گنجور

 
ابن عماد

بخش ۱ - بسم اللٰه الرحمن الرحیم: الحمد لخالق البرایا

بخش ۲ - فی نعت النبی علیه الصلوٰة و السلام: آن سایۀ رحمت الهی

بخش ۳ - مناجات: ای مقصد هر امیدواری

بخش ۴ - سبب نظم کتاب: فرخنده شبی نشسته بودم

بخش ۵ - در بیان عشق گوید: خواهم ورقی نوشتن از عشق

بخش ۶ - آغاز داستان: این طرفه حکایتی‌ست بشنو

بخش ۷ - در صورت حال گوید: بربود دلم به غمزه ماهی

بخش ۸ - نامۀ اول از زبان عاشق: گو ای مه آسمان خوبی

بخش ۹ - غزل: کای دل شده مبتلای عشقت

بخش ۱۰ - فرد: در عشق تو دل ز دست دادم

بخش ۱۱ - تمامی سخن: عشق تو گشود آبم از چشم

بخش ۱۲ - رفتن باد صبا و پیغام بردن: چون باد صبا از آن غم‌اندوز

بخش ۱۳ - نامۀ دوم از زبان معشوق: کای هرزه‌درای بادپیمای

بخش ۱۴ - غزل: در عشق به جز بلا ندیدند

بخش ۱۵ - فرد: این راه نکرد هیچ کس طی

بخش ۱۶ - تمامی سخن: این فکر مخالف از کجا خاست

بخش ۱۷ - آمدن صبا از نزد معشوق و خبر آوردن به عاشق: چون باد صبا از آن پری‌وش

بخش ۱۸ - نامۀ سوم از زبان عاشق: گو ای رخت اوج حسن را ماه

بخش ۱۹ - غزل: دردا که دلم اسیر غم شد

بخش ۲۰ - فرد: دارم ز غم تو ای پری‌وش

بخش ۲۱ - تمامی سخن: ای فکر محالت از کجا خاست

بخش ۲۲ - پیغام آوردن صبا از زبان عاشق: زو باز چو باد نوبهاری

بخش ۲۳ - نامۀ چهارم از زبان معشوق: گو ای شده از ره خرد دور

بخش ۲۴ - غزل: از ما طمع وصال داری *(منتسب به چند نفر)

بخش ۲۵ - فرد: وصلم نشود تو را میسر

بخش ۲۶ - تمامی سخن: ای گمره دل ز دست داده

بخش ۲۷ - با آمدن صبا از نزد معشوق: چون باد شنید این از آن ماه

بخش ۲۸ - نامۀ پنجم از زبان عاشق: گو ای بت مهوش دل‌آرام

بخش ۲۹ - غزل: در غصه هجر اگر بمیرم

بخش ۳۰ - فرد: برمن در وصل خویش بگشای

بخش ۳۱ - تمامی سخن: دردا که دل از غمت بفرسود

بخش ۳۲ - پیغام بردن صبا نزد معشوق: چون باد نسیم نوبهاری

بخش ۳۳ - نامۀ ششم از زبان معشوق: کای غم‌زده ترک این هوس کن

بخش ۳۴ - غزل: حقا که نیابی از لبم کام

بخش ۳۵ - فرد: هم قصه زلف ما فرو پیچ

بخش ۳۶ - تمامی سخن: رخسارم اگر چه دل فروزد

بخش ۳۷ - باز آمدن صبا از نزد معشوق: چون دید صبا که آن دل‌آزار

بخش ۳۸ - نامۀ هفتم از زبان عاشق: گو ای بت سرکش جفاکیش

بخش ۳۹ - غزل: چشمم ز غمت پرآب تا کی

بخش ۴۰ - فرد: بگذر ز جفا و ناز بگذار

بخش ۴۱ - تمامی سخن: از درد دلم خبر نداری

بخش ۴۲ - مثل: یک روز شنیده‌ام که بلبل

بخش ۴۳ - پیغام بردن صبا نزد معشوق: القصه چو این فغان و زاری

بخش ۴۴ - جواب دادن معشوق: در حال که این حدیث دل‌سوز

بخش ۴۵ - نامۀ هشتم از زبان معشوق: گو ای شده مست بادۀ عشق

بخش ۴۶ - غزل: خورشید وصال ما برآید

بخش ۴۷ - فرد: شبهای جدایی‌ات شود روز

بخش ۴۸ - تمامی سخن: ای غم‌زدۀ شکسته‌خاطر

بخش ۴۹ - پیغام آوردن صبا از معشوق: با پیک صبا چو این حکایت

بخش ۵۰ - جواب عاشق با باد: با باد زبان عذر بگشاد

بخش ۵۱ - نامۀ نهم از زبان عاشق: گو آن که گدای حضرت تست

بخش ۵۲ - غزل: هنگام وصال دلبر آمد

بخش ۵۳ - فرد: آمد شب محنتم به پایان

بخش ۵۴ - تمامی سخن: یارب چه دمی‌ست روح‌پرور

بخش ۵۵ - پیغام بردن صبا از عاشق: چون یافت نسیم بی‌شکیبش

بخش ۵۶ - نامۀ دهم از زبان معشوق: گو آنکه ترا انیس جان است

بخش ۵۷ - غزل: من زآن توام دگر چه خواهی

بخش ۵۸ - فرد: با من چو محبت تو جانی‌ست

بخش ۵۹ - تمامی سخن: بسیار جفا و رنج بردی

بخش ۶۰ - باز آمدن صبا از معشوق به عاشق: چون باد از آن نگار همدم

بخش ۶۱ - در خاتمت کتاب: چون گشت تمام کار عاشق

بخش ۶۲ - در نصیحت فرماید: رفت ابن عماد عمر برباد