درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگر
بر طبیب خود تغافل می زنم چندی دگر
اعتمادی نیست بر عهدیی که نقصانی ندید
هست در پیمان گسستن مهر پیوندی دگر
گرچه می دانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
پای تا سر دیده ام از شوق رخسارت که هست
هر سرشکم بی تو چشم آرزومندی دگر
پیر کنعان با که گیرد انس در بیت الحزن
بوی یوسف را نمی یابد ز فرزندی دگر
چون به شرم بخششم کشتی حلالت ساختم
کاین مروت نیست با طبع خداوندی دگر
تاب می آری که از کف می نهی آیینه را
از جمال تو ندیدم جز تو خرسندی دگر
شکوه و شکر «نظیری » عکس کین و مهر تست
آینه منما که طوطی نشکند قندی دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و دل های خود با صبر و تحمل سخن میگوید و از بیاعتمادی به عهد و پیمانها شکایت دارد. او به یاد آوری عواطف و عشقهایی که در گذشته داشته، اشاره میکند و از احساس تنهایی و دلتنگی خود، به ویژه برای معشوقش، میگوید. در لابهلای ابیات، به تضاد بین عشق و غم، و همچنین برقراری ارتباط با خداوند و مروت اشاره دارد. شعر به زیبایی احساسات عمیق و درونی شاعر را بیان میکند و نشاندهندهی longing (اشتیاق) و نارضایتی از فراق و جدایی است.
هوش مصنوعی: من درد و دلهایم را با صبر در هم میآمیزم و برای پزشکم مدتی دیگر خودم را نادیده میگیرم.
هوش مصنوعی: به هیچ عهد و پیمانی نمیتوان اعتماد کرد، چون هرگز نقصی در آن وجود ندارد که نشاندهندهی شکستن یک پیوند عاطفی باشد.
هوش مصنوعی: اگرچه میدانم قسم خوردن به جان تو کار خوبی نیست، اما راستش این است که حتی به یاد نمیآورم که به جان تو قسم دیگری هم خوردهام.
هوش مصنوعی: از سر تا پا به خاطر شوق چهرهات نگاه کردهام. هر اشکی که میریزم، بدون تو، نشاندهندهٔ آرزوهایم است.
هوش مصنوعی: پیر کنعان که با هیچکس ارتباطی ندارد، در خانه غم نمیتواند بویی از یوسف ببرد، زیرا فرزند دیگری ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی بخشش من باعث شرم شد، توانستم برایت وسیلهی نجاتی فراهم کنم. چرا که این نیکوکاری با ذات پروردگار سازگار نیست.
هوش مصنوعی: تو تا جایی میتوانی تحمل کنی که آیینه را از دست بدهی، اما من از زیبایی تو جز اینکه از تو راضی باشم، چیزی ندیدهام.
هوش مصنوعی: حس زیبای شکرگزاری و عظمت "نظیری" به واسطه دشمنی و محبت تو نمایان است. از من نخواه که آرامش فوقالعادهام را به هم بزنم، زیرا نمیخواهم مانند طوطی دوباره دچار دردسر شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگر
هر سر مویی به وصلت آرزومندی دگر
بگسل از دام گرفتاری که بر هر ذره اش
از کمند زلف مشگین بسته یی بندی دگر
منکه همچون غنچه دارم با لبت دلبستگی
[...]
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر
بر سر بام آ ، نقاب از چهره بیباکانه کش
نیست در کوی تو چون من آرزومندی دگر
بسکه غیرت میبرم از دیدهٔ بینای خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.