از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
میبرم جورِ تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت؟
ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد؟
چون مرا عشق تو از هر چه جهان باز استد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد؟
تیغ قهر ار تو زنی، قوَتِ روحم گردد
جام زهر ار تو دهی، قوْتِ روانم باشد
در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گَرد سودای تو بر دامن جانم باشد
گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست
تا شبی محرم اسرار نهانم باشد
هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست
من خود این بخت ندارم که زبانم باشد
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر این دارم اگر طالع آنم باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیقترین احساسات عشق و وابستگی میپردازد. شاعر میگوید تا زمانی که عشق و وجود محبوبش در زندگیاش هست، حاضر است هر سختی و غمی را تحمل کند. او از عشق خود به عنوان نیرویی میگوید که او را از دیگر امور دنیا رها کرده است و حتی در برابر قهر و دشمنی محبوب هم تسلیم است. شاعر امید دارد که در روز قیامت با یاد محبوبش سر از خاک برآورد و هر غمی را که ممکن است از دنیا ببیند، فراموش کند. همچنین بیان میکند که اگر محبوبش دربارهاش فکر نکند، حتی خاطراتش هم برایش مهم است و اگر فقط نام او بر لبانش باشد، برایش کافی است. در پایان، او میگوید که جانش را فدای محبوب خواهد کرد اگر فقط یک بار نام او را بر زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، دل از تو نمیکشم و تحمل مشکلات تو را دارم.
هوش مصنوعی: اگر لطفی کنی، چه خوشبختی بیشتری میتوانم آرزو کنم؟ و اگر از من دوری کنی، چه زیانی میتواند برایم بیشتر از آن باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی عشق تو مرا از همه چیزهای دنیا دور کرده، دیگر از انتقاد و سرزنش هر کسی که به من اهمیتی نمیدهد، چه غم دارم؟
هوش مصنوعی: اگر تو با خشم و عصبانیت به من حمله کنی، روح من تقویت میشود؛ و اگر زهر به من بدهی، روح من همچنان قوی خواهد بود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت که از خاک قبر بلند شوم، غبار عشق تو بر جانم نشسته خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر به یاد من نیستی، لااقل فکرت را به سوی من بفرست تا شبی در دل من رازهای پنهانت را بازگو کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی آرزویی از تو دارد، اما من حتی این شانس را ندارم که بتوانم زبان بگشایم و از تو چیزی بخواهم.
هوش مصنوعی: اگر مرا سعدی بخوانی و به من توجه کنی، جانم را برای تو فدای تو میکنم، زیرا اگر سرنوشت من اینگونه باشد، در خدمت تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۱
از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
میبرم جور تو تا وسع و توانم باشد
چون مراد دل و جانم تویی از هر دو جهان
از تو دل برنکنم تا دل و جان است مرا
گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کاو دل آزرده شد از من غم آنم باشد
تا مرا طاقت هجران و توانم باشد
نکنم ترک غمت تا دل و جانم باشد
تا شدی دور مرا از نظر ای نور دو چشم
دایماً خون دل از دیده روانم باشد
طوبی و نارون از پای درآیند ز رشک
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.