آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته
آفتاب روی او عالم منور ساخته
دست قدرت صیقل روی زمین آراسته
تبع سلطان شاه اسماعیل حیدر ساخته
ملک هر دو عالم از لطف و کرامت لطف اوست (کذا)
تا نپنداری بدین ملک محقر ساخته
تند باد غیرت او همچو اوراق بهار
صد هزاران نسخه بدعت مبتر ساخته
با کمال هر دو عالم همچو شاه اولیه
خویشتن را پیرو دین پیغمبر ساخته
نام شاه اسماعیل را از اتحاد معنوی
هم باسما علی ایزد مصور ساخته
تا بملک دین نبندد رخنه یا جوج کفر
دیر مینا گنبد سد سکندر ساخته
آفتاب ملک او تا سایه بر عالم فکند
سنگ و خاک از فیض رحمت لعل و گوهر ساخته
آن سعادت بخش شاهان بنده یی را چون زحل
بر سر تخت هفت افلاک کشور ساخته
لطف و قهر او بیکدم صد حال را
مرده قارون و دو صد قارون قلندر ساخته
خوان لطفش هر کرا بخشی مقرر کرده است
جاودان آن بخش چون رزق مقدر ساخته
دست حکمش کرده دست کهرُبا از کاه دور
تیغ عدلش آب و آتش هر دو همسر ساخته
عدل نو شروانی او حلقه زنجیر داد
هریکی را طوقی از بهر ستمگر ساخته
غازیان مست او روز غزا صد دیو را
کاسه سرها شکسته جام و ساغر ساخته
خطبه اثنا عشر تا در جهان سازد بلند
عرشی و کرسی را ز روی پایه منبر ساخته
گویی اسماعیل قربان است کز ناموس دین
جان خود قربان برای امر داور ساخته
محو گردد ز آفتاب تیغ او جان عدو
گر چو گردون ثابت و سیاره لشکر ساخته
زر که میل سرمه اش سازند و در چشمان کشند
حشمت او بین که قفل فر استر ساخته
ای جهان لطف و بحر جود و کان مرحمت
اسمان کی آدمی مثل تو دیگر ساخته
یک اشارت هر کجا خورشید تیغت کرده است
پیکر شیر فلک در دم دو پیکر ساخته
انبیا و اولیا و غیرت دین امام
همت خود را بمعنی با تو یاور ساخته
آن شقی خاندان کرد از پی اثبات خصم
کعبه ویران کرده است از جهل و خیبر ساخته
معنیی کز علم الاسماء بآدم شد عیان
فیض حق در هیکل پاک تو مضمر ساخته
خر گه قدرت به عمر خود کجا یابد فلک
کو ازین خرگه هنوز امروز چنبر ساخته
حمزه قدر تو در میدان شوکت روز عرض
تاج زرین تهمتن نعل استر ساخته
مهر مهر آل حیدر سکه بر زر میزند
زان سبب نظم مرا مدح تو چون زر ساخته
بنده دیرین شاهم روزگارم زنده باز
در ادای خدمت سلمان و بوذر ساخته
گرچه درویشم چو اهلی گنج مهر اهل بیت
با وجود فقرم از عالم توانگر ساخته
بر دعای دولتت ختم سخن شد آخرم
بلکه حق این دولت از اول مقرر ساخته
تا قیامت سایه ات پاینده بادا کاسمان
ظل لطفت سایه بان روز محشر ساخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سم که پیرکش بین اختر افسر ساخته
وز رکابش آسمان طوق دو پیکر ساخته
زرگران رسته ی بازار شهرستان صنع
مهچه ی خرگاهش از خورشید انور ساخته
چرخ زرین گوی کز صنعت گران خاص اوست
[...]
آفتاب حسن او عالم منور ساخته
نقش عالم از مثال خود مصور ساخته
در میان دایره خوش خط موهومی کشید
صورت قوسین از آن معنی محور ساخته
جملهٔ اعیان عالم مظهر اسماء اوست
[...]
باز آن سرخ اطلس زیب پیکر ساخته
رنگ دیگر ریخته نیرنگ دیگر ساخته
تا برنگی دیگر از ما دل بر دهر لحظه یار
سرخ اطلس زیب آن اسپید پیکر ساخته
خسروی دراعه گلگون کرده و شبدیز ناز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.