داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست
در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست
بخت با ما سرکش است و مدعا با ما به جنگ
کهربای شوق ما را جذبه یک کاه نیست
فصل ها شد در تباهی، برنیامد عمر ما
کشتی ما را سفر از سیر سال و ماه نیست
شست دل صد ره گشودم بر هدف کاری نکرد
گوییا پیکان و پر با این خدنگ آه نیست
خاطر دوران ز کین دوستان در عهد تو
آن چنان پر شد که دل ها را به دل ها راه نیست
عرض حال جمله ره دارد به خلوتگاه رب
جز دعای من که او مقبول این درگاه نیست
پیش از ین در جان سپاری ها از آن لب قسمتم
حرف تلخی بود اکنون گاه هست و گاه نیست
جستجوی وصل با این زندگی بی طاقتی است
ذوقی از پرواز با این رشته کوتاه نیست
گر «نظیری » شکوه از بی مهریت دارد مرنج
عیب صاحب را که پوشد بنده، دولتخواه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و ناامیدی شاعر اشاره دارد. او از اخلاص و عشق خود سخن میگوید، اما معتقد است که محبوبش از حال او بیخبر است. با اشاره به مشکلات و چالشهایی که در زندگیاش با آن مواجه است، حاکی از ناکامی در رسیدن به هدفها و آرزوهایش است. او به شدت از دوران دوستانه و محبت در گذشته آسیبدیده و حالا در پی وصال و آرامش است، اما شرایط زندگیاش او را ناامید کرده است. شاعر احساس میکند که در جستجوی سعادت و وصال موفق نبوده و در عین حال از بیمهری و نرسیدن به عشقش شکایت دارد. این شعر به طور کلی نمایشدهنده غم، افسردگی و سرخوردگی شخصی است.
هوش مصنوعی: او به نیات و نیت واقعی من آگاه است، ولی از وضعیت من بیخبر است. در دل او جایی برای من وجود دارد، اما در ظاهر هیچ راهی برای رسیدن به او نیست.
هوش مصنوعی: سرنوشت ما به شدت در حال تغییر است و آرزوهای ما در حال درگیری هستند؛ به طوری که تمایل و شوق ما به چیزهای کوچک بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: فصول در حال نابودی هستند و عمر ما سپری شده است، کشتی زندگیمان از حرکت در راه سالها و ماهها بازمانده است.
هوش مصنوعی: من دل را به هزار راه گشودم، اما هیچ کارساز نبود. به نظر میرسد که این تیر و کمان هیچ قدرتی ندارد.
هوش مصنوعی: دوستی های گذشته به خاطر دشمنی ها و کینه هایی که در دوره تو پیش آمده، به اندازه ای آسیب دیده است که دیگر هیچ کس نمی تواند به دیگری اعتماد کند و ارتباطی واقعی برقرار کند.
هوش مصنوعی: همه چیز در پیشگاه خداوند به حساب میآید، جز دعای من که به این درگاه پذیرفته نمیشود.
هوش مصنوعی: در گذشته، در لحظات دردناک و جداییها، از آن لب، حرف تلخی نصیبم میشد، اما حالا گاهی این تلخی وجود دارد و گاهی هم نیست.
هوش مصنوعی: در این زندگی پر از ناآرامی، تلاش برای پیدا کردن ارتباط و وصال مثل این است که امیدی به پرواز با این رشته کوتاه نداشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر «نظیری» به خاطر کمبود محبت تو شکایت میکند، نگران نباش. عیب کسی که به او محبت نشده، پنهان است و او بندهای است که به دنبال مقام و ثروت نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست
هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست
فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر
یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست
بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا
[...]
زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست
در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوست
در صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند
[...]
دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
[...]
کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست
کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست
یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ
چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست
هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم
[...]
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.