سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵: گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود - گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۵: گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود - گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷: ای نور دیده باز گو جرمی که از ما دیدهای - تا بیگناه از ما چرا چون بخت بر گردیدهای؟
سید ذوالفقار شروانی (معاصر سلطان محمد خوارزمشاه): تا بیگناه از ما چرا چون بخت بر گردیدهای؟ - تا بیگناه از ما چرا چون بخت بر گردیدهای؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴: جز نقش تو در نظر نیامد ما را - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱: جز نقش تو در نظر نیامد ما را - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰: من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵: من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶: ای سایه سنبلت سمن پرورده، - یاقوت تو را در عدن پرورده،
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶: ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده - یاقوت لبت درّ عدَن پرورده
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹: ما هم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او دامن کوثر بگرفت
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸: ماهم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۰ - غزل: برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است؟ - مرا فتاده دل از ره ترا چه افتادست؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵: برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست - مرا فتاد دل از ره، تو را چه افتادست؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰: چون مراد دل و جانم تویی از هر دو جهان - از تو دل برنکنم تا دل و جان است مرا
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵: از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد - میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵: گر خطایی کردهام، خونم بریز - بیخطا کشتن چه میبینی صواب؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷: ماهرویا! روی خوب از من متاب - بیخطا کشتن چه میبینی صواب
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵: روی خوبت، ماه تابان من است - ماه رویا! روی خوب از من متاب
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷: ماه رویا روی خوب از من متاب - بی خطا کشتن چه میبینی صواب
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: چگونه چشم تو مست است و زلفت، آشفته - چنان به روی تو آشفتهام به بوی تو مست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست - که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: ندانم آنکه خبر هست از منت، یا نیست - که نیستم خبر، از هر چه در دو عالم هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست - که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷: گر بنده مینوازی، ور بند میکنی - ما بندهایم، مصلحت ما، رضای توست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶: گر بنده مینوازی و گر بنده میکشی - زجر و نواخت هر چه کنی رای رای توست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸: شام هجران تو را، خود سحری نیست پدید - صبح امید مرا، همنفس شامی هست
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳: روز عمرم بزوال آمد وشب نیز رسید - شب هجران ترا خود سحری نیست پدید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲: روز حسن دلبران را شام، هست - بامداد عاشقان را شام، نیست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶: خوشتر از دوران عشق ایام نیست - بامداد عاشقان را شام نیست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲: گر چه دورانی خوش است، ایام گل - خوشتر از دوران عشق، ایام نیست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶: خوشتر از دوران عشق ایام نیست - بامداد عاشقان را شام نیست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲: پیش ما باری ندارد هیچ کار - هر که صاحب درد و درد آشام نیست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶: مستی از من پرس و شور عاشقی - و آن کجا داند که درد آشام نیست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱: رایگان چون سر و زر در قدمش میبازم - سر چرا بر من شوریده گران میدارد؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰: چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ - سر چرا بر من دلخسته گران میداری
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸: دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد - چشم مست تو به هر گوشه خرابی دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴: کی کند سوی دل خسته حافظ نظری - چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰: از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان - وزین طرف شرف روزگار ما باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲: از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان - وزین جهت شرف روزگار ما باشد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵: گر با تو بر سرو زر، دارد کسی نزاعی - من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۹: ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد - غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶: گر خلق برآنند که برانند ز شهرم - من نیز برانم که همه خلق برانند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸: کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد - من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵: آن که باشد که تو را بیند و عاشق نشود؟ - یا به عشق تو مجرد ز علایق نشود؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵: خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود - مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳: چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا - تا به بویت ز زمین رقص کنان برخیزم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶: بر سر تربت من با می و مطرب بنشین - تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰: صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - فیالحکمة: نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی - سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰: صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸: تو گر برگشتی از پیمان دل من - نگردد هرگز از حالی به حالی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۵: خدایست آنکه ذات بینظیرش - نگردد هرگز از حالی به حالی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵: از عمر ذوق وقتی، بودم که با تو بودم - ذوقی چنان ندارد، بی دوست زندگانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳: ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵: چون مجمر از فراقت، دارم دلی پر آتش - دودم به سر بر آمد، زین آتش نهانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳: ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶: هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق - غلام دولت آنم که شمع مجلس اویی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶: هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق - غلام مجلس آنم که شمع مجلس اویی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۱: بخت نیکت به منتهای امید - برساناد و چشم بد مرساد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴: بخت نیکت به منتهای امید - برساناد و چشم بد مرساد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۲: بخت نیکت به منتهای امید - برساناد و چشم بدمرساد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴: بخت نیکت به منتهای امید - برساناد و چشم بد مرساد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۱: خجسته رای تو گویی ز روی لطف هنوز - نظر به حال پریشان ما نخواهد کرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸: تو خود به صحبت امثال ما نپردازی - نظر به حال پریشان ما نیندازی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۹: دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس - همیشه تا که فلک قبله دعا باشد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه: دعای زنده دلانت رفیق باد و قرین - خدای عالمیانت نصیر باد و پناه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۱: اسب سیاه تا رفت رنگی دگر نیامد - آری پس از سیاهی رنگی دگر نباشد
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۹: در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم - بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۶: به حضرت تو رهی کرده خانهای در خواه - به من رسید که دادی ولی به من نرسید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است: چنانکه سیرت آزادگان بود کرمی - به من رسید که کردی ولی به من نرسید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹: زمان زمان به دل و چشم خویش میگفتم - ایا منازل سلمان این سلماکی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴: اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹: زمان زمان به دل و چشم خویش میگفتم - ایا منازل سلمان این سلماکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شیخ حسن نویان : گر در میان تیر فتد عکس تیغ او - اعضای توامان شود از یکدگر جدا
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع: گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او - از یکدگر جدا شود اجزای توأمان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شیخ حسن نویان : تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی - دولت تو را چو سایه دوان است در قفا
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع: تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی - چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر شیخ حسن: بنفشه در شکن و پیچ راست میماند - به حلقهای که سر زلف یار بگشاید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰: مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید - که حلقهای ز سر زلف یار بگشاید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح سلطان اویس: عنایت تو روانی به یک نفس بخشد - کفایت تو جهانی به یک نظر گیرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳: دو چشم مست تو شهری به غمزهای ببرند - کرشمه تو جهانی به یک نظر گیرد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون: چراغ حسن تو را شمع روز پروانه - کمند زلف تو را باد صبح سرگردان
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷: چراغ روی تو را شمع گشت پروانه - مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در مدح سلطان اویس: هزار سال جلالی بقای عمر تو باد - شهور آن همه اردیبهشت وفروردین
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در ستایش صاحب دیوان: هزار سال جلالی بقای عمر تو باد - شهور آن همه اردیبهشت و فروردین
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۴ - اندرز به فرزند : همی خواهم از داور کردگار - که چندان امانم دهد روزگار
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۸ - حکایت پادشاه غور با روستایی: که چندان امانم ده از روزگار - کز این نحس ظالم برآید دمار
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۰ - شب: شبی همچو روز قیامت دراز - پریشان چو موی بتان طراز
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۵ - حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان: شبی همچو روز قیامت دراز - مغان گرد من بی وضو در نماز
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۲ - بوسه بر باد (۲): تو مشغول گنجی و شاهی و داد - تو دردی نداری، که دردت مباد!
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹: تو دردی نداری که دردت مباد - از آن رحمتت نیست بر درد من
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۲ - بوسه بر باد (۲): ملک بازش از خاک ره بر گرفت - سرش را ببوسید و در بر گرفت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۸ - حکایت پادشاه غور با روستایی: به دستان خود بند از او برگرفت - سرش را ببوسید و در بر گرفت
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - مستان الست: عشقت در غارت درون زد - با عشق تو در نمیتوان بست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱: از رای تو سر نمیتوان تافت - وز روی تو در نمیتوان بست
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او: ز پیش دوستانم راندی ای دوست - بکام دشمنم بنشاندی ای دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱: به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی - به جای خود که چرا پند دوستان نشنیدم
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۴ - دوبیتی: به استقبالت آمد بخت پیروز - شب قدر تو خواهد گشت نوروز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴: مبارکتر شب و خرمترین روز - به استقبالم آمد بخت پیروز
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۴ - : باش تا دست دهد دولت ایام وصال - بوی پیراهنش از مصر به کنعان شنود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳: باش تا دست دهد دولت ایام وصال - بوی پیراهنش از مصر به کنعان آید
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۱۱ - شکایت از پیری: به اقبال آمد این دولت به پایان - الهی عاقبت محمود گردان
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۰: الهی عاقبت محمود گردان - به حق صالحان و نیکمردان