کنارِ آب و پایِ بید و طبعِ شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گُلعِذاری خوش
الا ای دولتی طالع، که قدرِ وقت میدانی
گوارا بادَت این عِشرت که داری روزگاری خوش
هر آن کس را که در خاطر ز عشقِ دلبری باریست
سِپندی گو بر آتش نِه، که دارد کار و باری خوش
عروسِ طَبع را زیور ز فکرِ بِکر میبندم
بُوَد کز دستِ ایّامَم به دست اُفتَد نگاری خوش
شبِ صحبت غنیمت دان و دادِ خوشدلی بِسْتان
که مهتابی دل افروز است و طَرْفِ لاله زاری خوش
مِیی در کاسهٔ چشم است ساقی را بِنامیزد
که مستی میکند با عقل و میبخشد خُماری خوش
به غفلت عمر شُد حافظ، بیا با ما به میخانه
که شنگولانِ خوش باشت، بیاموزند کاری خوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به تفریح و لذتهای زندگی میپردازد و اهمیت عشق و دوستداشتن را بیان میکند. در کنار آب و بید، با یاری خوش و معشوقی شیرین، لحظات خوشی را تجربه میکند. او به طالع نیک خود اشاره میکند و از زندگی خوشی که دارد، لذت میبرد. همچنین به کسانی که از عشق رنج میبرند، توصیه میکند که بیخیال غمها شوند و از زندگی بهره ببرند. شاعر بر اهمیت شبهای صحبت و لذتهای آن تأکید میکند و به مستی و خوشی ناشی از شراب و عشق اشاره دارد. در آخر، او از غفلت عمر یاد میکند و دعوت به میخانه و شادابی میکند تا از خوشیهای زندگی بیاموزند.
هوش مصنوعی: در کنار آب و در سایه درخت بید، جایی مناسب برای نوشتن شعر و داشتن یاری خوب است. دلبری شیرین و ساقی با سلیقه، فضا را زیباتر میکند.
هوش مصنوعی: ای ایزد، ای شانس و سرنوشت، که ارزش و اهمیت زمان را میشناسی، برایت آرزوی خوشبختی دارم در این زندگی خوشی که هماکنون برخوردار هستی.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش خاطرهای از عشق دلبری دارد، برایش بهتر است که آتش شوق و محبت را برافروزد، زیرا او در زندگیاش کار و بار خوشی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: من زینتهایی برای روح خود میآورم که از فکر خالص و ناب سرچشمه میگیرد، تا مبادا زیبایی از دست روزگار به من برسد.
هوش مصنوعی: شب را فرصتی برای گفتگو قرار ده و از شادابی و خوشحالی بهره ببر، زیرا نور ماه دلانگیز است و طرف لالهزاری زیبا و دلنواز.
هوش مصنوعی: ساقی، نگاهی با حالتی مخصوص دارد که مانند شراب در کاسهٔ چشمش میریزد. این نگاه انسان را مست میکند و عقلش را تحت تأثیر قرار میدهد و حسی لذتبخش و نشاطآور به او میبخشد.
هوش مصنوعی: حافظ به بیتوجهی به گذر عمر اشاره میکند و از دوستش دعوت میکند که به میخانه بروند. در آنجا، جوانان شاد و خوشذوق، هنر و شیوههای خوشی را به آنها میآموزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش
شراب تلخ ما را ده که هست این روزگاری خوش
سزد گر ما به دیدارت بیاراییم مجلس را
چو شد آراسته گیتی به بوی نوبهاری خوش
همی بوییم هر ساعت همی نوشیم هر لحظه
[...]
شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش
کسی دارد که دارد در کنار خویش یاری خوش
دل از مهر بتان برداشتم آسودم این است این
اگر دارد شرابی مستیی ناخوش خماری خوش
خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم
[...]
دل هر کس به کاری خوش من و عشق نگاری خوش
که چون عشق نگاری خوش نباشد هیچ کاری خوش
چه خوش روزی بود خرم چه خرم روزگار خوش
که باشد دوستی از دوستی یاری ز یاری خوش
برآر امیدش ای امیدگاه من که خوش باشد
[...]
خوشا آن روزگار خوش که با من بود یاری خوش
جدا ز آن یار خوش دیگر ندیدم روزگاری خوش
نمیدانم به صید دل چه آمد آنقدر دانم
که در خون می تپد از شهسواری خوش شکاری خوش
نوید کشتنم آن شوخ امشب داده و دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.