غمزه سرمست ساقی، بیشراب
کرد هشیاران مجلس را خراب
دوستان را خواب میآید ولی
خوش نمیآید مرا بیدوست، خواب
تنگ شد بی پستهات، بر ما جهان
تلخ شد بیشکرت، بر ما شراب
روی خوبت، ماه تابان من است
ماه رویا! روی خوب از من متاب
گر خطایی کردهام، خونم بریز
بیخطا کشتن چه میبینی صواب؟
گل ز بلبل، روی میپوشد هنوز
ای صبا! برخیز و بردار این حجاب
در جمال عالم آرایت، سخن
نیست کان روشنتر است از آفتاب
عقل بر میتابد از زلفت، عنان
عقل را با تاب زلفت، نیست تاب
چشمم از لعلت، حکایت میکند
میچکاند راستی، در خوشاب
آب، بگذشت از سر سلمان و او
همچنان وصل تو میجوید در آب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه رویا روی خوب از من متاب
بی خطا کشتن چه میبینی صواب
همین شعر » بیت ۴
روی خوبت، ماه تابان من است
ماه رویا! روی خوب از من متاب
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.