گنجور

 
اقبال لاهوری نظیری نیشابوری

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها اقبال لاهوری مصرع یا بیتی از نظیری نیشابوری را عیناً نقل قول کرده است:


  1. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۲ - ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

    اقبال لاهوری (بیت ۲): به ملک جم ندهم مصرع نظیری را - «کسی که کشته نشد از قبیلهٔ ما نیست»

    نظیری نیشابوری (بیت ۱): گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست - کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۰ - خرد بر چهرهٔ تو پرده ها بافت:خرد بر چهرهٔ تو پرده ها بافت - نگاهی تشنهٔ دیدار دارم

    اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۴ - نه من بر مرکب ختلی سوارم:نه من بر مرکب ختلی سوارم - نه از وابستگان شهریارم

    اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳۷ - هوای خانه و منزل ندارم:هوای خانه و منزل ندارم - سر راهم غریب هر دیارم

    اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۸ - چسان احوال او را بر لب آرم:چسان احوال او را بر لب آرم - تو می بینی نهان و آشکارم

    اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۹۳ - مسلمانم غریب هر دیارم:مسلمانم غریب هر دیارم - که با این خاکدان کاری ندارم

    اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۷ - دمید آن لاله از مشت غبارم:دمید آن لاله از مشت غبارم - که خونش می تراود از کنارم

    اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۵ - نخستین لاله صبح بهارم:نخستین لاله صبح بهارم - پیا پی سوزم از داغی که دارم


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴:به گل پیراهنی امیدوارم - که خوشبو سازد آغوش و کنارم


  2. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۹ - بوی گل:حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت - ما را کسی ز آنسوی گردون خبر نداد


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی:وقتی که شکل دایره کن فکان نبود - جز نقطه حقیقت حق در میان نبود


  3. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۰ - کبر و ناز:یخ ، جوی کوه را ز ره کبر و ناز گفت - ما را ز مویهٔ تو شود تلخ روزگار


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح اکبرشاه:نوروز شد کلید درعیش نوبهار - دولت شکوفه کرد که فتح آورد به بار


  4. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۰ - الملک ﷲ:طارق چو بر کناررهٔ اندلس سفینه سوخت - گفتند کار تو به نگاه خرد خطاست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴:اخترشناس در روش بخت من گم است - مشکل فتاده کار نه در دست انجم است


  5. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۶ - بندگی:دوش در میکده ترسا بچه باده فروش - گفت از من سخنی دار چو آویزه به گوش


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶:در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش - برد از مدرسه ام مغبچه باده فروش


  6. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۰ - به مبلغ اسلام در فرنگستان:زمانه باز برافروخت آتش نمرود - که آشکار شود جوهر مسلمانی


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - یک قصیده:زنند باغ و بهارم صلای ویرانی - گلم ز شاخ فرو ریزد از پریشانی


  7. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۲ - خطاب به مصطفی کمال پاشا ایده الله:جولائی - امئی بود که ما از اثر حکمت او


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۳:به تمنای غلط بر همه کس میر شدیم - بدر از خانه نرفتیم و جهانگیر شدیم


  8. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۸ - می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر:می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر - رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگر - بر طبیب خود تغافل می زنم چندی دگر


  9. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۵ - هوای فرودین در گلستان میخانه می‌سازد:هوای فرودین در گلستان میخانه می‌سازد - سبو از غنچه می‌ریزد ز گل پیمانه می‌سازد


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹:هوای کوی او آواره‌ام از خانه می‌سازد - فسون او پدر را از پسر بیگانه می‌سازد

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰:چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه می‌سازد - چو قطح گل بود بلبل به آب و دانه می‌سازد


  10. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۲ - ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست:ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست - تجلی دگری در خور تقاضا نیست

    اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۹ - نوای حلاج:ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست - تجلی دگری در خور تقاضا نیست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست - کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست


  11. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۵ - باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را:باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را - ذوق جنون دو چند کن شوق غزلسرای را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را - بر بر و دوش سردهی گریه های و های را


  12. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴۳ - دلیل منزل شوقم به دامنم آویز:دلیل منزل شوقم به دامنم آویز - شرر ز آتش نابم به خاک خویش آمیز


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹:ببند دست و می از شیشه در گلویم ریز - که من به قول دف و چنگ نشکنم پرهیز

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱:غمم به عیش درآمیخت عشق رنگ آمیز - کنون نه هست غمم کند و نی نشاطم تیز


  13. اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۹۲ - ):طاقت عفو در تو نیست اگر - خیز و با دشمنان در آ به ستیز


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰:چرخ پرویز نیست آتش بیز - نه ممری درو نه جای گریز


  14. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۴ - گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست:گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست - اندرین بادیه پنهان قدر اندازی هست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸:غیر من در پس این پرده سخن سازی هست - راز در دل نتوان داشت که غمازی هست


  15. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۵ - درین محفل که کار او گذشت از باده و ساقی:درین محفل که کار او گذشت از باده و ساقی - ندیمی کو که در جامش فرو ریزم می باقی


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸:شد آخر روز بر ناییی و میل دل همان باقی - بلا گردید ضعف پیری و طغیان مشتاقی


  16. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۶ - ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز:ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز - دگر آشوب قیامت به کف خاک انداز


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:جام گیر اختر افتاده بر افلاک انداز - روح شو عاریت خاک سوی خاک انداز


  17. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۴۳ - نور تو وانمود سپید و سیاه را:نور تو وانمود سپید و سیاه را - دریا و کوه و دشت و در و مهر و ماه را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳:هرگه رقم کنم به تو عذر گناه را - ریزم چو خامه از مژه خون سیاه را

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:از چاه غبغبش به درآورده ماه را - بر ماه، عقرب سیهش بسته راه را


  18. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۴ - بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را:بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را - من از ذوق حضوری طول دادم داستانی را

    اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۱ - در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را:در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را - پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را - به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را


  19. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۵ - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن:با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن - چون پخته شوی خود را بر سلطنت جم زن


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۷:مردانه قماری کن دستی به دو عالم زن - خصلی که نهی پر نه نقشی که زنی کم زن


  20. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۸۴ - از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست:از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست - پیش محفل جز بم و زیر و مقام و راه نیست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست - در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست


  21. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۹۱ - انقلاب! ای انقلاب!:خواجه از خون رگ مزدور سازد لعل ناب - از جفای دهخدایان کشت دهقانان خراب


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - این قصیده در روز فرخ مولود صاحب زاده برخوردار میرزا ایرج بن عبدالرحیم خان و در مدح والده مخدره گفته شده:بر زمین آورده رحمت را دعای مستجاب - زاده مه بر دامن صبح سعادت آفتاب


  22. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۹۸ - نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را:نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را - بخود گم شو نگه دار آبروی عشق بازی را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷:به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق مجازی را - عطا کن لذت طعم حقیقت عشق‌بازی را


  23. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۲ - عشق اندر جستجو افتاد آدم حاصل است:عشق اندر جستجو افتاد آدم حاصل است - جلوهٔ او آشکار از پردهٔ آب و گل است


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل است - حیرت اندر حیرتست و مشکل اندر مشکل است


  24. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۳ - بیا که خاوریان نقش تازه‌ای بستند:بیا که خاوریان نقش تازه‌ای بستند - دگر مرو به طواف بتی که بشکستند


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲:به هوش سیر چمن کن که شاهدان مستند - قرابه بر سر ابر بهار بشکستند


  25. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۷ - ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق:ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق - جز اینکه منکر عشق است کافر و زندیق


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق - تو را دلی ز غم آزاد همچو بیت عتیق


  26. اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۳۳ - ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ:ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ - در من نگر که میدهم از زندگی سراغ


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰:گوید سحر که شب گذر افکنده ای به باغ - گل ها نشان دهند ز تو بلبلان سراغ