در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها سحاب اصفهانی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹
سحاب اصفهانی (بیت ۷): «خوش بود گر محک تجربه آید به میان - تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
حافظ (بیت ۳): خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان - تا سِیَهروی شود هر که در او غَش باشد
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:تا سازم آشنایت نا آشنا نگارا - بیگانه کردم از خویش یاران آشنا را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما - حرفی که ناورد به زبان چیست؟ نام ما
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:گر نخواهم که به فرمان دل آرم جان را - به که با خویش گذارم دل نافرمان را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:رونق عهد شباب است دگر بُستان را - میرسد مژدهٔ گل بلبل خوشالحان را
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:روز و شب می نالم از بخت بد و چشم پر آب - زانکه او را نیست بیداری و این را نیست خواب
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:گویند که در شرع نبی باده حرام است - در کیش من آن باده که بی دوست به جام است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است - سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:گفتی دل از قفای نکویان کدام رفت - هر جا که دید سر و قدی خوش خرام رفت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:ساقی بیار باده که ماهِ صیام رفت - دَردِه قدح که موسمِ ناموس و نام رفت
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:آن چه شمعی است فروزنده رخ یار من است - آن چه روشن نه از آن شمع شب تار من است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:لعلِ سیرابِ به خون تشنه لب یار من است - وز پی دیدنِ او دادنِ جان کار من است
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:چو حاصل است ترا وصل یار حور سرشت - خلاف منطق و عقل است آرزوی بهشت
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱:هزار افسوس از فاطمه که دست اجل - گل وجودش بر دوحه ی حیات نهشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت - من و شرابِ فرحبخش و یارِ حورسرشت
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:ز جور یار و گردون دل غمین است - که نه آن مهربان با من نه این است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است - ز کارستانِ او یک شمه این است
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:اشک من مانع آه سحری نیست که نیست - ورنه آه سحری را اثری نیست که نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست - مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:به غیر مرگ که دور از توام به آن محتاج - گر آن طبیب علاجم نمی کند چه علاج
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج - سِزَد اگر همهٔ دلبران دَهَندَت باج
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:هر آن خصمی که با من آسمان کرد - شرار آه من با او همان کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:دل از من بُرد و روی از من نهان کرد - خدا را با که این بازی توان کرد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵:نثارت جان کنم گر زر نباشد - اشارت کن گرت باور نباشد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:خوش آمد گُل وز آن خوشتر نباشد - که در دستت به جز ساغر نباشد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:تا زحال دل من دلبر من غافل بود - آنچه کام من و دل بود از او حاصل بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود - دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:دل اگر از غم او کار مرا مشکل کرد - آنچه با من غم او کرد غمش با دل کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد - بادِ غیرت به صدش خار پریشاندل کرد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:هیچگه با من محنت زده بیداد نکرد - آسمان کآن بت بیداد گر امداد نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد - به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰:اگر زین پیش بر دستم دلی بود - از او هر لحظه پایم در گلی بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:مسلمانان مرا وقتی دلی بود - که با وی گفتمی گر مشکلی بود
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳:خسروا صحن فلک ساحت میدان تو باد - گردش گوی خور از لطمهٔ چوگان تو باد
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸:خسروا گوی فلک در خم چوگان تو شد - ساحت کون ومکان عرصهٔ میدان تو باد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:خسروا گویِ فلک در خَمِ چوگان تو باد - ساحتِ کون و مکان عرصهٔ میدانِ تو باد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹:جز اینکه میل جفا و سر ستم دارد - دگر نگار من از دلبری چه کم دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:دلی که غیب نمای است و جامِ جم دارد - ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴:از بس گرفته خو بخیالت دل صبور - از غیبت تو نیز برد لذت حضور
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور - گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲:صباح عید صیام است ساقیا برخیز - که مدتی به بطالت گذشت عمر عزیز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:دلم رمیدهٔ لولیوَشیست شورانگیز - دروغوَعده و قَتّالوَضع و رنگآمیز
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶:هر که دید آن گل عارض مژهٔ خونبارش - گلستانیست که گل میدمد از هر خارش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش - گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱:خوشا آن روزگار خوش که با من بود یاری خوش - جدا ز آن یار خوش دیگر ندیدم روزگاری خوش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:کنارِ آب و پایِ بید و طبعِ شعر و یاری خوش - معاشر دلبری شیرین و ساقی گُلعِذاری خوش
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷:ز چشم غیر پوشیدم جمالش - نمیدانم چه سازم با خیالش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش - خداوندا نگه دار از زَوالش
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳:این چه دام است ندانم که در آن افتادم؟! - کآشیان و گل و گلشن همه رفت از یادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲:گرچه در باغ سر کوی تو ای گل خارم - تا به کوی توام از باغ جنان بیزارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش میدارم
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم - روز وصلش دردم افزون شد ندانم چون کنم؟!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم - گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱:چه غم گر در برش مهر خموشی بر دهن دارم - که با او در میان از هر نگاهی صد سخن دارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم - هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷:ز آن روی جان بخش ز آن قد دلخواه - جان و دل من درناله و آه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:عیشم مدام است، از لعل دلخواه - کارم به کام است، الحمدلله
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:گر تیغ بارد در کوی آن ماه - گردن نهادیم الحکمُ لِلّه
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸:از او به یاری بختم امید غمخواری - ولی دریغ که بختم نمی کند یاری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴:کس ای نا مهربان یاران جانی - کشد آنگه به جرم مهربانی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰:از جور او مگر شب هجران شکایتی - گوید کسی که این دو ندارد نهایتی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی - شرح جمال حور ز رویت روایتی
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱:سپهر علم و جهان فضیلت آنکه بود - به جنب قدر تو پستی سپهر اعلا را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو دادهای ما را
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷:ای فلک جاه ملک رتبه که در زیور و زیب - گوش چرخت زنعال سم ابرش باشد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:نقدِ صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد - ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:ماندم زجفای غیر مهجور از تو - دل خسته و ناتوان و رنجور از تو
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
-
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - مرثیه درباره ی فوت صباحی بید گلی:هزار افسوس از حاجی سلیمان صباحی آن - که صبح معرفت را بود رایش مهر تابانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی