اندر آن سالی که طبعم گشت یار
بود سال پانصد و هشتاد و چار
سال عمر من ز صد بگذشته بود
جمله اعضایم بدرد آغشته بود
تخم نیکوئی بکشتم در جهان
وین چنین مظهر نوشتم در جهان
سرّ غیبی کردم از مظهر عیان
ختم کردم من سخن نعم البیان
سال تاریخش چو کردم جستجوی
گفت جان سرّ عجایب را بگوی
گر بدی گفتیم عیبش را بپوش
بلکه در اظهار عیب آن مکوش
بود چون پیری و عجز و بیدلی
در گذر از سهو آن گر مقبلی
من سخن میخواستم سازم بیان
سرّ معنی را کنم بر تو عیان
هستیم گاهی که از خود میربود
مینوشتم هرچه معنی مینمود
من سخن گفتم فزون از صد هزار
زآن سخنها را یکی تو پیش آر
گر یکی افتد قبولت از هزار
یادگیر آن را و از من در گذار
گفت نا اهلم ببخشد رنجشی
از دعا یابم ولی آسایشی
از خدا بر روح من رحمت بجو
تا بیاید از خدا رحمت بتو
چون کتاب من برحمت شد تمام
ختم بر رحمت نمودم و السّلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از سال ۵۸۴ هجری قمری صحبت میکند که در آن سال به سن بالایی رسیده و اعضای بدنش دچار درد و رنج است. او احساس میکند که باید نیکی را در زندگیاش به ثمر برساند و اثر خوبی در جهان بگذارد. شاعر در تلاش است که معانی عمیق را در کلامش بیان کند و از عیوب انسانی نمیخواهد که بگوید. او به دنبال بیان سخنانی است که از خود مینوشته و در نهایت از خداوند طلب رحمت میکند. آثارش را با امید به رحمت خداوند به پایان میرساند و با سلامی خداحافظی میکند.
هوش مصنوعی: در آن سالی که احساسات و روحیات من به عشق و دوستی گرایش پیدا کرد، سال 583 هجری بود.
هوش مصنوعی: سالهای عمر من از صد سال گذشته بود و همه اعضای بدنم به درد دچار شده بودند.
هوش مصنوعی: من در این دنیا اقدام به کاشتن بذر کارهای خوب کردم و اکنون اینگونه نشانههای زیبایی را در جهان به جا گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من از حقیقتی پنهانی سخن میگویم که به وضوح نمایان شده است و سخنانم را به بهترین شکل بیان میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی به سال تاریخ نگاه کردم و جستجو کردم، گفتم ای جان، راز شگفتیها را برایم بگو.
هوش مصنوعی: اگر ما درباره کسی بدی گفتیم، بهتر است عیب او را بپوشانیم و به آن اشاره نکنیم، زیرا در اشاره به عیوب دیگران فایدهای نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که شخص به پیری و ناتوانی و ناامیدی دچار میشود، اگر از اشتباهاتش بگذرد، ممکن است که سرنوشت مناسبی برایش رقم بخورد.
هوش مصنوعی: من میخواهم با کلامم چیزی را بسازم و راز معنای آن را به تو آشکار کنم.
هوش مصنوعی: گاهی در حالتی قرار میگیرم که از خود بیخود میشوم و آن زمان هر چیزی را که به ذهنم میرسد، مینویسم.
هوش مصنوعی: من سخنانی به اندازهای زیاد گفتم که از حد و مرز گذشته است؛ حالا از بین آن همه سخن، تو یکی را انتخاب کن و در پیش بگذار.
هوش مصنوعی: اگر یک نفر از میان هزار نفر توجه و پذیرش تو را جلب کرد، تلاش کن تا از او بیاموزی و از من به راحتی بگذر.
هوش مصنوعی: اگر نااهل هم باشم، امیدوارم که با دعا و طلب بخشش، از رنج و زحمتی که دارم خلاصی یابم و آسایش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: از خدا بخواه که بر روح من رحمت نازل کند تا این رحمت به تو نیز برسد.
هوش مصنوعی: زمانی که کتاب من بر اساس رحمت و محبت کامل شد، به پایان رساندم و با سلام و درود آن را ختم کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.