بخش ۶۹ - در مذهب غیبت نمودن و اندیشۀ آن، و مجلس گفتن شیخ شبلی و سؤال سائل و جواب دادن شیخ او را و تنبیه شدن شیخ از آن
بود شبلی را ریاضت در جهان
بر طریق اولیای آن زمان
نامه زهد و عبادت داشت او
سنت احمد فرو نگذاشت او
بود او رادش همه ذکر الاه
بود اندر ملک معنی پیر راه
گاهگاهی مجلسی میداشت او
دانهٔ عرفان بمعنی کاشت او
خلق بسیاری مرید او شدند
همچو چشمه جانب آن جوشدند
شیخ یک روزی بمجلس رفته بود
او بمردم در سخاوت گفته بود
اندر آن مجلس یکی قد کرد راست
او ز شیخ راه حق چیزی بخواست
شیخ را در خاطر آمد این نخست
گو بود مرد جوان و تن درست
آن تواند کسب کردن در جهان
خود سؤالش نیک نبود این زمان
این مذلت را چرا بر خود نهاد
او مگر از گفت خود آمد بیاد
شیخ با او گفت خود بنشین ز پای
حاجتت را خود روا سازد خدای
چون بخانه رفت شیخ و کرد خواب
دید در خواب اندر آن شب بیحجاب
یک طبق در پیش او سرپوش داشت
گفت درویشی و آن را گوش داشت
کی تو شیخ دهر این را نوش کن
آنچه پختی نوش و پس خاموش کن
چونکه سر پوشش از آن سر برگرفت
شیخ از آن حالت چو آتش در گرفت
دید سائل را که مرده در طبق
حیرتش رو داد آخر زین سبق
گفت با آنکس که این آورده بود
خود مرا کی رغبت این مرده بود
من نخوردم در همه عمر ای امین
لحم مرده از کجا بود این چنین
گفت دی اندر میان مردمان
لحم مرده خوردی و کردی نهان
گفت با خود شیخ دی این مرد را
کرده بودی غیبتی تو در خلا
تا باو لطفی نکردی غیر از این
لقمهٔ تو این زمان باشد چنین
خورد تو این باشد و کرد آنچنان
بوی جنّت خود نیابی در جهان
شیخ از آن هیبت زخود بیزار شد
زین معانی واقف اسرار شد
رفت از خانه برون از بهر او
شد روان هر سو به گرد شهر او
دید او را بر لب دجله حزین
یک دو ترّه پیش او بُد بر زمین
آب میآورد ترّه پیش او
میگرفت آن ترّه را از آب جو
قوت خود کرده ز ترّه در جهان
تا نیابد انفعال از این و آن
شیخ چون استاد پیشش یک دمی
سر برآورد ونگه کردش همی
گفت ای شیخ زمانه توبه کن
غیبت سرگشتگان دیگر مکن
آنچه دی اندیشه کردی بهرما
توبه کن تا خود دهد حقت عطا
بعد ازین تو یقبل التّوبه بدان
عن عباده از کلام حق بخوان
شیخ گفتا توبه کردم این زمان
عفو فرما جرم ما را ای جوان
عفو کرد او جرم را از شیخ دین
خود نیفکند آن سخن را بر زمین
گفت باید خویش را آگاه داشت
در همه دلها بمعنی راه داشت
تو مکن غیبت که یابی محنتی
بلکه در خاطر نیاری غیبتی
ای برادر فکر کار خویش کن
درّ معنی را نثار خویش کن
با همه کس باطن خود نیک دار
غیبت دانا مکن تو اختیار
ای پسر از خفتن و خوردن گذر
تا به جنّت بر تو بگشایند در
تا شوی در باب جنّت راهبر
پی در این معنی به کوی شاه بر
باب جنّت غیر حیدر نیست کس
یا امیر این دم بفریادم برس
زآنکه جنّت را توئی آن باب خیر
میکنی در عالم معنی تو سیر
گر توئی مولای حیدر درجهان
توبه کن از غیبت و عیب کسان
ای برادر تو زغیبت در گذر
تا نبینی در دو عالم صد ضرر
هر که او غیبت کند عطّار را
میخورد لحم ددو مردار را
من سخن از دانش او گفتهام
در چنین راهی نه به او رفتهام
رو تو راه دیگران را پیش گیر
وانگهی شیطان ملعون خویش گیر
گر تو این دم راه شیطانی روی
خود یقین میدان که شیطانی شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی به نام شبلی، که بر راه زهد و عبادت قرار داشت، در مجالس خود به ذکر خداوند مشغول بود و مریدان زیادی جذب کرد. یک روز در مجلس، جوانی به شیخ نزدیک شد و درخواست دانشی از او کرد. شیخ متوجه شد که این جوان به تازگی از خواهشهای دنیوی صحبت میکند و به او گفت که خداوند حاجتش را برآورده میکند.
پس از اینکه شیخ به خانه رفت و خوابش برد، در خواب لحم مردهای را دید که به او عرضه میشود و متوجه شد که قبلاً در غیبت دیگران به نوعی از آن لحم ناپسند استفاده کرده است. او از این خواب وحشت کرد و به توبه و اصلاح خود پرداخته و از غیبت کردن دیگران پرهیز کرد.
در ادامه، شیخ با جوان ملاقات کرده و از او عذرخواهی کرد و به او توصیه کرد که غیبت نکند و خود را در مسیر صحیح قرار دهد. او به جوان یادآوری میکند که غیبت باعث ضرر در دنیا و آخرت میشود و بر توبه و نیکوکرداری تأکید میکند. در نهایت از جوان خواسته میشود که از راه شیطانی دوری کند و به مسیر راستین برگردد.
هوش مصنوعی: شبلی در دنیا به سختی و مجاهدت میگذرانید و در مسیر اولیای الهی زمان خود گام برمیداشت.
هوش مصنوعی: او با کردار و رفتار خود نامهای از زهد و عبادت به جای گذاشت و هرگز سنتهای پیامبر احمد را فراموش نکرد.
هوش مصنوعی: او در این جهان بهترین یاد خداوند بود و در سرزمین معنویت، پير و راهنمایی بود که همه به او توجه داشتند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات او مجلسهای خاصی برپا میکرد تا دانههای معرفت و عرفان را بکارند و پرورش دهند.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به دنبال او رفتند و مانند چشمهای که به سوی رودخانه سرازیر میشود، به سمت او جریان پیدا کردند.
هوش مصنوعی: شیخ یک روز به مجلس رفته بود و درباره بخشندگی و سخاوت با مردم صحبت میکرد.
هوش مصنوعی: در آن جلسه، فردی به طور مستقیم ایستاد و از استاد در مورد حقیقت مسیر درست زندگی سوال کرد.
هوش مصنوعی: شیخ به یاد آورد که این مرد جوان و خوشاندام در ابتدا سخن میگفت.
هوش مصنوعی: کسی میتواند در دنیا به موفقیت دست یابد که در زمان حال سؤالهای مناسبی از خود بپرسد.
هوش مصنوعی: چرا این حماقت را بر خود تحمل کرد؟ آیا این از سخنان خودش به یادش آمده است؟
هوش مصنوعی: پیر به او گفت که آرام بنشین و نگران نباش، زیرا خداوند خود مشکلاتت را حل خواهد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی شیخ به خانهاش رفت و خوابش برد، در خواب شب آن بدون حجاب چیزی مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: مردی در برابر او ظرفی داشت که بر روی آن پوششی قرار گرفته بود. او گفت که این درویشی است و به آن گوش کرد.
هوش مصنوعی: ای شیخ زمان، آنچه را که در زندگی به دست آوردهای بیا بنوش و پس از آن سکوت کن.
هوش مصنوعی: وقتی که ردا و پوشش او را برداشت، شیخ به شدت دچار شور و شوق شد، همانطور که آتش به شدت شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: سائل را دید که در حیرت و شگفتیاش، چیزی از او به دست نمیآورد. در نهایت، متوجه شد که در این شگفتی، چیزی از او خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: او گفت که با کسی که این مطلب را آورده بود، صحبت کند. او به من گفت که من چه علاقهای به این موضوع دارم.
هوش مصنوعی: من در تمام عمرم گوشت مرده نخوردم، پس این چگونه به من رسیده است؟
هوش مصنوعی: دی گفت: در میان مردم، گوشت مرده خوردی و این عمل را پنهان کردی.
هوش مصنوعی: شیخ دی به خود گفت که تو در غیبت این مرد، تنها در فضایی خالی و بیمعنا قرار داشتهای.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به من لطف نکردی، برای من هیچ چیز غیر از این لقمهٔ تو ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به این مسیر ادامه دهی و کارهایت را درست انجام ندهی، بوی بهشت را هم در این دنیا نخواهی چشید.
هوش مصنوعی: شیخ از آن حالت و هیبت خود ناراحت شد و به خاطر این مفاهیم، به اسرار آگاه شد.
هوش مصنوعی: از خانه بیرون رفت و به خاطر او، به هر طرف در شهرش گشت و گذار کرد.
هوش مصنوعی: او را در کنار رود دجله با حالی غمآلود دیدم، و دو تره (گیاه) نیز بر زمین پیش او قرار داشت.
هوش مصنوعی: آب به سمت او میآمد و او ترهای که در آب بود را از آن خارج میکرد.
هوش مصنوعی: آدمی با قدرت و استحکام خود در دنیا زندگی میکند تا از تأثیرات دیگران دور بماند و تحت تأثیر قرار نگیرد.
هوش مصنوعی: شیخ وقتی استاد را دید، لحظهای سرش را بالا آورد و به او خیره شد.
هوش مصنوعی: ای شیخ، زمانی را که در آن هستی، توبه کن و دیگر به غیبت از حال دیگران نپرداز.
هوش مصنوعی: آنچه در گذشته در ذهنت بود، اکنون زمان توبه و بازگشت به سوی حق است تا او نیز به تو نعمت عطا کند.
هوش مصنوعی: از این پس تو باید بپذیری که خداوند به بندگانش توبه را میپذیرد، پس از آیات او بهرهگیری کن.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: اینک من از گناهانم پشیمان شدم و از تو، ای جوان، خواهش میکنم که مرا ببخشایی.
هوش مصنوعی: او از گناه شیخ دین چشمپوشی کرد و آن سخن را بر زمین نینداخت.
هوش مصنوعی: برای اینکه باید خود را درک کنیم و از حالات و احساسات دیگران آگاهی پیدا کنیم، باید در دلهای آنها راه و نفوذی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: غیبت نکن، زیرا ممکن است در نتیجه آن آسیب ببینی؛ همچنین بهتر است اصلاً به غیبت فکر نکنی.
هوش مصنوعی: ای برادر، به کارهای خودت فکر کن و به جای پرداختن به مسائل دیگر، به درون خودت توجه کن و به عمق معانی زندگی برس.
هوش مصنوعی: با افراد مختلف به خوبی رفتار کن و درباره دیگران بدگویی نکن، زیرا این کار به عهده خودت است.
هوش مصنوعی: ای پسر، از خواب و خوراک خود بگذر تا درهای بهشت بر تو گشوده شود.
هوش مصنوعی: برای اینکه به دنیای بهشت راه پیدا کنی، باید در این معنا پیرو باشی و به طرف خانه ی شاه بروی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شخصی به خداوند و یا ولیاش (حیدر، اشاره به حضرت علی) پناه میبرد و درخواست کمک و نجات میکند. او احساس تنهایی و ناامیدی میکند و میگوید که هیچکس دیگری برای یاریاش نیست. به نوعی، این بیانگر اعتقاد عمیق او به قدرت و مقام ولیاش در نزد خداوند است.
هوش مصنوعی: زیرا تو بهشت را برای ما میگشایی و در دنیای معنوی به گردش میپردازی.
هوش مصنوعی: اگر تو سرور و پیشوای حیدر هستی، در این دنیا از غیبت و عیبجویی دیگران دست بکش.
هوش مصنوعی: ای برادر، از غیبت دیگران بگذری، تا در این دنیا و آن دنیا ضررهای زیادی را نبینی.
هوش مصنوعی: هر کس که به غیبت و سخنچینی روی آورد، در واقع به سراغ چیزهایی میرود که ناپاک و زشت هستند.
هوش مصنوعی: من درباره علم او صحبت کردهام، اما خودم در این مسیر قدم نگذاشتهام.
هوش مصنوعی: از تو خواسته شده که راه دیگران را دنبال کنی و بعد به شیطان درون خودت توجه کن.
هوش مصنوعی: اگر در این لحظه به راهی بروی که نادرست است، بدان که به راه شیطان و کارهای او میروی و خودت را در آن مسیر قرار میدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.