گنجور

 
ابن عماد

در عشق به جز بلا ندیدند

جز درد دل و عنا ندیدند

چندانک پی وفا سپردند

غیراز ستم و جفا ندیدند

گشتند به تیغ غصه مقتول

در فرقت و خون‌بها ندیدند

جان و دل خویش را زمانی

از محنت و غم رها ندیدند

در دست بلای عشق خود را

جز عاجز و مبتلا ندیدند

گشتند بسی درین بیابان

سرگشته و رهنما ندیدند

بسیار درین طلب بمردند

از درد دل و دوا ندیدند