گنجور

 
اهلی شیرازی

ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است

می حیات ابد و ساغر می جام جم است

اینچه جام است و می صاف که از پرتو اوست

عکس خورشید که در آینه صبحدم است

اینچه نقشست و رقم اینچه سوادست و بیاض

که سواد نظرم سوخته این رقم است

اینچه خط است که سرچشمه حرفیکه دروست

چشمه آب حیاتی ز صفای قلم است

دوستکامی به ازین نیست که می نوش کنی

کوری دیده دشمن که گرفتار غم است

یارب این جام فرحناک مبادا خالی

از کف شاه که سرچشمه فیض کرم است