دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطفهایِ بیکران کرد
چرا چون لاله خونین دل نباشم؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد
که را گویم که با این دردِ جانسوز؟
طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت؟
که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد
عدو با جانِ حافظ آن نکردی
که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ دربارهی درد و اندوه عاشقانه سخن میگوید. شاعر از جدایی معشوق و غم تنهاییش سخن میگوید و به شدت تحت تأثیر احساسات خود است. او به زیبایی معشوق و صدمات ناشی از عشق اشاره میکند و از دلسوزی که در دلش میسوزد، میگوید. حافظ به تسلط بر این درد و التیام آن اشاره میکند و در پایان به قدرت چشمان معشوق و تأثیر آن بر جانش اشاره میکند. در واقع، این شعر عمیقاً به موضوع عشق و رنج ناشی از آن پرداخته است.
هوش مصنوعی: دل مرا تارت کرده و رویش را از من پنهان کرده است. خدایا، با که میتوان این بازی را تحمل کرد؟
هوش مصنوعی: در شب تنهاییام، در حالی که قصد داشتم جان خود را از دست بدهم، یاد او به من آرامش و احترام بیپایانی بخشید.
هوش مصنوعی: چرا باید مانند لالهای با دل شکسته نباشم؟ وقتی که نرگس زیبایش سرش را به خاطر ما بالا کرده است.
هوش مصنوعی: به چه کسی بگویم که این درد عمیق و سوزناک را تجربه میکنم؟ پزشک قصد دارد جانم را بگیرد.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی میسوزم، در حالی که بر من شرابی ریخته شده و موسیقی غمگینی نواخته میشود.
هوش مصنوعی: ای باد صبا، اگر راه حلی داری، وقت آن است که اشتیاق و درد من به جانم رسیده است.
هوش مصنوعی: در جمع افراد مهربان، چه کسی میتواند بگوید که دوست ما چگونه سخن گفته و چه کارهایی انجام داده است؟
هوش مصنوعی: دشمن با جان حافظ چنین عملی نکرد که تیر چشمان آن معشوق کمحرفی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نخستین جوهر روحانیان کرد
که او را نز مکان و نز زمان کرد
شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم
هزاران خار بر گل پاسبان کرد
چو طالع موکب دولت روان کرد
سعادت روی در روی جهان کرد
بزیر بالش آن زن نهان کرد
که یعنی خون زن نامهربان کرد
از آن بخشش که دامانش گران کرد
ره آوردی به مسکینان روان کرد
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.