تا سازم آشنایت نا آشنا نگارا
بیگانه کردم از خویش یاران آشنا را
با آنکه جز صبا نیست پیکی ز من به کویش
خواهم که ره نباشد در کوی او صبا را
چون من کسی گذارد سر بر خط غلامیش
بیرون چرا نهد کس از حد خویش پا را؟
از نو چه خواهد آرد کس را به دام عشقش
با عاشقان دیرین کمتر کند جفا را
با جور آن جفاجو چندان نکردهام خو
کآرم به خاطر از او اندیشهٔ وفا را
دردم بلای هجران درمان وصال جانان
دردا که نیست درمان این درد بی دوا را
گفتم که: گویم امشب تنها به او غم دل
بی مدعی نیاید چون یافت مدعا را
از رخ به خلق بنمود آثار صنع معبود
وز خویش کرد خوشنود هم خلق و هم خدا را
اکنون (سحاب) کآنجا ره یافتند اغیار
شادم از این که ره نیست در کوی دوست ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دوری از معشوق پرداخته است. او از غم فراق و درد هجران سخن میگوید و بیان میکند که برای رسیدن به معشوق، خود را از آشنایان و یاران دور کرده است. همچنین، او اشاره میکند که تنها کسی که از او خبر میبرد، نسیم صبا است و آرزو دارد که این نسیم در مسیر معشوقش مزاحمت ایجاد نکند. شاعر به اندوه و تنهایی خود نیز اشاره دارد و میگوید که حتی در جمع دیگران، غم دلش را نمیتواند بیان کند. در نهایت، او از این که دیگران به معشوقش توجه دارند، شاد است و از اینکه راهی به سوی معشوق ندارد، ابراز خوشحالی میکند.
هوش مصنوعی: میخواهم آن کسی را که برایم آشناست، برای تو ناشناس و بیگانه کنم. به خاطر تو، دوستان نزدیک خود را دور کردهام.
هوش مصنوعی: با اینکه فقط نسیمی به نام صبا وجود ندارد که پیامی از من به کویش برساند، اما خواهم که او را به این کار وادار کنم، هرچند در کوی او راهی نیست.
هوش مصنوعی: هر زمان که من کسی را در جایگاه بنده خود قرار میدهم، چرا دیگران از حدود خود تجاوز کنند؟
هوش مصنوعی: هیچکس به عشقش چه چیز جدیدی خواهد آورد، و با عاشقانی که سالها در عشق بودهاند، کمتر ستم میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر ظلم و ستم او، به اندازهای که باید کینه به دل بگیرم، کینهدار نیستم؛ چرا که عشق و وفاداری به او در ذهن من حضور دارد.
هوش مصنوعی: دردی که از فراق محبوب به دل دارم، هیچ درمانی ندارد و با وجود اینکه وصال او درمان این درد میتواند باشد، متاسفانه چنین درمانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: گفتم که امشب به او تنها غم دل را بگویم، اما بیمدعی نمیتوانم. چون او را در حقیقت پیدا کردم.
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا و دلربا نشان داد که نشانگر قدرت و بزرگی خداوند است و با این ویژگیهای خود، هم مردم را خشنود کرد و هم خداوند را.
هوش مصنوعی: اکنون که دیگران در اینجا جایی ندارند، من خوشحالم از این که راهی به سمت کوی دوست ما وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با آن که میرسانی، آن بادهٔ بقا را
بی تو نمیگوارد، این جام باده ما را
مطرب قدح رها کن، زین گونه نالهها کن
جانا یکی بها کن، آن جنس بیبها را
آن عشق سلسلت را، وان آفت دلت را
[...]
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
[...]
با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را
گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا
هستند پادشاهان پیش درت گدایان
بنگر چه قدر باشد درویش بینوا را
از چشم من نهانی ای آب زندگانی
[...]
دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا
تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا
زین قوم در خراسان الاّ بلا نخیزد
شکلی کنید و دفعی بنشستن بلا را
گفتم از آن جماعت یاری به چنگم آید
[...]
آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی
تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
جولان کند سمندش چون سم او ببوسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.