گنجور

 
اهلی شیرازی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کن» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ن» است.

حرف آخر قافیه

الف
ت
د
ر
ش
گ
ل
ن
ه
ی

شماره ۱ - در توحید و حکمت و موعظه گوید: به شکر حق که کند شکر حق ستایی را

شماره ۲ - در مدح میر عفیف الدین گوید: تا آتش خور تافته برج سرطان را

شماره ۳ - در مدح قاسم پرناک گوید: زهی به تیغ شجاعت گرفته عالم را

شماره ۴ - در مدح شاه اسماعیل گوید: رسید آن گل که می بخشد طراوت گلشن جان را

شماره ۵ - در منقبت امیر المومنین علی (ع) گوید: ای جان همه جانها روح القدسی گویا

شماره ۶ - در ماتم شهید کربلا (ع) گوید: ماه محرم است و شد دجله روان ز چشم ما

شماره ۷ - در مرثیه شهیدان کربلا گوید: این نقد دل نثار شهیدان کربلا

شماره ۸ - در نعت سید المرسلین گوید: مارا چراغ دیده خیال محمدست

شماره ۹ - در منقبت شاه نجف (ع)گوید: شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست

شماره ۱۰ - در منقبت شاه ولایت علی (ع) گوید: آن شهنشاهی که بحر لافتی را گوهر است

شماره ۱۱ - در مرثیه شهید کربلا (ع) گوید: آمد عشور و خاطرم افکار کرده است

شماره ۱۲ - در ماتم حسین (ع) گوید: آمد عشور و در همه ماتم گرفته است

شماره ۱۳ - در حکمت و موعظه گوید: آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است

شماره ۱۴ - در قحط و غلا و شکایت روزگار گوید: دردا که درین شهر دلی شاد نمانده است

شماره ۱۵ - در مدح یعقوب خان گوید: باز جا بر تخت عزت خسرو دانا گرفت

شماره ۱۶ - ایضا در مدح یعقوب خان گوید: خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست

شماره ۱۷ - نیز در مدح قاسم پرناک گوید: آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست

شماره ۱۸ - مدح امامزاده واجب التعظیم احمد بن موسی الکاظم علیه السلام: آنکه خاک آستانش کعبه صدق و صفاست

شماره ۱۹ - در مدح شاه نجف علی مرتضی (ع) گوید: شاه نجف که گوهر بحر عنایتست

شماره ۲۰ - در ماتم و عزای حسین (ع) گوید: چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت

شماره ۲۱ - در مدح شیخ روز بهان: بحری که دلش منبع اسرار نهان است

شماره ۲۲ - در وصف خیمه و مدح شاه اسماعیل گوید: این چه فرخنده خیمه این چه سر است

شماره ۲۳ - نیز در وصف خیمه گوید: این همایون خیمه یارب روضه‌ای از جنت است

شماره ۲۴ - نیز در خیمه و مدح شاه گوید: یارب اینخیمه یا گلستان است

شماره ۲۵ - در شجاعت شاه اسمعیل گوید: شاه روشندل که ریزد خون دشمن بهر دوست

شماره ۲۶ - مدح خیمه شاهی شاه اسماعیل گوید: تبارک الله از خیمه این چه بستانست

شماره ۲۷ - در مدح شاه اسماعیل و کمان او گوید: شاهی که چرخ حلقه بگوش از کمان اوست

شماره ۲۸ - در مرثیه عزیزی گوید: آن گوهر پاکیزه که از دیده ما رفت

شماره ۲۹ - در تاسف بر مرگ میرزا محمود گوید: آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست

شماره ۳۰ - در تعریف جام شاه گوید: این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست

شماره ۳۱ - ایضا در جام شاه گوید: ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است

شماره ۳۲ - توحید و منقبت معصومین: آن مبدعی که چشمه نطق از زبان گشاد

شماره ۳۳ - در منقبت حضرت امیر المومنین: صبح سعادت دمید حق در دولت گشاد

شماره ۳۴ - در توحید و موعظه گوید: منت ایزد را که صنع او ز گل خار آورد

شماره ۳۵ - در مدح شاه اسماعیل گوید: تا خلافت بر بنی آدم ز حق تفضیل شد

شماره ۳۶ - در مدح سید شریف گوید: شکر خدا که مژده راحت فرا رسید

شماره ۳۷ - در مدح نظام الدین احمد صاعدی: سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند

شماره ۳۸ - در مدح معین الدین صاعدی گوید: گر مرغ دل ز مزتبه بر آسمان رسد

شماره ۳۹ - در مدح میر سعد الدین اسعد گوید: تنم زبانه آتش ز سوز جان دارد

شماره ۴۰ - در مدح میر نجم الدین محمود گوید: چو قتل اهل دل از غمزه تیر یار کند

شماره ۴۱ - در مدح شاه قلی بیک گوید: المنه لله که شب هجر سر آمد

شماره ۴۲ - در ماتم حسین (ع) گوید: واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد

شماره ۴۳ - در مدح سعد الدین اسعد گوید: چنین که سر بفلک سرو قد یار کشد

شماره ۴۴ - در مرثیه ملک منصور گوید: بهار آمد و نخل روان ز عالم شد

شماره ۴۵ - در مرثیه نجم السعادت گوید: از جهان رفت آنکه مانندش درین عالم نبود

شماره ۴۶ - در مدح قاسم پرناک گوید: سلطان روم حمله چو بر خیل زنگ کرد

شماره ۴۷ - در مدح نجم الدین محمود گوید: شنید گوش من از هاتفی شب دیجور

شماره ۴۸ - در موعظه گوید: کسی کز خود نشد آگه چه فیض از ملک اسرارش

شماره ۴۹ - در مدح معز الدوله گوید: سوار من که سرم باد گوی میدانش

شماره ۵۰ - در منقبت امیر المومنین (ع) گوید: ای با سپهر بوقلمون هیبتت به جنگ

شماره ۵۱ - مدح سید شریف: ای گفته اسان تو با چرخ نیل رنگ

شماره ۵۲ - درمدح سعد الدین اسعد گوید: نمود بار دگر قامت خمیده هلال

شماره ۵۳ - در مدح شاه اخی بیک گوید: باز شد وقت طرب آمد سوی گلزار گل

شماره ۵۴ - در مدح شیخ نجم الدین مسعود گوید: الله الله مگر اینواقعه خواب است و خیال

شماره ۵۵ - در مدح قاضی القضاه رکن الدین مسعود گوید: در خاک و خونم از غم چون لاله داغ بردل

شماره ۵۶ - در مدح قاضی شاه ملا گوید: منت ایزد را که بنمود از فلک دیگر هلال

شماره ۵۷ - در موعظه گوید: ایدل گدایی از کرم کار ساز کن

شماره ۵۸ - مدح امیر المومنین (ع): سرزدم از خواب صبحی کز نسیم عنبرین

شماره ۵۹ - منقبت شاه نجف علی مرتضی (ع): هرگز کجا پیدا شود چون شکل قد یار من

شماره ۶۰ - در مصیبت حسین (ع) گوید: ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کن

شماره ۶۱ - برای سنگ مزار سروده است: ای همنفس که میگذری بر مزار من

شماره ۶۲ - مناجات و توسل بمحد و آل محمد (ص): الهی بسر دفتر حکمت الله

شماره ۶۳ - در منقبت حضرت امیرالمومنین: تو شیر خدایی به یقین یا اسدالله

شماره ۶۴ - مدح شاه اسماعیل: آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته

شماره ۶۵ - ایضا در مدح شاه اسماعیل گوید: ز دود ظلمت ظلم از حضور حضرت شاه

شماره ۶۶ - ایضا در مدح شاه اسماعیل: بحق روز بر آرنده سفید و سیاه

شماره ۶۷ - در مدح گوید: ای عکس از آفتاب ترا همبر آینه

شماره ۶۸ - در مدح گوید: کهن داغ جگر را تازه می‌سازد مگر لاله

شماره ۶۹ - در منقبت امیر المومنین (ع) گوید: ما بیکسیم و معرکه خونخوار یا علی

شماره ۷۰ - مدح سید شریف: ای به علم و فضیلت ارزانی

شماره ۷۱ - مدح قاضی القضاه خواجه معین الدین صاعدی: هر موی ابرویت مه عیدست ای پری

شماره ۷۲ - در مدح یعقوب خان گوید: بر رخ کمند زلف معنبر نهاده یی

شماره ۷۳ - در مرگ فرزند خود گوید: ای جگر گوشه که پاک آمدی و پاک شدی

شماره ۷۴ - در مدح سید شریف گوید: جز از تو قبله من گر بود بزیبایی