گنجور

 
اهلی شیرازی

آنکه خاک آستانش کعبه صدق و صفاست

سید سادات عالم احمد موسی الرضاست

ز آستانش گرنیی واقف ندانی عرش چیست

هر که این در میشناسد آگه از عرش خداست

از جهان نوری که میخیزد ز بامش ظاهر است

کاین چراغ روشنی از خاندان مصطفی است

نور این شهزاده چشم کور روشن میکند

زانکه نور دیده شاه شهید کربلاست

اصل این گوهر که نور شرا چراغ عالم است

مجمع البحرین ختم انبیا و اولیاست

انتساب گوهر پاکش ببحر الاتنساب

هفت بحر آمد که او بحر محیط کبریاست

احمد بن موسی بین جعفر بن باقری

کز علی بن حسین بن علی مرتضاست

حجه الله است و علم الله را برهان از اوست

این سخنرا حجت و برهان طلب کردن خطاست

نور پاکش قبله خیل ملک شد کز شرف

او کجا از روی قدر و کعبه خاکی کجاست

یا امام از لطف حاجت بخش خلق عالمی

کعبه گر قبله حاجت ترا خواند رواست

رحم کن بر اهلی مسکین که از آب دو چشم

پای بر گل مانده و دست امیدش بر دعاست

یارب از لطفت به آب روی این سید بشوی

هر چه از خط خطا بر نامه اعمال ماست