این سخن نقلست از شیخ کبیر
آنکه در آفاق بوده بینظیر
گرچه مولودش بشیراز اوفتاد
همچو او مردی ز مادر هم نزاد
او تصوّف را نکو دانسته بود
او زغیریت تمامی رسته بود
در تصوّف او بسی در سفته بود
سی کتاب اندر تصوّف گفته بود
گفت روز عید سیّد نزد شاه
آمد ودید او زماهی تا بماه
گفت با شاه ولایت کاین زمان
دیدهام اسرارها در خود عیان
حال من امروز میدان حال تست
سرّ معنی مختفی در قال تست
آن دو فرزندش چو دونور الاه
آن یکی خورشید و آن دیگر چو ماه
خویشتن را هر دو خادم ساختند
پیش سید سر به پیش انداختند
پس بیامد فاطمه خیرالنسا
همچو خورشیدی که باشد در سما
پیش سیّد آمد و کردش سلام
گفت ای مقصود جان خیرالأنام
ای تو مقصود زمین و آسمان
در میان جان نهان چون جان جان
ای ز عالم جملگی مقصود تو
عبد و عابد گشته و معبود تو
پس نبی گفتا توئی چون جان من
هردو فرزندان تو ایمان من
پس علی یار و برادر از یقین
زو همه گشته عیان اسرار دین
گشته ظاهر زو همه اسرار حقّ
دیدهام در وی همه انوار حق
او علوم شرع من دانسته است
نه چو دیگر مردمان بربسته است
هیچ میدانی که اینها کیستند
در جهان معرفت چون زیستند
دان که این آل عبا هستند پنج
پنج اسرار خدا و پنج گنج
پنج تن آل عبا اینها بدند
در درون یک قبا یکتا بدند
گنج اسرار خدا این پنج تن
راهدان و رهنما این پنج تن
خود همین ها مقصد و مقصود حقّ
خود همینها آمده از بود حقّ
ناگهان جبریل از حقّ در رسید
نزدشان بهر مبارک باد عید
گفت این فرصت زحقّ میخواستم
تحفهای بهر شما آراستم
تحفهای دارم که داده بی سخن
پیشتر از آفرینش پیرمن
ز آن زمان تا این زمان سال کهن
چل هزاری سال رفت از این سخن
هر یکی روزی از آن سال عیان
هست پانصد سال این دنیا بدان
من بر آن بودم بسی ای نیکخو
تحفه را آرم برون در پیش تو
لیک امر ایزدی این روز بود
لازم آمد بر من این فرمان شنود
این چنین تحفه یدالله داده است
از درخت طوبیم شه داده است
بود یک سیبی بسی زیبا و خوب
بوی از او دریافته هر دم قلوب
این ثمرها جمله از بود وی است
این شجرها جمله از جودوی است
این جهان از بوی او روشن شده
گوئی از فردوس یک روزن شده
عالمی از بوی او رنگین شده
حوریان از نور او خودبین شده
این چنین سیبی که گفتم از وداد
زود پیش حضرت سیّد نهاد
گفت ای سیّد ز حق این تحفه دان
ز آنکه هست اسرار حق دروی نهان
پس گرفت از وی نبی آن سیب را
بوی کرد و گفت بیچون را ثنا
حمد و شکر حضرت حق را بگفت
درّ شکر و حمد ایزد را بسفت
سرّ تو از تو توان دید ای الاه
وی ز تو روشن شده خورشید و ماه
ای بصورت سیب و در معنی چو نور
کرده اسرار خدا در تو ظهور
ای ز تو روشن شده خورشید و ماه
خود تو باشی سایه و نور الاه
تو مبین صورت بمعنی کن نظر
گر نمیخواهی که یابی کان زر
تو مبین صورت خدا را بین همه
ز آنکه از صورت نیابی دین همه
تو مبین صورت که صورت هیچ نیست
گر بصورت میروی جز پیچ نیست
تو مبین صورت بفرمان راه بین
وین دل خود را زجان آگاه بین
گر همی خواهی که عطّارت بود
و آنگهی با شاه گفتارت بود
از دو عالم بگذر و منصور پرس
وآنگهی نور ورااز طور پرس
طور ما و نور ما حیدر بود
ز آنکه دین ما ازو انور بود
من نیم دکان و دکّاندار هم
همچو خارج با سر و افسار هم
پس بدست شاه سیّد سیب داد
او ببوسید و بچشم خود نهاد
پس بدست فاطمه آن شاه داد
فاطمه بوسید و ازوی گشت شاد
گفت در این سیب باشد سرّ غیب
این بدنیا خود ندارد هیچ عیب
پس حسن بگرفت از او آن تحفه را
گفت دیدم سرّ بس بنهفته را
هست در وی سرّ اسرار خدا
ای برادر گیر از من سیب را
پس حسین آن سیب بستد از امام
گفت من دیدم در او سرّ کلام
گفت سیّد ای شما چون جان من
محکم از حبّ شما ایمان من
هست ازین حقّ را ظهور مظهری
مینماید زین هدیّه جوهری
جوهر شه را از این ظاهر کند
مظهر شه در جهان حاضر کند
این تحف را حق فرستاده بمن
ز آنکه میبینم درو سرّ لدن
بوده مقصود خدا خود مظهری
مینماید اندرو خود جوهری
گر نمیخواهی که مظهر خوان شوی
ورهمی خواهی که مظهر دان شوی
رو طلب کن کلبهٔ عطّار را
تانماید بر تو این اسرار را
هست اسرار خدا در جان من
مظهر سرّ خدا ایمان من
ای تو غافل گشته از اسرار من
خود گرفته عالمی انوار من
ای تو غافل گشته از اسرار شاه
حبّ دنیا بردهات آخر ز راه
چند گویم مظهر حق را بدان
ور نمیدانی برو مظهر بخوان
تا ترامعلوم گردد سرّ دید
رو بجوهر ذات فکری کن بعید
تا که گردی مست در اسرار او
یا چو صنعان رو ببین دیدار او
گر هزاران سال تو این ره روی
بی دلیل راهبر گمره شوی
چون ندانستی که اصل کار چیست
وین همه در پرده پود و تار چیست
تو ندانستی که تو خود چیستی
وندرین دنیا برای کیستی
هست دنیا خاکدانی بس خراب
واندرو افتاده خلقی مست خواب
پس کسی باید که بیدارت کند
نکتهای از شرع در کارت کند
آنگهی گوید طریق ما بگیر
تا نگردی تو در این عالم اسیر
بعد از آن چشم معانی برگشا
تا ببینی ذات او را بی لقا
تو نبینی نور حق بی راهبر
از وجود خویش کی یابی خبر
رهبری باید که تو در ره روی
ور تو بی رهرو روی گمره شوی
چون درین دنیا بکردی گم تو ره
همچو قارون زمان رفتی به چه
چون شوی گمره تو اندر راه حق
گمرهی باشی به پیش شاه حق
گر همی خواهی که رهبر گویمت
و از وجود خویش جوهر گویمت
رو بخوان خود جوهر و مظهر بدان
تا خلاصی یابی از رفتار جان
صد هزاران راه سوی حق بود
لیک یک راهیست کان ملحق بود
رو نشان راه از جوهر بدان
گر ندانستی برو مظهر بخوان
هر که در دین علی نبود درست
رافضی دانم ورا خود از نخست
هست معنی شاه و صورت دین تو
ز آن درین دنیا همه خودبین تو
تو مبین بت را که بت صورت بود
و از وجود او بسی نفرت بود
دور کن از خود تو نفرت ای عزیز
هست دنیای کدورت ای عزیز
نفرت دنیا همه مالست و جاه
بعد از آن کبراست در سرکاه کاه
کبر را از سر برون کن همچو من
هم درین دنیا مگیر آخر وطن
خود چه کردند انبیا در این جهان
خود چها کردند با ایشان بدان
خود چه کردند با نبیّ المرسلین
ز آنکه او گفته ره باطل مبین
بعد از آن با شاه مردان تیغها
خود کشیدند آن همه مشتی دغا
بین چه کردند با دو فرزند رسول
آن دو معصوم مطّهر با بتول
بعد از آن با اولیا یک یک تمام
خود چها کردند این مشتی عوام
هرکه او خود راست رفت و راست گفت
در جهان راندند بر او تیغ مفت
خود چه کردند اولیا در این جهان
راه بنمودند خلقان را عیان
خود طمع در ملک ایشان را نبود
نه زر و نقره چو پرّ کاه بود
رو تو جام ازمعنی ما نوش کن
وین سخن از راه معنی گوش کن
راه راه مصطفی و آل اوست
وین همه گفت و شنفت از قال اوست
رو تو راه مصطفا رو همچو من
تا که صافی گرددت هم جان و تن
گر تو میخواهی که یابی این مقام
چند کاری بایدت کردن تمام
اوّلاً مهر امامان بایدت
بعد از آن اسرار عرفان بایدت
بعد ازینها بایدت بیرون شدن
از میان خلق دنیا همچو من
دیگر از افراط خوردن ترک کن
با خلایق نیز کم باید سخن
دیگر از خفتن بشب بیزار شو
وآنگهی با یاداو در کارشو
گر خوری از کسب خود باری بخور
زینهار از نان مردم تو ببُر
زینهار از جامهٔ نیکو حذر
تا نیفتی همچو ایشان در خطر
بعد از آن کن صحبت نیک اختیار
تا بیابی درّ و گوهر بیشمار
دایم از گفتار درویشان بخوان
تا که حاصل گردد این راز نهان
رو تو درویشی گزین و راه شرع
تا بیابی در جهان خود اصل و فرع
سرّ این تحفه ز من بشنو کنون
زآنکه هستم راز دار کاف و نون
پس نبی گفتا که ای فرزند من
درمیان جان تو پیوند من
خیز پیش مرتضی نه تحفه را
تا که ظاهر سازد آن سرّ را بما
پس حسین آن تحفه پیش شه نهاد
پیش سیّد آمد و برپا ستاد
پس ز دست مرتضی آن سیب جست
بر زمین افتاد دونیم درست
نیمهٔ آن را حسن برداشت زود
نیمهٔ دیگر حسین آمد ربود
در میان هر یکی ز آن نیمهها
خطّ سبزی بد نوشته بابها
گفت پیغمبر که ای شیر خدا
خطّ عبری را بخوان در پیش ما
پس امیرالمؤمنین آن خط بخواند
بر زبان سرّ الهی را براند
بد نوشته این سلام و این دعا
بر ولیّ الله امام رهنما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از شیخ کبیر است و به بیان فضائل و مقام والای اهل بیت پیامبر (علی و فرزندانش) میپردازد. در این سخن، به مکاشفاتی از جنبههای معنوی، ولایت و فضیلتهای اهل بیت اشاره شده و پیامبر خدا به عظمت آنها اذعان میکند. او در مورد روز عید و وصول تحفهای از جانب خدا سخن میگوید که به همراه سیب معنوی به شخصیتهای بزرگ دینی اهدا میشود. همچنین، بحثهایی درباره شناخت و درک اسرار الهی، مقام اهل بیت و اهمیت محبت و پیروی از آنها مطرح میشود. در پایان، ماجرای نگارش متنی خاص به زبان عبری بر روی سیب و تفسیر آن توسط علی (علیهالسلام) نیز ذکر شده است. این متن به طور کلی به اهمیت اعتقاد و عمل به اصول دین و شناخت صحیح از معانی باطنی دین اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این گفته از یک شیخ بزرگ است که در دنیا بینظیر بوده و کسی مثل او پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: هرچند که او در شیراز به دنیا آمد، اما مانند او کسی از مادر متولد نشده است.
هوش مصنوعی: او تصوف را خوب میدانسته و از زشتی و ناپسندی هر چیزی دور بوده است.
هوش مصنوعی: در علم تصوف، او در بحث و تحقیق بسیار کوشش کرده و به اندازهی زیادی کتاب در این زمینه تألیف کرده است.
هوش مصنوعی: در روز عید، سید به دیدن شاه رفت و او را تا ماه دید.
هوش مصنوعی: گفت با پادشاه که در حال حاضر، رازهایی را دیدهام که به وضوح درون خودم نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: احساس من امروز نشاندهنده حال توست و راز معنا در گفتار تو نهفته است.
هوش مصنوعی: دو فرزند او مانند دو نور الهی هستند؛ یکی همچون خورشید و دیگری همچون ماه.
هوش مصنوعی: آنها خود را خدمتگزار او قرار دادند و در مقابلش سر فرود آوردند.
هوش مصنوعی: سپس فاطمه، بهترین زنان، آمد همان گونه که خورشید در آسمان میتابد.
هوش مصنوعی: او پیش سید رفت و به او سلام کرد و گفت: ای بهترین مخلوق، هدف جان من!
هوش مصنوعی: تو هدف زمین و آسمان هستی، و در دل وجود آدمی به اندازه جان او نهفتهای.
هوش مصنوعی: ای همهی جهان برای تو ساخته شده و بندگان و عابدان فقط به خاطر تو عبادت میکنند و تو پرستیده آنان هستی.
هوش مصنوعی: پس پیامبر فرمود: تو مانند جان من هستی و هر دوی شما فرزندان ایمان من هستید.
هوش مصنوعی: پس علی یار و برادر است و از یقین، حقایق دین برای او آشکار شده است.
هوش مصنوعی: تمام رازهای حقیقت در او نمایان شده و من همه نورهای حقیقت را در او مشاهده کردهام.
هوش مصنوعی: او به علوم شرعی آگاه است و مانند دیگر مردم از آنها دور نیست.
هوش مصنوعی: آیا میدانی این افراد در دنیای شناخت و معرفت چگونه زندگی کردند؟
هوش مصنوعی: بدان که این خاندان، یعنی اهل بیت پیامبر، نمایندهٔ پنج راز بزرگ الهی و صاحب پنج گنجینهٔ معنوی هستند.
هوش مصنوعی: پنج نفر از بزرگترین شخصیتهای دینی و معنوی در یک قالب واحد و همراه با هم قرار دارند.
هوش مصنوعی: این پنج نفر به عنوان راهنمایان و سرمنشأ اسرار الهی، گنجینههای معرفت و دانش خداوند هستند.
هوش مصنوعی: این افراد و چیزها خود نشاندهنده هدف و مقصود واقعی هستند که از وجود حقّ سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: ناگهان فرشته وحی از سوی خداوند به نزد آنها آمد تا عید را به آنها تبریک بگوید.
هوش مصنوعی: او گفت: این فرصت را از حق طلب کردم و هدیهای برای شما آماده کردهام.
هوش مصنوعی: هدیهای دارم که قبل از اینکه به وجود بیایم، به من داده شده است.
هوش مصنوعی: از آن زمان تا به حال، چهارده هزار سال از این رویداد گذشته است.
هوش مصنوعی: هر یک روز از آن سال روشن و واضح است و ارزشش به اندازه پانصد سال از این دنیا است.
هوش مصنوعی: من قصد داشتم که هدیهای را برای تو، ای نیکو خلق، به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: اما خواست خداوند این روز برای من ضروری بود و من این دستور را شنیدم و پذیرفتم.
هوش مصنوعی: اینگونه، خداوند متعال هدیهای ارزشمند از درخت طوبی به ما عطا کرده است.
هوش مصنوعی: یک سیب زیبا و خوشبو وجود داشت که هر لحظه بویی از آن حس میشد و دلها را شاد میکرد.
هوش مصنوعی: این میوهها همه نتیجه وجود او هستند، این درختان همه حاصل بخشش او هستند.
هوش مصنوعی: این دنیا به لطف او پرنور شده و گویی از بهشت یک پنجره به آن باز شده است.
هوش مصنوعی: جهان به زیبایی و عطر وجود او آراسته شده و فرشتگان از درخشش نور او به خود میبالند.
هوش مصنوعی: سیب موردنظر که دربارهاش صحبت کردم، بهسرعت به حضرات آقا تقدیم شد.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، بدان که این هدیه از جانب حق است و اسرار الهی در دل درویش پنهان است.
هوش مصنوعی: پیامبر از او آن سیب را گرفت، بوی آن را استشمام کرد و گفت: ستایش مختار و بینقص را.
هوش مصنوعی: در این بیت به قدردانی و ستایش خداوند اشاره شده است. شاعر ابراز میکند که باید از نعمتها و لطفهای پروردگار سپاسگزاری کنیم و شکر او را به جا آوریم.
هوش مصنوعی: راز تو را فقط خودت میدانی، ای خدا! و این راز باعث روشنایی خورشید و ماه از تو شده است.
هوش مصنوعی: ای تو که به زیبایی سیب هستی و در عمق وجودت نور الهی و اسرار خداوند ظهور کرده است.
هوش مصنوعی: تو منبع روشنایی هستی که خورشید و ماه از تو تابش میگیرند و خودت باید سایه و نور خداوند باشی.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی طلای ناب را پیدا کنی، بهتر است به ظاهر آن نگاه نکنی و در عمق آن نظر کنی.
هوش مصنوعی: به خداوند از طریق ظاهرش نگاه نکن، چرا که اگر به ظواهر توجه کنی، نخواهی توانست حقیقت و دین واقعی را درک کنی.
هوش مصنوعی: به ظاهر نگاه نکن، زیرا ظاهر هیچ ارزشی ندارد؛ اگر به دنبال ظاهر میگردی، فقط در تلاشی بیهوده هستی.
هوش مصنوعی: به ظاهر توجه نکن و به عمق مطلب توجه داشته باش. این دل خود را از زندگی و احساساتش آگاه کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی عطر تو همیشه خوشبو باشد و آنگاه بتوانی با پادشاه گفتگو کنی، باید به نکات لازم توجه کنی.
هوش مصنوعی: از تمام دنیایی که در آن هستی عبور کن و از منصور بپرس. سپس از نور نیز دربارهی او بپرس.
هوش مصنوعی: سخن در این است که شخصیت و نور وجود ما از حیدر (علی علیهالسلام) نشأت میگیرد، زیرا دین ما به واسطهٔ او روشن و روشنتر شده است.
هوش مصنوعی: من نه تنها یک مغازهام، بلکه خودم نیز مانند یک حیوان تربیت شده که با افسار به خارج میروم هستم.
هوش مصنوعی: پس شاه سید سیب را گرفت و آن را بوسید و بر چشمان خود گذاشت.
هوش مصنوعی: فاطمه به لطف و عنایت آن شاه، هدیهای را دریافت کرد و با خوشحالی او را بوسید.
هوش مصنوعی: گفتند که در این سیب، راز و رمزهای پنهانی وجود دارد و این دنیا خود هیچ نقصی ندارد.
هوش مصنوعی: پس حسن از او آن هدیه را دریافت کرد و گفت که راز پنهان بسیاری را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: ای برادر، در وجود او رازهای بزرگ و عمیق خداوند نهفته است، پس از من به درستی درک کن و مفهوم عمیق را به دست آور.
هوش مصنوعی: حسین آن سیب را از امام گرفت و گفت: من در آن راز کلام را دیدم.
هوش مصنوعی: ای آقاجان، تو همچون جان من هستی و عشق تو باعث استحکام ایمانم شده است.
هوش مصنوعی: از این حقیقت، ظهور موجودی به نمایش درمیآید که از این هدیهای گوهری بهرهمند است.
هوش مصنوعی: جوهر و ذات شاه از این ظاهر و نمودش آشکار میشود و مظهر و نمایندهی شاه در دنیا را حس میکند.
هوش مصنوعی: این هدیه را خداوند به من داده چون در آن رازهای عمیق و پنهانی را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: هدف خداوند از وجود داشتن، ظهور و بروز خود است و در این ظهور، جوهر و حقیقت خود را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که به عنوان یک الگو شناخته شوی، اما دوست داری که به عنوان یک انسان آگاه و دانا دیده شوی.
هوش مصنوعی: به دنبال کلبهٔ عطار برو تا این رموز بر تو آشکار شود.
هوش مصنوعی: در وجود من نشانههایی از اسرار الهی وجود دارد و ایمان من نمایانگر آن اسرار است.
هوش مصنوعی: ای کسی که از رازهای من غافلی، خود را از روشناییهای من دور کردهای.
هوش مصنوعی: ای کسی که از رازهای بزرگ غافل شدهای، عشق به دنیای مادی تو را از مسیر واقعیات دور کرده است.
هوش مصنوعی: چند بار باید درباره مظهر حقیقت صحبت کنم؟ اگر نمیدانی چه کسی است، بهتر است خودت او را بشناسی و به او مراجعه کنی.
هوش مصنوعی: برای درک حقیقت و کشف راز دیدگاه، به عمق وجود خود فکر کن و از تصورات دوری کن.
هوش مصنوعی: تا وقتی که در شگفتی و لذت از رازهای او غرق شدی، یا مانند یک عاشق دیوانه به تماشای زیباییاش برو.
هوش مصنوعی: اگر هزاران سال در این مسیر بروی و بدون دلیل، راهنما تو را گمراه کند، به جایی نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: چون نمیدانی که هدف اصلی چیست، بنابراین همه چیز برایت در سایه و ابهام باقی مانده است.
هوش مصنوعی: تو نمیدانی که خود چه کسی هستی و در این دنیا به چه چیزی تعلق داری.
هوش مصنوعی: دنیا همچون خاکدانی بسیار ویران است و در آن مردمی خوابآلود و غافل افتادهاند.
هوش مصنوعی: پس کسی باید باشد که تو را بیدار کند و نکتهای از دین را در کار تو مطرح کند.
هوش مصنوعی: سپس او میگوید که راه ما را بپذیر، تا در این دنیا گرفتار نشوی.
هوش مصنوعی: چشم خود را به روی معانی باز کن تا بتوانی ذات او را بدون نیاز به ملاقات ببینی.
هوش مصنوعی: اگر خودت راهنما نداشته باشی، هرگز نمیتوانی نور حقیقت را در وجود خود ببینی و از آن باخبر شوی.
هوش مصنوعی: رهبر باید کسی باشد که خود در راهی که پیش میبرد، حرکت کند و اگر او بدون همراهی دیگران قدم بردارد، دچار گمراهی خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی در این دنیا راه را گم کردی، مثل قارون، در زمان رفتن به کجا میتوانی بروی؟
هوش مصنوعی: وقتی در مسیر حقیقت گمراه میشوی، گمراهیات باید در حضور پادشاه حقیقت باشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که من تو را راهنمایی کنم و از حقیقت وجود خودم برایت بگویم، باید خودت نیز در پی حقیقت باشی.
هوش مصنوعی: با توجه به خودت و ذات درونیات آشنا شو، تا از رفتارهای نادرست و آزاردهندهای که ممکن است داشته باشی، رهایی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: راههای زیادی برای رسیدن به حقیقت وجود دارد، اما تنها یک راه هست که به آن حقیقت واقعی متصل میشود.
هوش مصنوعی: اگر جوهر حقیقت را نمیشناسی، از طریق نشانههای آن به مظهری که میتواند تو را راهنمایی کند، رجوع کن و بخوان.
هوش مصنوعی: هر کسی که پیرو علی نیست، باید او را به عنوان یک رافضی بشناسم و از ابتدا چنین نظری داشتهام.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه چیز به خودخواهی و خودبین بودن تو وابسته است و تو تنها درک کننده واقعی از حقیقت و معنای شاه و صورت دین هستی.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که به ظاهر زیبایی و جذابیت یک بُت توجه نکن، زیرا ممکن است در واقع از وجود او نفرت و بیزاری وجود داشته باشد. به عبارتی دیگر، زیبایی ظاهری نمیتواند معیاری برای خوبی یا بدی یک چیز باشد.
هوش مصنوعی: عزیزم، از خودت نفرت را دور کن، زیرا این دنیا پر از کدورت و ناراحتی است.
هوش مصنوعی: دنیا پر از کینه و دشمنی است و مقام و ثروت در نظر آسان و بیاهمیت به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: غرور و تکبر را از خود دور کن، زیرا من نیز در این دنیا هیچ چیزی را به عنوان سرزمین پایانی خود نگرفتهام.
هوش مصنوعی: انبیا در این دنیا چه کارهایی انجام دادند و مردم با آنها چه برخوردی کردهاند؟
هوش مصنوعی: آنان چه بر سر پیامبر فرستاده خدا آوردند، از آنرو که او راه باطل را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: پس از آن، شجاعان با خویش تیغها را خارج کردند، همان دستهای که به نیرنگ آغشته بودند.
هوش مصنوعی: بین چه ظلمها و ستمها را بر دو فرزند پیامبر کردند، آن دو معصوم و پاک که با دختر پیامبر (بتول) بودند.
هوش مصنوعی: پس از آن، با اهل علم و دانش، هر یک از آنها چه کارهایی کردند، این گروه از مردم عادی به چه اقداماتی پرداختهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی به راستی رفتار کند و حقیقت را بگوید، دیگران بر او فشار میآورند و او را مورد آزار قرار میدهند.
هوش مصنوعی: اولیا چه کردهاند که راهی را به وضوح برای مردم نمایش دادهاند.
هوش مصنوعی: او هیچ طمعی به ملكیت آنها نداشت و طلا و نقرهاش مانند پرِ کاه بیاهمیت بود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از عشق و زیبایی تو بهرهمند شوم و از گفتار و لطافتهای معنایی آن لذت ببرم. به عبارتی، از محبت و زیبایی تو سیراب شوم و به عمق محبت و گفتگوهای معنیدار شما توجه کنم.
هوش مصنوعی: مسیر حقیقی، راه پیامبر و خانوادهاش است و تمامی بحثها و گفتگوها در واقع بر اساس کلام اوست.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همچون من پاک و خالص شوی، بر روی مسیر پیامبر حرکت کن تا هم جان و هم جسمت صاف و زلال گردد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به این مقام دست یابی، باید کارهای زیادی را انجام دهی.
هوش مصنوعی: نخست باید محبت و دوستی امامان را در دل داشته باشی، و سپس به درک و شناخت اسرار عرفانی و معنوی بپردازی.
هوش مصنوعی: پس از این رویدادها، تو نیز باید همانند من از میان مردم و دنیای اینجا دوری گزینی.
هوش مصنوعی: دیگر از زیادهروی در خوردن دست بردار و با مردم نیز باید کمتر صحبت کنی.
هوش مصنوعی: از خواب شب به ستوه آمده و در پی یاد او، به کارهای خود بپرداز.
هوش مصنوعی: اگر از دسترنج خودت چیزی به دست میآوری، آن را بخور. اما مواظب باش که نان دیگران را نگیری و به زندگی آنها لطمه نزنی.
هوش مصنوعی: با احتیاط از پوشیدن لباسهای زیبا بپرهیز، زیرا ممکن است مانند آنها به خطر بیفتی.
هوش مصنوعی: پس از آنکه با موضوع خوب صحبت کنی، میتوانی به گنجینهای از ارزشها و داناییهای فراوان دست یابی.
هوش مصنوعی: همواره از سخنان درویشان گوش کن تا این راز پنهان برایت روشن شود.
هوش مصنوعی: اگر تو زندگی ساده و بیریایی را اختیار کنی و بر اساس اصول دین و اخلاق قدم برداری، میتوانی در زندگیات به حقیقت و معنای واقعی دست یابی و جایگاه مناسبی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: این هدیه را از من بشنو اکنون، زیرا من خود نگهدارندهی راز کاف و نون هستم.
هوش مصنوعی: نبی به فرزندش گفت: ای پسر، در درون جان تو ارتباط و پیوند من وجود دارد.
هوش مصنوعی: بیدار شو و به سمت مرتضی برو، تا او راز نهفتهای را برای ما آشکار کند.
هوش مصنوعی: حسین آن هدیه را به پیشگاه شاه تقدیم کرد و در مقابل سید قرار گرفت و ایستاد.
هوش مصنوعی: بنا بر این، سیب از دست مرتضی به زمین افتاد و به دو نیم تقسیم شد.
هوش مصنوعی: نیمی از زیبایی را حسن به سرعت برداشت، و نیمهٔ دیگر را حسین با خود برد.
هوش مصنوعی: در میان هر یک از آن نیمهها، خط سبزی به شکل درخت یا گیاهانی در کنارشان به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: ای شیر خدا، الفبای عبری را برای ما بخوان.
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین آن نوشته را بخواند و رازهای خداوند را بیان کند.
هوش مصنوعی: این نامه و این دعا که برای ولیّ خدا، امام رهنما نوشته شده، به خوبی و به درستی بیان نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.