دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور
گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور
ای گُل به شُکرِ آن که تویی پادشاهِ حُسن
با بلبلانِ بیدلِ شیدا مَکُن غرور
از دستِ غیبتِ تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نَبُوَد لذّتِ حضور
گر دیگران به عیش و طَرَب خُرَّمَند و شاد
ما را غمِ نگار بُوَد مایهٔ سُرور
زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور
مِی خور به بانگِ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تو را که باده مخور گو هُوَالْغَفُور
حافظ شکایت از غمِ هجران چه میکنی؟
در هِجر وصل باشد و در ظلمت است نور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ به بیان احساسات عمیق و تنهایی اشاره دارد. بلبل صبور از زیبایی گل سخن میگوید و میخواهد که گل از غرور خود کاسته و به دل بلبل نمیرد. شاعر از غیبت محبوب شکایت نمیکند زیرا که حضور او لذتبخش است. اگرچه دیگران در شادی و خوشگذرانی هستند، شاعر تنها غم عشق را دارد که برایش مایه سرور است. او به زاهدانی که به دنیای دیگر امیدوارند اشاره میکند و خود به شرابخانه و دوست اشاره میکند. حافظ در پایان میگوید که در غم هجران نیز امیدی به وصال وجود دارد و در دل تاریکی، نور وجود دارد.
هوش مصنوعی: بلبلِ صبور که در کنار سروهای زیبا نشسته است، با آواز خود به همه اعلام میکند که نگاهِ بد از زیبایی گل دور باشد و به آن آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: ای گل، به خاطر اینکه تو سلطان زیبایی هستی، با بلبلان عاشق و بیدل، مغرور نخواهی شد.
هوش مصنوعی: من از دوری تو گلهای ندارم، زیرا تا زمانی که غیبتی وجود ندارد، لذت حضور هم حس میشود.
هوش مصنوعی: اگر دیگران در شادی و خوشی هستند، غم عشق معشوق ما باعث شادی و سرور ماست.
هوش مصنوعی: زاهد اگر به بهشت و مکانهای زیبا امید دارد، ما برای شادی و خوشی خود به میخانه و همراهی یارانی زیبا دل خوش کردهایم.
هوش مصنوعی: شراب بنوش و با صدای چنگ لذت ببر، نگران چیزی نباش؛ اگر کسی به تو گفت که شراب ننوش، بگو خداوند بخشنده است.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که چرا از درد جدایی شکایت میکنی؟ در حالتی که در جدایی، وصل هم وجود دارد و در تاریکی، نور نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور
تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور
موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست
دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟
شور است آب او ننشاندت تشنگی
[...]
گویند شغل خویش بدشمن مده بزور
بورک لصاحبه نشنیدی ز لوح گور
خورشید رخت خویش بمغرب نه زان برد
کش زحمتی همیبود از مرغ روز کور
نزضعف زنده پیل ز پشه حذر کند
[...]
ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور
تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور
گر بایدت که حشرِ تو با صالحان بود
در موقفِ جزا که بود موعدِ نشور
این جا ز خود بمیر و به حق زنده باز شو
[...]
ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور
آمد شتر به منزل لیلی، مکن عبور
اینست خارها که ازو چیدهایم گل
وین جای خیمها که درو دیدهایم حور
این لحظه آتشست به جایی که بود آب
[...]
بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد
روحانیان نواله برند از برای حور
بزمی که مانده اند هم از یاد مجلسش
حوران بزم روضه فردوس در قصور
بود از فروغ باده و عکس صفای جام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.