هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
سینهام پر آتش است و دم نمییارم زدن
زانکه گر لب میگشایم دود سر بر میکند
در فراقش مینویسم نامهای وز دست من
خامه خون میگرید و خط خاک بر سر میکند
شرح سودای دل ریشم، سواد نامه را
چون سواد چشم من هر دم به خون تر میکند
بوی انفاس نسیم خاک کویت میدهد
زان روایتها که باد روحپرور میکند
گر غم عشقت مجرد ساخت سلمان را چه شد؟
کوی عشق است اینکه سلمان را قلندر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و شوق عاشقانهای است که شاعر در آن به توصیف حال و هوای عشق و فراق میپردازد. شاعر احساس میکند که هر بار عشقش به جایی دیگر میرسد، درونش دچار سوزش و التهاب میشود. او به کمال خود آگاه است اما نمیداند چرا همیشه خود را با دیگران مقایسه میکند. در عین حال، جانش در اثر عشق میسوزد و عطر وجودش محیط را معطر میکند. سینهاش از آتش عشق پر است و نمیتواند درباره احساسش صحبت کند، زیرا هر بار که لب بر میگشاید، دردش بیشتر میشود. او در فراق معشوقهاش نامهای مینویسد که بر اثر اندوه، قلمش خون میریزد. شاعر همچنین اشاره میکند که بوی نسیم از کوی معشوق، روحش را نوازش میدهد و در نهایت به سلمان، که به خاطر عشقش به حالتی عرفانی و دیوانهوار افتاده، اشاره میکند. کل شعر حاکی از عمیقترین احساسات عاشقانه و تاثیرات آن بر وجود انسانی است.
هوش مصنوعی: هر لحظه عشق او به شکلی جدید ظهور میکند و در دل هر کسی دردی از عشق او به وجود میآید که آن فرد را به سمت آرزویی دیگر میکشاند.
هوش مصنوعی: شخصی که به تمام ویژگیهای خود آگاه است و به خودشناسی رسیده، نمیدانم چرا هر بار که به آینه نگاه میکند، خود را با آن مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند حقیقت واقعی چهره را ببیند، زیرا هر فردی با توجه به درون خود، تصویری خاص و متفاوت از آنچه میبیند، در ذهن خود ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: دل من مانند عود میسوزد و از نفسهای من بویی خوش به مشام میرسد که فضای جمع را عطرآگین میکند.
هوش مصنوعی: سینهام پر از آتش است و نمیتوانم فریاد بزنم، زیرا اگر دهانم را باز کنم، دود بلند میشود.
هوش مصنوعی: در دوری او نامهای مینویسم و از چشمانم مثل خون، جوهر میریزد و نوشتهام را به وضوح کمرنگ میکند.
هوش مصنوعی: دل و احساس من همچنان در حال بیان و توصیف غم و عشق است. نوشتهها و کلمات من مانند رنگ چشمهایم همیشه متاثر و غمگین به نظر میرسند، و هر لحظه با اشک و خون خود آنها را پر میکنم.
هوش مصنوعی: عطر نفسهای نسیم از خاک دیارت به مشام میرسد، به خاطر داستانهایی که باد دلانگیز را روایت میکند.
هوش مصنوعی: اگر غم عشق تو سلمان را تنها کرده، چه فرق میکند؟ اینجا کوی عشق است و همین باعث میشود که سلمان به حالتی عارفانه و آزاد زندگی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
[...]
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
بوی زلف او دماغ جان معطر میکند
یاد روی او چراغ دل منور میکند
یک جهان دیوانه در زنجیر دارد زلف او
که به سر خود هریکی سودای دیگر میکند
صورت ماهیت رویش نبیند هر کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
سبزه از خط غبارت خاک بر سر میکند
غنچه از لعلت قبا را چاک در بر میکند
میزند سرو روان را پنچهها بر سر چنار
تا چرا با قد تو خود را برابر میکند
میروی در باغ و هر جانب برای دیدنت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.