در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها اقبال لاهوری مصرع یا بیتی از غالب دهلوی را عیناً نقل قول کرده است:
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۱ - پیام :: غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴
اقبال لاهوری (بیت ۴۵): مژدهٔ صبح درین تیره شبانم دادند - شمع کشتند و ز خورشید نشانم دادند
غالب دهلوی (بیت ۱): مژده صبح درین تیره شبانم دادند - شمع کشتند و ز خورشید نشانم دادند
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۶ - بندگی:دوش در میکده ترسا بچه باده فروش - گفت از من سخنی دار چو آویزه به گوش
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸:دوشم آهنگ عشا بود که آمد در گوش - ناله از تار ردایی که مرا بود به دوش
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۶ - فریب کشمکش عقل دیدنی دارد:فریب کشمکش عقل دیدنی دارد - که میر قافله و ذوق رهزنی دارد
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:نقابدار که آیین رهزنی دارد - جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
-
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۹ - شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من:شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من - بر نخیزد یک شرار از حکمت نازای من
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱:بس که لبریزست ز اندوه تو سر تا پای من - ناله می روید چو خار ماهی از اعضای من
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۴ - بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را:بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را - من از ذوق حضوری طول دادم داستانی را
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۲۱ - در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را:در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را - پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:به پایان محبت یاد می آرم زمانی را - که دل عهد وفا نابسته دام دلستانی را
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:پس از کشتن به خوابم دید نازم بدگمانی را - به خود پیچد که هی هی دی غلط کردم فلانی را
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۷ - ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق:ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق - جز اینکه منکر عشق است کافر و زندیق
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲:به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق - تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۷ - خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها:خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها - تو ای درد آشنا بیگانه شو از آشناییها
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳:پس از عمری که فرسودم به مشق پارساییها - گدا گفت و به من تن درنداد از خودنماییها
-
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۳۰ - باز این عالم دیرینه جوان میبایست:باز این عالم دیرینه جوان میبایست - برگ کاهش صفت کوه گران میبایست
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:اختری خوشتر ازینم به جهان می بایست - خرد پیر مرا بخت جوان می بایست
-
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۰ - نوای غالب:«بیا که قاعدهٔ آسمان بگردانیم - قضا بگردش رطل گران بگردانیم
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳:بیا که قاعده آسمان بگردانیم - قضا به گردش رطل گران بگردانیم