر شنوده بی بیان
معنی اوّل ازو سر برزده
معنی آخر بمنبر بر شده
معنی اوّل جهان را نور داد
معنی آخر بعقبی سور داد
معنی اوّل که باشد این بدان
معنی آخر تو از مظهر بخوان
معنی اوّل امیرالمؤمنین
معنی آخر امام المتقین
معنی اوّل شه دلدل سوار
معنی آخر گرفته ذوالفقار
معنی اوّل شفیع امّتان
معنی آخر شده عطّار دان
معنی اوّل بعالم نور تست
معنی آخر به آدم نور تست
معنی اوّل بیان انّما
معنی آخر عیان هل اتی
معنی اوّل تو ای در سروری
معنی آخر تو ای در رهبری
معنی اوّل کلام کردگار
معنی آخر توی اسرار یار
معنی اوّل عیانی در یقین
معنی آخر نهانی در زمین
معنی اوّل تو پیدا آمدی
معنی آخر تو شیدا آمدی
معنی اوّل تو ای در سرّلن
معنی آخر توئی در پیرهن
معنی اوّل بیان انبیا
معنی آخر نشان اولیا
معنی اوّل جهان را غلغله
معنی آخر زمان را ولوله
معنی اوّل تو جان آری به تن
معنی آخر برون آری بفن
معنی اوّل تو حکمی راندی
معنی آخر بخویشش خواندی
معنی اوّل تو آدم را رفیق
معنی آخر بروح الله طریق
معنی اوّل کمالت بیزوال
معنی آخر برون از قیل و قال
معنی اوّل ظهوری در ظهور
معنی آخر شکوری که غفور
معنی اوّل تو مقصود آمدی
معنی آخر تو محمود آمدی
معنی اوّل تو نطق هر زبان
معنی آخر تو گفتی هر بیان
معنی اوّل تو نور آسمان
معنی آخر رفیق انس و جان
معنی اوّل بعاشق گفتهٔ
معنی آخر بصادق گفتهٔ
معنی اوّل خدا دادت بعلم
معنی آخر عصا دادت بحلم
معنی اوّل ز فیضت راه یافت
معنی آخر ز جبیبت ماه تافت
معنی اوّل بنامت اوّلیست
معنی آخر بنامت آخریست
معنی اوّل تو تاج انبیا
معنی آخر رواج اولیا
معنی اوّل ترا قرآن کتاب
معنی آخر ترا ایمان خطاب
معنی اوّل ز تو اسرار یافت
معنی آخر ز تو انوار یافت
معنی اوّل به ایمان عطف تو
معنی آخر بانسان لطف تو
معنی اوّل قبای قدّ تو
معنی آخر ردای جدّ تو
معنی اوّل بصادق ختم کن
معنی آخر بعاشق ختم کن
معنی اوّل که صدق اولیاست
در جهان میدان علی موسی الرّضاست
ای ز تو اسرار مبهم آشکار
بر درت عیسی بن مریم پردهدار
علم اسرار لدّنی پیش تست
سالک اسرار حقّ درویش تست
خود تو بودی در دل منصور نور
زآن ازو آمد اناالحقّ در ظهور
غیر تو خود نیست در عالم کسی
این شده بر من معیّن خود بسی
هم تو روحی در بدن هم نور دین
هم تو باشی با نبوّت همنشین
هر زمانی جبّهٔ داری بتن
گه قبا سازی ورا گه پیرهن
گه نمائی خویش را در آینه
جلوه گر گردی تو درهر آینه
گه بپوشی خود لباس عاشقان
گه شوی اندر میان جان نهان
گه بمظهر وصف خودسازی عیان
گه بجوهر کشف خود سازی بیان
گه باشتر نامه داری حالها
در لسان الغیب داری قالها
گه باشتر نامه گوئی راز خود
گه به اشتر نامه داری ناز خود
گه به اشتر نامه گوئی سرّ هو
گه به اشترنامه داری گفتگو
گه به اشتر نامه عاشق بوده
گه به اشتر نامه صادق بودهٔ
گه میان اشتران گشتی نهان
از تو دلها چون جرس اندر فغان
گه درآئی در میان راز
گه کنی در ملک معنی ترکتاز
گه عرب گردی و گوئی زنجبیل
گه همی خوانی تسمّی سلسبیل
گه بپوشی عقل رادستار عشق
گه ببندی شیخ را زنّار عشق
گه میان جمع باشی جام می
گه بهار آیی و گه باشی بدی
گه تو ترکی در حبش گه فارسی
گه بملک روم مثل حارسی
گه قدم داری بمصر و گه بشام
ماوراءالنهر داری خود مقام
گه خراسانی شده در ملک طوس
تاترا عطّار باشد پای بوس
گه خطائی خوانمت اندر ختن
گه امیری با اسیری در سخن
گه به تخت و دشت داری تکیه گاه
گه درون کاشغر داری سپاه
گه خجند واندجان را کرده سیر
گه گشاده در بخارا باب خیر
گه بخوارزمی و گه در مرو و تون
گه کنی شاپور ما را سرنگون
گه عراق و فارس را برهم زنی
گه به آذربایجان این دم زنی
گه به گیلان در روی چون ششدری
گه درون شیروان بر منبری
گه تو پوشی اردبیلی را لباس
گه حلب را کردهٔ تخت اساس
گه بقسطنطین درآیی خود بقهر
گه فرنگی را دهی ناقوس دهر
گه درآیی خود بهندستان زمین
تا ببینی آنچه دیدی پیش ازین
گه میان انبیا در خرقهٔ
گه میان اولیا در خرقهٔ
در جهان در هر زمان غوغای تست
خود بهر قرنی بجان سودای تست
بر سریر ملک و دولت کام تو
در دل آدم همه آرام تو
گه بمکّه خان سلطانی نهی
گه نجف را گنج پنهانی نهی
سالها در ملک سرمد بودهٔ
در مدینه با محمّد بودهٔ
با تمام انبیا همراه تو
خود تمام اولیا را شاه تو
ای تو کرده جان مشتاقان کباب
ای تو کرده ملک جسمانی خراب
هرچه خواهی آن کنی سلطان توئی
بر جراحتهای ما درمان توئی
آنچه حکم تست من آن میکنم
جان فدای جان و جانان میکنم
داغ ماند خود بجانم سود تست
بهر سودش خود وجودم عود تست
من شدم تسلیم بهر سوختن
وآن قبای آتشین را دوختن
سوزشی کز تست مرهم خوانمش
درد کان از تست راحت دانمش
آتشی کز تست من پروانه وار
اندر آن آتش درآیم بیقرار
آنکه سوزی نیستش خاکستر است
وآنکه سوزد همچو اخگر انور است
شعلهٔ آتش زدی درجان ما
آتشینم ساختی خوش مرحبا
در زدی آتش که تا سوزی مرا
خود چه باشد ذرّهای پیش ضیا
من نیم خود هیچ و جمله خود توئی
من زخود برداشتم اسم دوئی
من وجود خویش را انداختم
جان خود را پیش جانان باختم
گر تو خواهی تاشوی آزاد و فرد
آر تسلیم و رضا وسوز و درد
درد و سوزش حال درویشان بود
ناله و غم در دل ایشان بود
سوخت او عطّاررا از شوق خویش
درد او مرهم کنم بر جان ریش
هر دلی کز درد تو بی ذوق شد
همچو شیطان گردنش در طوق شد
هرچه از پیش تو باشد خوش بود
بس لطیف و نازک ودلکش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از عطار نیشابوری است که به موضوع شناخت خدا و مظهر او، یعنی پیامبر اسلام و امام علی (ع)، میپردازد. شاعر ضمن تأکید بر اهمیت اخلاص در عبادت و پرهیز از ریا، به درسهای معنوی و روحانی میپردازد و اهمیت محبت و پیوند با اهل معرفت و دلدادگی به حق را بیان میکند. عطار با اشاره به اسرار مکتوب و کلام انبیا و اولیا، خواننده را به شناخت بهتر خود و درک عمیقتر معانی دعوت میکند.
او به توصیف مظهر حق و فضائل اهل بیت، به ویژه علی (ع)، میپردازد و میگوید که تنها با درک این معانی میتوان به معرفت حقیقی رسید. عطار همچنین به ارتباطات معنوی و تأثیر آن بر روح و جان انسان اشاره میکند. در نهایت، او با دعوت به محبت، اخلاص و تسلیم در برابر حق، به اهمیت عشق و دلدادگی به خدا و انبیا تأکید میکند. این شعر دعوتی است به تأمل در وجود و پیوند عمیق با حقیقت و معنای زندگی.
هوش مصنوعی: ای برادر، از تظاهر و فریب دوری کن و قلمت را برای نوشتن آماده و تیز کن.
هوش مصنوعی: به خاطر حرمت و احترامم، چهرهات را از من دور نکن و این کلام را به یاد این درویش بسپار.
هوش مصنوعی: با پاکی و صداقت بنویس و در دل خود نسبت به حاسدان هیچ خیالی نداشته باش.
هوش مصنوعی: از تو تنها این شکل باقی میماند که نشانی از تو است و در روز حساب به نفع تو شفاعت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: من با خدا پیمان بستهام ای جوان که در بهشت، بدون تو نباشم.
هوش مصنوعی: من عهد کردهام که این مظهر را بنویسم و در یک زمان در بهشت، بدون او نباشم.
هوش مصنوعی: آن کسی که ایمان و عقیدهاش را محکم دارد، بهشت عدن از آن او خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو کتاب خود را مظهر خدا قرار دهی، بدان که این خود نوعی عبادت است.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود کینه و ناراحتی نگه داری، هیچ عبادتی از تو پذیرفته نخواهد شد و این وضعیت شایستهتر از آن است که تو با آن زندگی کنی.
هوش مصنوعی: بدان که حیدر (علی) به تو عطا میکند جامی که تو را فیاض و بخشنده به ویژه و عموم مردم میسازد.
هوش مصنوعی: نویسنده وحی از کلام خدا نوشت و نویسنده ما نیز درباره فضائل آن شاه نوشت.
هوش مصنوعی: خداوند تو را بیامرزد اگر بتوانی مانند ما این نماد را به تصویر بکشی.
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا در این جهان به عنوان تجلی و نماینده حقیقت بشناسد، تمام دنیا را از علم و معرفت پر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مورد او شک و تردید داشته باشد، در حقیقت به چیزی لعنت میفرستد، زیرا او نشانهای از بهشت را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: شک باعث میشود تا آرامش و یقین واقعی در دل تو جای بگیرد و بهشت را درونت احساس کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که در جامعه یا محیطی که از اسرار و رازهای درونی خبر دارد، قرار بگیرد، میتواند به وضوح به تمامی رازها و اسرار دیگران نیز پی ببرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را نماینده و مظهر قرار دهد، به واقع میتواند به این مقام برسد و با کسی که دارای صفات بلند و نیکوست، همنشین و همراه گردد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال جان خود هستی، به مکان روشن و الهی بیا و دعا کن؛ زیرا در آنجا خداوند جانت را به تو خواهد بخشید.
هوش مصنوعی: من جلوهای از زندگی هستم که جان تازهای به همه چیز میبخشم، همانطور که روح، جوهر وجودم را به زندگی میآورد و مانند سپیدهدم، انرژی و تازگی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: ذات من روحی به جهان میبخشد، زیرا او از معنا و مفهوم قرآن سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: جوهر وجودت میتواند به حق و حقیقت برسد یا اینکه نوری از حق در قلب تو تابیده شود.
هوش مصنوعی: شخصیت من از زیباییهای نور الهام گرفته و مانند موسی که در کوه طور با پروردگار خود آشنا شد، به شناختی عمیق از خود دست یافتهام.
هوش مصنوعی: ای آن که نشانه منی، تو مانند زبان غیب میباشی که اسرار دو جهان را بازگو میکنی.
هوش مصنوعی: منظور از این بیت این است که در قالبهای دینی و قوانین شرعی، نشانههایی از وجود خداوند و حقیقتهای معنوی در آن وجود دارد. اما در سیر و سلوک روحانی و عرفانی، این حقیقتها به صورت عمیقتر و واقعیتری نمایان میشوند.
هوش مصنوعی: منظور این است که نمایانگر واقعی من در قوانین و دستورهای دینی مشخص شده است و به سوی بهشت، راهی باز و روشن وجود دارد.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت به این نکته اشاره میکند که او خود را شاعر نمیداند و در واقع، شعر خود را با مضامین عرفانی ترکیب کرده است. به عبارت دیگر، او بیشتر به جنبههای عرفانی و معنوی شعرش اهمیت میدهد تا صرفاً عنوان شاعر بودن.
هوش مصنوعی: اگر تو ای شاعر مرا ببینی، به خوبی از باطن و ذات من آگاه خواهی شد.
هوش مصنوعی: این دوران نشان میدهد که شعر تو چه ظرافتهایی دارد و دیگر نمیتوانی از آن خط و خالی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که توضیح و قواعد زبان، صرفاً نمایانگر روح و عمق مفهوم نیستند. در واقع، صرف و نحو تنها جنبههای ظاهری زبان هستند و نمیتوانند احساسات و معانی واقعی کلمات را به طور کامل منتقل کنند.
هوش مصنوعی: پس از تو، عطار و درویشهای حقیقی معارف و درسهای عمیق را به دیگران آموزش خواهند داد و در این راه تلاش میکنند.
هوش مصنوعی: اگر خود خوارج تو را نخوانند، ارزش و بهای این گوهر تو کم نمیشود.
هوش مصنوعی: جواهر وجود تو به گوش شخصی که رازها را میداند رسید، چرا که او با کسانی که حقیقت را میشناسند و با آنها همراه شده است.
هوش مصنوعی: در خلوت و نزدیکی به معشوق، حقیقت وجود او را بشناس و نزد خودت اسرار را پنهان نگهدار.
هوش مصنوعی: به میدان معانی برو و به کلام و مفاهیم بپرداز، چرا که تو را در شرایطی رها کردهاند که باید سریع و آماده پاسخ دهی.
هوش مصنوعی: بهخفا خود را حفظ کن، چون به درگاه تو آمدهام و میخواهم در امان باشم تا این مشکل به دست بیگانگان نیافتد.
هوش مصنوعی: این کتابها توضیحاتی درباره "انما" به همراه دارند و همچنین این کتابها بیانگر آیات "هل أتی" هستند.
هوش مصنوعی: این کتابها سخنانی از پیامبر دارند و این کتابها همچنین دو نور از او را در خود دارند.
هوش مصنوعی: این کتاب حاوی رازهای درویشان است و این کتابها شامل سخنان دلیران و شجاعان میباشند.
هوش مصنوعی: این کتاب مانند یک عالم بزرگ و رهبر است و تمام مطالبش بیانگر سخنان پیامبران است.
هوش مصنوعی: این کتاب پس از من صحبت خواهد کرد و به شما خواهد گفت که چه کارهایی را انجام دهید و چه کارهایی را نکنید.
هوش مصنوعی: این کتاب، زبان و گفتار اولیا و انسانهای خاص است و همچنین محل و جایگاه پیامبران را نیز به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: این کتاب نمایانگر شخصیت و روحیه مردان ماست و همچنین نشانهای از ایمان و باورهای عمیق ما به شمار میآید.
هوش مصنوعی: این کتاب، حاوی رازهای درونی من است و همچنین، محوری برای درک احساسات و افکار من به شمار میرود.
هوش مصنوعی: این کتاب، مانند خود آدم است که به عنوان یک دوست و همراه برای عیسی بن مریم آمده است.
هوش مصنوعی: این کتاب از نیروی الهی سخن میگوید و شوق و شوری را در جهان ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: کتاب من را جبرئیل در آسمان خیلی زیبا خواند و فرشتگان نیز بدون گفتگو و خستگی آن را تکرار کردند.
هوش مصنوعی: این کتاب به گفته احمد مختار، در میان کوچه و بازار منتشر شده است.
هوش مصنوعی: احمد مختار این کتاب را مطالعه کرد و پس از آن به دل عطّار توجه کرد.
هوش مصنوعی: این کتاب درباره ستایش و مدح علی، اولین امام شیعه و بزرگترین ولیالله است.
هوش مصنوعی: این کتاب، قدرت و قوتی را که از پیام «حیّ لایموت» به دست آمده است، به عطار هدیه کرده است.
هوش مصنوعی: این کتابها نشانهای از دانش و آثار او هستند، مانند کفهایی که بر روی آب جریان میکنند و به ظاهر میآیند.
هوش مصنوعی: این کتاب از بالاترین مقام و جایگاه الهی نازل شده است و به نوعی سخنی از آدم به شمار میرود.
هوش مصنوعی: این کتاب از شیشهٔ قدرت نشأت گرفته و در آن، عالم مسایل پنهان و غیب، گواهی داده شده است.
هوش مصنوعی: این کتاب، ممکن است متعلق به کسانی باشد که اهل معنا هستند یا شاید جانشینی برای عطار باشد.
هوش مصنوعی: این کتاب از آغاز صبح به حقیقت و روشنی اشاره کرده و به نمادهایی که نباید به آنها نگاه کرد، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این کتابها با کسانی که به رازهایشان آگاه هستند همراه شد و به گوشهی خلوت آن پادشاه رفت.
هوش مصنوعی: این کتابها حالتی از نوشیدنی پاک و زلال ایجاد میکنند که در روح و جان انسانهای باایمان و اهل دل، جلوهگر میشود.
هوش مصنوعی: در این نوشته، به بحث درباره عبادت پرداختهام و رازهای عمیق آن را در شبها جستجو کردهام.
هوش مصنوعی: این کتاب پر از راز و رمز است و هزاران نکته ارزشمند در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: این کتاب از نام نمایندهای بزرگ و معنوی نشأت گرفته است، زیرا او پیش از حیدر (علی) آمده و از او الهام گرفته است.
هوش مصنوعی: این کتاب پیامی از سوی حقیقت به تو میدهد و به تو دانشی ارزانی میدارد.
هوش مصنوعی: این کتابهای گمراهکننده، میتوانند راهنمایی باشند برای کسی که در مسیر درستی قرار بگیرد و به مقام والایی برسد.
هوش مصنوعی: این کتاب از سوی هادی به تو میرسد، آماده باش که مهدی به زودی خواهد آمد.
هوش مصنوعی: این کتاب مانند دریای بیپایانی است که در آن رازهای دو جهان به روشنی نمایان است.
هوش مصنوعی: این کتاب، برترین منبع از همه علوم است و این گفته، مایه آزار و رنج کسانی است که در پی نقد و اعتراض هستند.
هوش مصنوعی: این کتابها مانند غواصانی هستند که در عمق دریا به جستجوی یکایک کلمات میپردازند و از چشمه زلال و خوشگوار معرفت بهره میبرند.
هوش مصنوعی: این کتاب، مانند آینهای است که دل را پاک و روشن میکند و این سخن، دعا و ذکر عاشقان خداوند است.
هوش مصنوعی: عزیزم، این کتابها را بیاموز و بعد از آن برای دستیابی به خوشبختی در دنیای دوگانه تلاش کن.
هوش مصنوعی: این کتاب حاصل سخنان عطّار است و مانند این سخنان در دنیا کجا یافت میشود؟
هوش مصنوعی: این کتابها در حقیقت مانند خنجری هستند که به جان انسان آسیب میزنند، اما در واقع بیشتر شبیه تیرهایی هستند که به هدفی بزرگتر نشانه رفتهاند.
هوش مصنوعی: این جمله نشاندهندهٔ این است که این سخن به نوعی مورد توجه و گفتگو قرار گرفته و به طور خاص به عالیترین و بهترین همفکران و شخصیتها اشاره دارد. در واقع، این نکته به ویژگیهای عمیق و محترم آن گفتار اشاره میکند و به نوعی به ارزش معنایی و فرهنگی آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این سخن نشاندهندهی نازکدلی و ظاهربینی است، اما در واقع خود حقیقی و واقعی چیزی است مانند سنگی که درون سبویی قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای خوارج، کینه و دشمنی را کنار بگذار و ذهن خود را مانند آئینه پاک و صاف کن.
هوش مصنوعی: برای اینکه هم خدا و هم مردم را راضی کنی، باید جان خود را به نور و بخشش پر کنی.
هوش مصنوعی: من که عطار هستم، به خاطر محبت و زیبایی تو سالها در تنهایی و سکوت به تفکر و تماشا مشغول بودهام.
هوش مصنوعی: من هیچ حرفی در مورد این موضوع نگفتم، اما به این سخن خیلی توجه و دقت داشتم.
هوش مصنوعی: بعد از مدتی با خودم فکر کردم که تا کی میخواهی به مانند سنگی در ظرف آب بیحرکت و بیتحرک باقی بمانی؟
هوش مصنوعی: آنچه تو در آفرینش مشاهده کردهای و آنچه را که از ناظران بزرگ دیدهای.
هوش مصنوعی: رمزی را بگو که یادگاری از تو باقی بماند و او همیشه ثابت و پایدار بماند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی به شما توصیه میکند که از عبارات و تعالیم عطّار سخن بگویید، زیرا عطّار به مانند شیر خداست و به شما قدرت و آگاهی میدهد. در واقع، او به متانت و عمق کلام عطّار اشاره دارد و به اهمیت بیان آن تأکید میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که پیامآور غیب به گوشم رسید، دیگر نتوانستم صحبت کنم و از آن لحظه به بعد سکوت کردم.
هوش مصنوعی: او گفت که من به حکم مظهری هستم که از جوهر کل جوهرها میآید.
هوش مصنوعی: عظمت و پاکی وجود پیامبر گرامی اسلام، نماد و نمایانگر تمام صفات متعالی و بکر است و امام علی (ع) نیز تجلی این بزرگی و پاکی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: کسی که نمایانگر صفات خداوند است، همان کسی است که شهر علم و دانش احمد (پیامبر اسلام) را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: مفهوم این بیت به این صورت است که حقیقت و اصل وجود از خداوند نشأت میگیرد و دانشمندان هم به خوبی به این موضوع آگاهند. آنها میدانند که همه چیز از منبع حقیقی و الهی است و این مطلب برایشان روشن و بدیهی است.
هوش مصنوعی: علمی که ما داریم، دانش کلام خداوند است و هیچ دانشی بالاتر از این برای من باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: دانش من شامل احادیث است و من این پیام را برای تو آوردهام.
هوش مصنوعی: من همیشه در مسیر پیامبر قدم میزنم و به سوی علی، با اعتقاد و عشق، حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: این راهی است که باید بروی و از شیوهام یاد بگیر. برای نشان دادن حقیقت، جان خود را در پا بگذار.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زندگی پایدار و جاودانهای هستی، باید به عمق وجود خود بروی و حقیقت جان را درک کنی.
هوش مصنوعی: هر کتابی که تحت تأثیر این سخن قرار گرفت، آن را بسوزان و همه چیز را تمام کن.
هوش مصنوعی: وقتی صحبتهای تو از حقیقت باشد، من نیز حق را به تو خواهم گفت. پس از آن، در مسیر اتحاد و یکی شدن به دنبالت میآیم.
هوش مصنوعی: محل و مسیر اتصال و یکپارچگی، جایی است که درویشان و عارفان زندگی میکنند و معتقدات درست و حقیقی آنها بهخوبی بیانگر این وحدت است.
هوش مصنوعی: هر کس که ارتباطی با کسانی که به حقیقت و وصال وصل هستند برقرار کند، در نهایت به آنها وابسته شده و سرنوشتش به این پیوند گره میخورد.
هوش مصنوعی: من با خود واقعیام پیوند برقرار کردهام و نفس خود را به قید و بند آوردهام.
هوش مصنوعی: از خواب غفلت بیدار شو و توجه کن، چون تو در این دنیای فانی مثل موش در بیابان سرگردان هستی.
هوش مصنوعی: ای دوست، آیا به این نکته توجه کردهای که چقدر خود را با آدمهای بد و بداندیش میسنجی؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از خواستهها و تنبلیهای خود فاصله بگیرد، از خواب بیخبری بیدار میشود.
هوش مصنوعی: ای برادر، ما با عقل و خرد به اینجا آمدهایم و در تمامی علوم دنیا اطلاعات و تجربهها را منتقل کردهایم.
هوش مصنوعی: من به دریایی بزرگ تبدیل شدم و امواجی را تجربه میکنم. پس یک قطره در مقابل من چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: ما به عمق دریا راه یافتهایم و پیش از آنکه مرگ مشخصی داشته باشیم، در حقیقت مردهایم.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر غفلت، در خواب مرگ فرو رفتهای، هیچگاه ظلم و بدعت را ترک نکردی.
هوش مصنوعی: نخست باید خود را بشناسی تا بتوانی به دانایی دست یابی و به حقیقت وجود خود پی ببری.
هوش مصنوعی: خودت را فراموش نکنی، چون حیوانات که فقط به دنبال نیازهای اولیه و غریزی خود هستند. شناخت و درک خودت اهمیت زیادی دارد.
هوش مصنوعی: تو از نسل انسانها هستی و در وجود تو هیچ کمبود معنایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از پدر و grandfather خود دور شو، زیرا لباسها برای شیطان بافته شدهاند.
هوش مصنوعی: انسانی که با شیطانها همراه میشود، در واقع خودش را با آنها یکی کرده است، زیرا او نیز مانند آنها سخن میگوید و عمل میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند شیطان رفتار کند، ملعون و نکوهیده است، اما کسی که مانند انسان زندگی کند و رفتار کند، رحتمند و شایسته ستایش است.
هوش مصنوعی: انسان به گونهای آفریده شده که میتواند درک و فهم بالایی داشته باشد و ذات او نیز پاک و خالص است.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که نشانه یا نمای من، نشاندهندهی ارزشی بسیار بالا است و این ارزش از ذات و بنیاد آن موضوع برمیخیزد. به عبارت دیگر، آنچه که در من وجود دارد، ریشه در ماهیت و اصل خود دارد و نشاندهندهی ویژگیهای باارزش و نیکو است.
هوش مصنوعی: معنای واقعی من از گنجینه اوست. اگر مدعی این موضوع را درک نکند، به زحمت و عذاب دچار خواهد شد.
هوش مصنوعی: جوهر و حقیقت وجود من به دلیل وجود مرتضی است، زیرا او در این دو جهان منبع هدایت و راهنمایی است.
هوش مصنوعی: مصطفی و مرتضی از یک اصل و ذات هستند و مانند نوری که در یک جا تجمع کرده، با خداوند یگانه در ارتباطند.
هوش مصنوعی: مصطفی و مرتضی، روح و جان هستند. تو باید بدانید که این رازها در دنیا چه معنایی دارند.
هوش مصنوعی: مصطفی و مرتضی، رازهای پنهان خود را میدانند و هیچ عیبی بر محبتشان وارد نیست.
هوش مصنوعی: عطار در این لحظه به رازها و اسراری دست یافته است و به واسطه دیدار، نوری از آن را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: در جهان هیچکس مانند عطاری که به اسرار و رموز آگاه باشد، نیامده است.
هوش مصنوعی: اگر از درک معانی او غافل شوی، هیچ احساسی از معانی به دست نخواهی آورد.
هوش مصنوعی: عشق واقعی و اصلی در شناخت و محبت به حضرت علی (ع) نهفته است، زیرا جز این محبت، هیچ چیز دیگری در این دنیا به عنوان وطن و سرزمین اصلی ما محسوب نمیشود.
هوش مصنوعی: اصل مفهوم این است که مسیر واقعی، حرکت در راه اوست و از طریق دنیای بیرونی به دست میآید.
هوش مصنوعی: عمیقترین مفهوم این است که روح و وجود من از او نشأت میگیرد و در درک معانی وجود معشوق، زیبایی و خوشایندی خاصی نهفته است.
هوش مصنوعی: هر کس که محبت و عشق را در زندگی خود پیدا کند، به طرف راه راست هدایت میشود و در کنار دیگران بهخصوص اهل معرفت، مثل عطّار، قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: تاج سلطنت من در اختیار اوست و مفهوم وجود من از دست او شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: من با معانی عمیقی آشنا هستم و فقط افرادی که به رازها پی بردهاند، میتوانند این معانی را درک کنند.
هوش مصنوعی: کسی که به رازی دست پیدا میکند، باید ایمان و دیانت داشته باشد و تنها با افرادی که صاحب راز و حقیقت هستند، نشست و برخاست کند.
هوش مصنوعی: او به جمع اهل راز و معرفت پیوسته و همچون سلمان، راه حق و شجاعت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را دنبال میکند.
هوش مصنوعی: کسی که به درک عمیق و کامل میرسد، انسان واقعی است و نباید مانند حیوانات محدود و گرفتار در مشکلات زندگی شود.
هوش مصنوعی: افراد با درک عمیق و راز از آن کسانی هستند که با عشق و تکیه بر وعدههای خود، ارتباطی پایدار و محکم برقرار میکنند.
هوش مصنوعی: شخصی که به عمق دانش و رازها دست یافته، توانسته است با مقام عالی و پرمعنا در مواجهه با بزرگترین مفاهیم عالم قرار گیرد.
هوش مصنوعی: کسی که به اسرار آگاه است، آن کسی است که با درک و شناخت عمیق به مقام و شخصیت پیامبر (مصطفی) پیوسته است.
هوش مصنوعی: کسی که با مرتضی (علیهالسلام) در راه خدا صحبت کند، اهل راز و معرفت است، حتی اگر پردهها کنار برود.
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت و رازها پی میبرد، از درون و بصیرت خود سخن میگوید و نه از روی تقلید و الگو گرفتن از دیگران. او از شناخت عمیق خود میگوید، نه به صرف کپیبرداری از آنچه دیگران گفتهاند.
هوش مصنوعی: کسی که به درستی و به طور مستقیم به حقیقت میرسد، اهل راز و اسرار است. او مانند ظاهر بینها نیست که به سادگی و با توجه به ظواهر، به هر سمتی که بخواهد برود.
هوش مصنوعی: افراد با معرفت و رازدار کسانی هستند که از چشیدن نوشیدنی زندهبخش کوثر، طعم ماندگاری را تجربه کردهاند و این تجربه را از ساقی گرفتهاند.
هوش مصنوعی: آدمی که با خداوند ارتباط خاصی دارد، پس از رازگویی با او، آن راز را برای خود نیز بیان میکند و به آن فکر میکند.
هوش مصنوعی: مردم بااخلاق و با فهم در شبهای تاریک به حال خودشان و مشکلاتشان گریه میکنند و به تفکر درونی میپردازند.
هوش مصنوعی: کسی که خود را کنار بگذارد و به رازها و حقیقتها رهنمون شود، میتواند بر جایگاهی بزرگ و با عظمت قرار گیرد.
هوش مصنوعی: اهل راز کسی است که از مردم دوری میکند و به همین دلیل شیطان نیز از نزد او فرار میکند.
هوش مصنوعی: کسی که به عمق رازها آشناست، باید به حقیقت وصل شده باشد و از شناخت عارفان کامل برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: کسی که آگاه به رازهاست، هرگز تنها نمیآید؛ بلکه او به ملاقات ولیّ و سرپرست باز خواهد گشت.
هوش مصنوعی: کسی که در دایره محبت و عشق قرار دارد، به درستی میداند که عشق او را از دیگران جدا میکند و نمیتواند از رازهای دل خود به راحتی با دیگران سخن بگوید. او در عشقش پیش از گفتن آنچه در دل دارد، نخستین بار با معشوق خود در ارتباط است و از آن رازها فقط برای او میگوید.
هوش مصنوعی: اگر کسی به راز و حقیقت پی ببرد، نشان دهنده آگاهی و درک اوست؛ اما اگر تو نتوانی این مسائل را درک کنی، نشاندهنده ناتوانی و کمعمق بودن فهم توست.
هوش مصنوعی: کسانی که به رازها آگاهند، به حالتی دست یافتهاند که او به شکل آزاد و رها زندگی میکند و در مکانی تنها و بیهمسفر به تحصیل علم مشغول است.
هوش مصنوعی: کسانی که به معنای عمیق زندگی پی بردهاند، خود را از جنبههای ظاهری جدا کرده و با پذیرش نفس خود و تحمل مشکلات، به آرامش و رضایت رسیدهاند.
هوش مصنوعی: کسانی که با حق و حقیقت آشنا هستند، در عمق معانی و مفاهیم زندگی با ما همراهاند و از رازهای وجود مطلعاند.
هوش مصنوعی: افرادی که به رازهای درونی آگاهند، مانند من، کارهای خود را با نور ایمان روشن کرده و هدایت میکنند.
هوش مصنوعی: انسانهای اهل راز و معرفت، روز و شب را با اطاعت و بندگی سپری میکنند و از این طریق به کمال و سعادت میرسند.
هوش مصنوعی: انسانی که به محبت و عشق علاقهمند است، به اوج شوق و سرور میرسد و میگوید که تمام شادی و سرمستیاش از وجود محبوبش ناشی میشود.
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت و رازهای عمیق آگاه است، با نوشیدن شراب عشق مست میشود و در حضور عارفان و آگاهان به دلیل درک عمیقش، به بندشان درمیآید.
هوش مصنوعی: در دل شب، افرادی که به اسرار آگاه هستند، تا صبح با عشق و ardor در یاد خداوند مشغولند و او را با حرارت و اشتیاق میپرستند.
هوش مصنوعی: آدمهای دانا و اهل راز، در تنهایی و آرامش به تفکر میپردازند و درک خود را فقط به افراد خاصی منتقل میکنند و در برابر دیگران آن را پنهان میسازند.
هوش مصنوعی: معنی اولیه به خود او مربوط میشود و ذکر معنای دوم ناشی از محبت و لطف اوست.
هوش مصنوعی: در ابتدا، هدایت و پیامبری را به ما میدهد و در پایان، با پاکیزگی و صفا به مقام ولایت میرسیم.
هوش مصنوعی: معنای اولیه اسرار نهفته و پنهان به ما معرفی شد، و در نهایت، به وضوح و به شکلی ملموس از درون خود شخص، آن را بیان کرد.
هوش مصنوعی: شنوندهی اول، معنی پیامبر را درک میکند و در نهایت، معنای عمیقتری که به علی مربوط میشود، گرفته شده است.
هوش مصنوعی: در حضور او، معنای اولیه به وضوح مشخص است و معنای نهایی را کسی بدون بیان شنیده است.
هوش مصنوعی: معنای نخست از او پدیدار شده و معنای آخر بر منبر بیان میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در آغاز جهان، نور و روشنی به آن بخشیده شده است و در انتها نیز خوشی و لذت جاویدان به زندگی انسانها داده میشود. به عبارتی، شروع زندگی با امید و روشنی است و پایان آن به خوشی و سعادت ختم میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که اولین معنای چیزی، در واقع به معنای پایانی آن بستگی دارد و تو میتوانی از جذبه یا نماد آن بهره ببری.
هوش مصنوعی: نخستین مفهوم امیرالمؤمنین، در واقع، همان تعبیر نهایی امام پرهیزکاران است.
هوش مصنوعی: شخصی که در عشق و محبت از دیگران پیشی گرفته و به مقام بلندی دست یافته، در نهایت به دستاوردی عظیم و پرارزش نائل میشود.
هوش مصنوعی: در ابتدا، شفیع برای تمام ملتها بود و در انتها، این معنا به شخصی به نام عطّار نسبت داده شده است.
هوش مصنوعی: نور نخستین به معنای آگاهی و روشنایی وجودی است که به جهان بخشیده شده است، و در معنای دیگر، این نور به انسان نیز تعلق دارد و او را به شناخت و حقیقت راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: معنی ابتدایی بیانگر این است که فقط معنی نهایی مشخص و واضح است.
هوش مصنوعی: ای خوشبختی و سروری، تو سرچشمه و آغاز هر خوبی هستی. تو همچنین در مقام رهبری و هدایت، به اوج خود رسیدهای و سرانجام همه چیز به تو مربوط میشود.
هوش مصنوعی: خداوند در آغاز کتابش به حقیقت وجودی تو اشاره کرده و در نهایت نیز به رازهای محبوبی که در دل داری، پرداخته است.
هوش مصنوعی: معنی اول به وضوح و مشخصی در واقعیت وجود دارد و به یقین قابل درک است، ولی معنی آخر به طور پنهانی و نامعلوم در دل زمین نهفته است.
هوش مصنوعی: در ابتدا تو را شناختم و فهمیدم که چه کسی هستی، اما در پایان، دلبسته و شیفته تو شدم.
هوش مصنوعی: تو آغاز هر چیزی هستی و در حقیقت، به نوعی پایان هر چیز نیز به حساب میآیی.
هوش مصنوعی: معنای ابتدایی که پیامبران مطرح میکنند، در واقع بیانگر حقیقتی است که در انتهای مسیر، اولیا و بندگان خاص خدا به آن دست مییابند.
هوش مصنوعی: آغاز جهان با شور و هیاهو همراه است و پایان زمان هم با صدایی پرآشوب و جنب و جوش مشخص میشود.
هوش مصنوعی: جمله به این معناست که در ابتدا تو روح و جان را در وجود خود میپروری، اما در نهایت این روح و جان را به دنیا و مردم نشان میدهی.
هوش مصنوعی: در ابتدا، تو دستوری صادر کردی و در پایان، به او لطف و محبت نشان دادی.
هوش مصنوعی: معنی اولیه شما به انسان، دوستی است و در انتها، به روح خدا راه میبرد.
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی تو همیشگی است و معنای واقعی آن فراتر از هر حرف و بحثی است.
هوش مصنوعی: درک اولیه از یک مفهوم منجر به ظهور درک عمیقتری از آن میشود، و این درک عمیق به ما کمک میکند تا شکرگزار و سپاسگزار باشیم از رحمت و عفو الهی.
هوش مصنوعی: تو با هدف و معنای نخستین خود به ما رسیدی و در پایان، معنای تو نیز پسندیده و شایسته ستایش است.
هوش مصنوعی: تو آغاز هر کلامی هستی و در پایان هر سخن، معنی عمیقتری را بیان کردهای.
هوش مصنوعی: تو در آغاز معنای نور در آسمان هستی و در پایان، رفیق و مونس جان و دل میباشی.
هوش مصنوعی: عاشق در مرحله اول، به گفتههای دیگران گوش میدهد، اما در مرحله نهایی، به سخنان خود و حقیقت خود توجه میکند.
هوش مصنوعی: خداوند در ابتدا به تو علم و دانش بخشید، و در پایان نیز با حلم و بردباری به تو کمک کرد.
هوش مصنوعی: معنی ابتدایی از برکت تو به دست آمد و معنی نهایی از زیبایی تو مثل تابش ماه روشن شد.
هوش مصنوعی: نام اول تو معنی ابتدایی و اصلی توست، و نام آخر تو نشانهای از معنی نهایی و پایانی توست.
هوش مصنوعی: تو در مقام نخست، شاه و سرور پیامبران هستی و در مقام دوم، نام و یاد تو در دل و جان اولیای الهی برقرار و مشهور است.
هوش مصنوعی: در ابتدا، تو با قرآن و کتابهای دینی آشنا میشوی و آنها را با دقت مطالعه میکنی. اما در نهایت، ایمان و اعتقاد درونی توست که سرنوشت و مسیر زندگیات را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: اولین معنا و رازها از تو به دست آمده و آخرین معنا و روشنیها نیز از تو حاصل شده است.
هوش مصنوعی: به معنای این بیت میتوان گفت: نخستین احساس و ایمان انسان به واسطه محبت و لطف تو شکل میگیرد و بعدها به عمق معنا و حقیقتی میرسد که تو در وجود او به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به این اشاره دارد که زیبایی و جذابیت ظاهری تو، در واقع پیامی از معنای عمیقتری است که در نسلهای گذشته به ارث رسیده است. به عبارتی، زیبایی ظاهری تو نمایانگر ارزشها و ویژگیهایی است که در خانواده و تاریخچهات نهفته است.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به دو مفهوم مختلف اشاره دارد. در قسمت اول، به صدق و راستگویی اشاره شده است و در قسمت دوم، به عشق و احساسات عمیق عاشقانه پرداخته میشود. در کل، این بیان به ارتباط دوگانۀ میان حقیقت و عشق میپردازد که هر یک به نحوی بر زندگی انسان تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: نخستین و حقیقیترین معانی در جهان، شخصیتی به نام علی موسی الرضا است.
هوش مصنوعی: ای کسی که اسرار نامعلوم را به وضوح نشان میدهی، در حقیقت تو مانند عیسی بن مریم هستی که پردهنشین در خانهات است.
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی درباره رازهای الهی نزد توست و کسی که در جستجوی حق و معارف عمیق است، همانند درویشی است که به دنبال فهم این اسرار میباشد.
هوش مصنوعی: تو خودت در دل منصور نوری بودی که از آن، حقانیت و وجود حق آشکار شد.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس در این دنیا وجود ندارد، و به همین دلیل است که برای من روشن شده است.
هوش مصنوعی: تو خود روحی در وجود انسانها هستی و همچنین نور دین و هدایت. تو همواره در کنار پیامبری و در مسیر او قرار داری.
هوش مصنوعی: هر زمان که لباس مخصوص نشانی بر تن میکنی، آنگاه بر اساس آن لباس برای او نیز نوعی پوشش مناسب میسازی.
هوش مصنوعی: گاهی خودت را در آینه ببین و جلوهات را تماشا کن. تو در هر آینهای به نمایش درمیآیی.
هوش مصنوعی: گاهی خودت را به لباس عاشقان میپوشانی و گاهی در عمق جانت پنهان میشوی.
هوش مصنوعی: هر گاه که به ظرفیتها و ویژگیهای خود توجه میکنی، گاهی هم به عمق وجود خود و کشف حقیقت خود میپردازی.
هوش مصنوعی: گاهی در پیغامها و نامههایت، حالات و احساسات عمیقتری را میتوانی ببینی که در زبان غیب، سخنانی را که باید بر زبان آوری، به وضوح بیان میکند.
هوش مصنوعی: گاهی باید با شجاعت و صراحت از رازهای خود صحبت کنی، و گاهی نیز باید با لطافت و ظرافت به دیگران بگویی که چقدر خود را دوست داری.
هوش مصنوعی: گاهی با شتر نامهای مینویسی که در آن راز دل را بیان میکنی و گاهی هم با او گفتوگو میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات نامهای عاشقانه به اشتر (حیوان بارکش) نوشته شده و گاهی نیز نامهای راست و صادقانه به او ارسال شده است.
هوش مصنوعی: گاهی در میان شتران پنهان میشوی و دلها به خاطر تو مانند زنگ در حال فریاد زدن هستند.
هوش مصنوعی: گاهی به میان رازها میآیی و گاهی در سرزمین معنا به تاخت و تاز میپردازی.
هوش مصنوعی: گاهی تو مانند عربها صحبت میکنی و از زعفران و ادویهها میگویی و گاهی به شیرینی کلام از چشمهی سلسبیل یاد میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی عقل را به خاطر عشق میپوشانی و به دور از آن میکنی، گاهی هم شیخ (عالم دین) را با عشق خود از حقیقت منحرف میسازی.
هوش مصنوعی: گاهی در جمع دوستان و شاد بودی، گاهی هم در حالت تنهایی و ناامیدی به سر میبری.
هوش مصنوعی: گاهی به زبان ترکی صحبت میکنی، گاهی به فارسی و گاهی هم به زبان رومی مانند حارث.
هوش مصنوعی: گاهی در مصر هستی و گاهی در شام، و فراتر از نهر نیز داری سکونت.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات در سرزمین طوس، فردی مثل عطار به زبان خراسانی صحبت میکند و به خاطر مقامش مورد احترام و ارادت قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: گاهی اشتباهی از من در ختن روی میدهد و گاهی در گفتوگو با امیری، با یک اسیر حرف میزنم.
هوش مصنوعی: گاهی در قصر و در دشت به قدرت و سلطنت تکیه کردهای و گاهی در کاشغر با نیرویی در کنار خودت هستی.
هوش مصنوعی: گاهی خجند و اندجان را به سفر میبرد، گاهی هم درب خیر را به روی بخارا باز میکند.
هوش مصنوعی: گاهی در خوارزم هستی، گاهی در مرو و تون، و گاهی تو باعث افتادن و سرنگونی ما میشوی.
هوش مصنوعی: گاهی در عراق و فارس تنش ایجاد میکنی و گاهی هم به آذربایجان واکنش نشان میدهی.
هوش مصنوعی: گاهی در گیلان همچون گلی زیبا و شاداب میدرخشم، و گاهی دیگر در شیروان بر بالای منبری ایستادهام.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات تو به کسی که از اردبیل است، لباسی هدیه میدهی و گاهی به کسی که از حلب است، تخت و جایگاه ارزانی میداری.
هوش مصنوعی: گاهی به شهر قسطنطنیه وارد میشوی و در آنجا با قدرت و شوکت خود ظاهر میشوی، و گاهی هم فرنگیها را تحت تاثیر قرار میدهی و به آنها نشان میدهی که زمان در حال گذر است.
هوش مصنوعی: گاهی وارد سرزمین خوشبختی و زیبایی زندگی کن تا زمانی که به یاد میآوری، آنچه را که قبلاً دیدهای، ببینی.
هوش مصنوعی: گاهی در جمع پیامبران و گاهی در میان اولیا، در لباس صوفیان هستم.
هوش مصنوعی: در هر دوره از زمان، شور و هیجانی که در دنیا وجود دارد، به خاطر توست و هر قرن برای تو، آرزویی عمیق و جاودانه دارد.
هوش مصنوعی: بر تخت سلطنت و حکومت، آرزوی تو در دل انسانها قرار دارد و همه در آرامش تو هستند.
هوش مصنوعی: گاه در مکه، خانهای از فرمانروایی و قدرت وجود دارد و گاه در نجف، رازهای عمیق و پنهانی نهفته است.
هوش مصنوعی: سالها در عالم بیپایان زندگی کردهام و در شهر پیامبر، محمد، به سر میبردم.
هوش مصنوعی: تو با تمام پیامبران همسفر هستی و تمامی اولیا در حکم شاه تو هستند.
هوش مصنوعی: ای تو که جان عاشقان را به آتش کشیدهای، ای تو که دنیا و جسم انسانی را ویران کردهای.
هوش مصنوعی: هرچه بخواهی میتوانی انجام دهی، تو سلطانی و تنها تو میتوانی به زخمهای ما آرامش بدهی.
هوش مصنوعی: هر چه که تو دستور دهی، من همان را انجام میدهم و جانم را فدای جان و محبوبم میکنم.
هوش مصنوعی: دردی در وجودم باقی مانده است که برای من میسوزد، و این آتش از عشق توست. وجود من تنها برای تو است و زندگیام به خاطر تو روشن میشود.
هوش مصنوعی: من به خاطر سوختن آمادهام و آن لباس آتشینی را به تن کردهام.
هوش مصنوعی: سوزشی که ناشی از وجود توست، من آن را درمان مینامم، زیرا این درد را به خاطر تو آسان و قابل تحمل میدانم.
هوش مصنوعی: آتشی که از تو میجوشد، چنان جذاب است که من مانند پروانهای بیقرار و بدون تردید به آن نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: کسی که آتش ندارد، فقط خاکستر است و کسی که میسوزد، مانند ذغال روشن و پرحرارت است.
هوش مصنوعی: تو با شعلهٔ آتش، در دل ما آتش سوزاندهای و باعث شدهای که روح ما به شدت شعلهور شود. احسنت بر تو!
هوش مصنوعی: وقتی در را به روی من باز کردی و آتش محبت به دلم زدی، دیگر برایت چه مهم است که یک ذره نور در مقابل نور عظیم وجودت باشد؟
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی از خودم ندارم و همه چیز از توست. من از خود خواهم کنار رفت و فقط به تو اشاره میکنم.
هوش مصنوعی: من وجود خود را کنار گذاشتم و جانم را برای محبوبم فدا کردم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آزاد و بیقید و شرط زندگی کنی، باید تسلیم و راضی باشی و درد و رنج را هم تحمل کنی.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که درویشان متحمل میشوند، در دل آنها ناله و غمی وجود دارد.
هوش مصنوعی: عطار از شدت عشق و شوق خود به سوز و گداز افتاده است. او این درد و رنج را به عنوان دارویی بر جان زخمخوردهاش مینهد.
هوش مصنوعی: هر قلبی که به خاطر درد تو بیاشتهایی پیدا کند، مانند شیطانی میشود که گردن او در طوق است.
هوش مصنوعی: هر آنچه که از تو باشد، زیبا و دلنشین است و در عین حال لطیف و حساس به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.